درخواست پدربزرگ برای قصاص نوه
دانشجوی حقوق که به خاطر ظن به عمه و دخترعمهاش آنها را به رگبار بسته و عمهاش را به قتل رسانده بود، با درخواست قصاص از سوی پدربزرگش مواجه شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این جوان متهم است یک سال قبل با تحریک شوهرعمهاش دست به این جنایت هولناک زده است.
براساس محتویات پرونده یک سال قبل خبر تیراندازی مرگباری مقابل یک آرایشگاه در ورامین به مأموران پلیس داده شد. شهروندان اعلام کردند زنی کشته و دختر جوانی نیز زخمی شده است. وقتی مأموران به محل رسیدند، تحقیقات خود را آغاز کردند و ابتدا فرد مجروح را به بیمارستان رساندند و سپس جسد را به پزشکی قانونی بردند.
در تحقیقات اولیه مشخص شد فرد ضارب از اقوام دو زن است. یکی از شاهدان گفت: پسری جوان با موتور به سراغ این دو زن آمد. او با اسلحه به یکی از آنها شلیک کرد و میخواست به نفر دوم شلیک کند که نتوانست. فکر میکنم اسلحه مشکلی پیدا کرد. بههمین دلیل چاقو درآورد و با چاقو دختر جوان را زد.
مأموران در بررسیها متوجه شدند مقتول زنی ۳۵ساله به نام لاله است که روز حادثه با خواهرزادهاش، مینا، به آرایشگاه رفته بودند. تحقیق از خانواده این دو نفر نشان داد آنها در آرایشگاه کار میکردند.
وقتی پدر لاله مورد پرسش قرار گرفت، گفت: دخترم از شوهرش جدا شده بود، شوهرش اعتیاد داشت و مدام بهخاطر خلاف بازداشتش میکردند و او را به زندان میانداختند. دخترم تصمیم گرفت جدا شود، اما شوهرش فکر میکرد دخترم به او خیانت کرده است.
لاله با خواهرزادهاش در آرایشگاه کار میکرد و خرجی خودشان را درمیآوردند، هرچند داماد سابقم، رحیم، در زندان است، اما من فکر میکنم او در این قتل نقش داشته، ضمن اینکه نوه پسریام، مهرداد، هم با شوهرعمه سابقش در ارتباط است و من فکر میکنم او هم در این قتل نقش دارد.
وقتی مأموران مهرداد را بازداشت کردند، او به قتل عمهاش اعتراف کرد و گفت قصد کشتن دخترعمهاش را هم داشت اما موفق نشد. این جوان ۲۵ساله که دانشجوی ترم ششم حقوق بود، به مأموران گفت: مینا دخترعمه بزرگ من بود و او را دوست داشتم. گاهی با هم صحبت میکردیم و تعصب خاصی روی او پیدا کرده بودم. او ۲۲ساله بود و با عمه کوچکم، لاله، بهخاطر فاصله سنی کمی که داشتند ارتباط خوبی داشت. آنها با هم کار میکردند و گاهی هم بیرون میرفتند تا اینکه عمهام لاله تصمیم گرفت طلاق بگیرد. شوهرعمهام رحیم معتاد بود، اما زندگیاش را خیلی دوست داشت. وقتی رحیم به زندان افتاد، عمهام تصمیم گرفت جدا شود. یک روز رحیم به من گفت: علت این جدایی فساد اخلاقی عمهام است و او مینا را هم مثل خودش فاسد کرده.
متهم ادامه داد: رحیم مدام این حرف را تکرار میکرد تا اینکه یک روز به من گفت: تلفنهای عمهام را بررسی کرده و متوجه شده او با یکی از دوستان نزدیکش رابطه دارد. من روی این مسئله خیلی حساس بودم، به مینا گفتم دیگر حق ندارد به آرایشگاه برود و کار کند، اما او قبول نمیکرد. خانواده خودش هم حمایتش میکردند و میگفتند من اشتباه میکنم، اما من تصمیمم را گرفتم. مینا و لاله را تعقیب کردم و مقابل در آرایشگاه با اسلحه شکاری به سمت آنها شلیک کردم. اول لاله را زدم، بعد خواستم مینا را بزنم که اسلحه گیر کرد.
متهم ادامه داد: زمان حادثه دوستم، سعید با من بود، چاقویی را از او گرفتم و با چاقو مینا را هم زدم. رحیم شوهرعمهام گفته بود تو قتل را انجام بده، من گردن میگیرم. من هم قبول کردم.
درحالیکه تحقیقات از این جوان ادامه داشت، از بیمارستان به مأموران خبر رسید مینا تحت عمل جراحی قرار گرفته و زنده مانده است و میتواند صحبت کند. این دختر وقتی مورد پرسش قرار گرفت، گفت: مهرداد مدام من و مینا را سؤالپیچ میکرد و میگفت: شما فاسد هستید و باید بگویید در آرایشگاه چه میکنید. او نظر همه اعضای خانواده را نسبت به ما تغییر داده بود. او یک روز به من گفت باید مطمئن شود جایی که ما کار میکنیم آرایشگاه است. خواست فیلم دوربینهای آرایشگاه را ببیند، گفتم آرایشگاه دوربین ندارد، اما فیشهایی را که مشتریان پرداخت کرده بودند بردم و نشانش دادم. از صاحب آرایشگاه هم خواستم تا با مهرداد صحبت کند. او هم این کار را کرد، اما مهرداد زیر بار نمیرفت تا اینکه من و لاله را زد.
با صدور کیفرخواست هرسه متهم پرونده در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. روز گذشته ابتدا پدر مقتول در جایگاه قرار گرفت و برای نوهاش درخواست قصاص کرد؛ سپس متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام را قبول کرد و گفت من چون غیرتی شدم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و شوهرعمهام هم من را تحریک میکرد.
در ادامه سعید متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من اتهام را قبول ندارم. من اصلا نمیدانستم قرار است قتلی اتفاق بیفتد و آن زمان هم زیر 18 سال بودم.
رحیم دیگر متهم پرونده نیز اتهامش را انکار کرد.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.