دستاندازهایی در اجرای رتبهبندی فرهنگیان
خبرهای وابسته به اجرای رتبهبندی در هفتههای گذشته نشان از سردرگمی نظری و آشفتگی عملی در آن دارد. برای نمونه در اجرای طرح، یکی از جاذبههای کار در مناطق محروم یعنی تعجیل در ارتقای حرفهای فرهنگیان این مناطق به کل کنار گذاشته شده است! که میتواند بسیار انگیزهکش بوده و بر ناکارآمدیها بیفزاید.
به گزارش اقتصادآنلاین، محمدرضا نیکنژاد، در روزنامه ایران نوشت: «رتبهبندی فرهنگیان یکی از پربسامدترین خبرهای آموزش و پرورش در سالهای گذشته بوده است. گرچه اجرای گام نخست این طرح نیز درد سرهای ویژه خودش را داشت اما بدقولیهای پیدرپی و آزاردهنده برخی مسئولان و سماجت خبرنگاران آموزشی از سویی و حساسیت خانواده بزرگ فرهنگیان از دیگر سو، زمینه انتشار روزانه خبرهای وابسته به رتبهبندی را به شکل روندی عادی درآورده است! بازتاب گسترده، تکراری و خستهکننده این خبرها، فرهنگیان را دلزده کرده و رتبهبندی را به طنزی تلخ تبدیل کرده است! ریشه بخشی از این دل آزردگیها در واکنش جامعه و گوشه - کنایههای بسیاری از شهروندان در زمینه افزایش حقوق فرهنگیان است. انتشار هر روزه و پربسامد این خبر و البته در کل خبرهای مالی وابسته به آموزش و پرورش، آنچنان لوث شده که بیخبرترین افراد نیز به کنایه از افزایش حقوقی هر روزه! فرهنگیان سخن میگویند! این موضوع باعث شده که بسیاری از فرهنگیان به انتشار خبرهای آموزش و پرورش در رسانهها اعتراض داشته باشند. گرچه نگارنده چندان با این دیدگاه همراه نیست و باور دارد که اگر پیگیریهای رسانهای نبود وضع آموزش و پرورش بدتر از امروز میبود... بگذریم!
گرچه رتبهبندی از آغاز برای ارتقای کیفیت آموزشی طراحی شده بود اما هماهنگ نبودن طرح و اهدافش با زمینههای مادی و غیر مادی بزرگترین دستانداز اجرای آن بوده و هست؛ دستاندازهایی مانند فرسودگی فضای فیزیکی، ناهماهنگی درونمایههای درسی با اهداف طرح و البته اهداف کل آموزش و پرورش، چیرگی فزاینده ارزشیابیهای کمی، تراکم بالای کلاس، فروکاستن نقش مدیریت مدرسه از یک رهبر آموزشی به مأمور تأمین هزینههای جاری مدرسه، نارضایتیهای حرفهای و حقوقی فرهنگیان و گلایههای چند دههای آنان، گرفتار شدن طرح در کشمکشهای سیاسی در گستره آموزش و پرورش، بیتوجهی به نقش نوین معلمان در آموزش و اعمال روشهای آسیبزای تنبیه و تشویق در گستره کار آنان و... و دهها دلیل دیگر، رتبهبندی را از طرحی آموزشی به راهکاری برای افزایش شندر غاز حقوق تبدیل کرده است که نه چنگی به دل فرهنگیان میزند و نه گرهی از صدها گرفتاری ساختار آموزشی باز میکند. گرچه نگارنده مانند بسیاری از فرهنگیان از همین افزایش ناکارآمد و ناچیز برای پر کردن چالههای فراوان زندگی فرهنگیان استقبال کرده و میکند.
افزون بر دو نکته بالا باید گفت که خبرهای وابسته به اجرای رتبهبندی در هفتههای گذشته نشان از سردرگمی نظری و آشفتگی عملی در آن دارد. برای نمونه در اجرای طرح، یکی از جاذبههای کار در مناطق محروم یعنی تعجیل در ارتقای حرفهای فرهنگیان این مناطق به کل کنار گذاشته شده است! که میتواند بسیار انگیزهکش بوده و بر ناکارآمدیها بیفزاید. یا این که طرح فقط برای معلمان رسمی اجرا میشود و بسیاری از معلمان حقالتدریس، خرید خدمتی، معلمان آزاد، بازنشستگانی که همچنان با آموزش و پرورش همکاری میکنند و... را دربرنمیگیرد! نباید فراموش کرد که بخش بسیار زیادی از دانشآموزان کشور را چنین معلمانی آموزش میدهند. این نگاه ناعادلانه بر بیعدالتیهای گذشته افزوده شده و انگیزههای باقی مانده را بشدت کاهش خواهد داد همه اینها و بسیاری دیگر نشان میدهد که رتبهبندی هدف اصلی خودش یعنی افزایش کیفیت را تأمین نخواهد کرد.»