ایران و کانادا و مسائل حادی که تاکنون داشتهاند!
رابطه تهران- اتاوا؛ رابطه چندان گرمی نبود و حالا یخ رابطه، غیرقابل شکستن به نظر میرسد. با شلیک به هواپیمای اوکراینی که سواران آن از چندین ملیت بودند و البته بیشترینشان کانادایی، به نظر نمیرسد فضای رابطه دو کشور در دورنمایی کوتاهمدت بهبود چندانی را شاهد باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین، زینب اسماعیلی در شرق نوشت: اما این اولین نوبت نیست که دو کشور چنین مرحلهای را میآزمایند؛ مسائل حقوقبشری و مسئله دستیابی ایران به انرژی هستهای یکی از اصلیترین موضوعات مورد اختلاف دو طرف است که در موارد زیادی از سوی کانادا با واکنشهای متفاوتی مواجه شده. در سالهای گذشته، اغلب کانادا پای ثابت طرح قطعنامههای حقوقبشری برای ایران بوده و عمدتا تحریمهای این بخش از سوی کانادا استارت میخورده است.
اما یک نکته اصلی در کشاکش همیشگی رابطه تهران- اتاوا، مسئله اتباع بوده و هستند؛ همانگونه که اکنون نیز موضوع اتباع ایرانی– کانادایی در جریان سقوط هواپیما به مسئله روز رابطه دو کشور تبدیل شده است. آنچه البته میتواند در این بین از بدترشدن وضعیت پیشگیری کند، حلوفصل آسان مسائل کنسولی و برگزاری مراسم تشییع و تودیع پیکر اتباعی است که خانوادههایشان میخواهند در کانادا دفن شوند.
هواپیمای بویینگ ۷۳۷ شرکت هواپیمایی اوکراین با ۱۶۷ مسافر و ۹ خدمه پروازی صبح چهارشنبه، ۱۸ دی، تهران را به مقصد کییف، پایتخت اوکراین، ترک میکرد که با شلیک یک موشک حوالی شهر جدید پرند سقوط کرد و همه مسافران آن جان باختند. ساعات اولیه صبح آن روز، عملیات موشکی ایران به سمت پایگاه آمریکایی «عینالاسد» در عراق انجام شده بود و به گفته مقامات سپاه، آسمان کشور در شرایط جنگی قرار داشت و اپراتور، این پرواز مسافربری را کروز تشخیص داده و این موشک به خطا اصابت شده است.
63 کانادایی در پرواز بیبازگشت
به گفته رئیس سازمان هواپیمایی، هواپیمای اوکراینی سانحهدیده دارای ۱۶۷ مسافر و 9 نفر خدمه پروازی (اوکراینی) بوده است. ۱۴۶ نفر از مسافران دارای گذرنامه ایرانی، ۱۰ نفر دارای گذرنامه افغانستانی، پنج نفر دارای گذرنامه کانادایی، چهار نفر دارای گذرنامه سوئدی و دو نفر نیز دارای گذرنامه اوکراینی بودهاند. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، هم درباره هویت مسافران هواپیمای سانحهدیده گفته است ۱۳۸ نفر عازم کانادا بودند که از این تعداد، ۶۳ نفر کانادایی بودهاند. قرار است نشست تحقیقاتی در مورد علت سقوط هواپیما روز پنجشنبه با حضور هیئتی از کانادا، اوکراین و انگلیس در لندن برگزار شود.
این در حالی است که جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا که شخصا به بسیاری از بازماندگان حادثه سقوط سر زده و با آنها همدلی کرده است، در گفتوگویی با شبکه «گلوبالنیوز» کانادا از آنچه در منطقه خاورمیانه رخ داده، انتقاد کرده و گفته: «اگر تنشی در خاورمیانه وجود نداشت و اخیرا تنشها در منطقه تشدید نمیشد، جانباختگان هواپیمای اوکراینی اکنون زنده بودند». او البته گفته که «دولت کانادا تلاش میکند تا اجساد جانباختگان سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی هرچه سریعتر به کانادا بازگردند، اما این اقدام ممکن است هفتهها و «شاید ماهها» به طول انجامد».
طبق گفته مقامات وزارت خارجه، در کانادا حدود ٤٠٠ تا ٥٠٠ هزار ایرانی زندگی میکنند. کانادا یکی از کشورهایی است که سالهاست اتباع زیادی از ایران را پذیرفته و به آنها تابعیت کانادایی داده است. اما به دنبال قطع رابطه کانادا با ایران، اتباع برای مسائل کنسولی نیازمند تردد هستند و اغلب امور کنسولی خود را در کشورهای دیگر انجام میدهند. البته این نوبت و ماجرای تلخ هواپیمای اوکراینی شکل دیگری بود. اغلب آنها جوانانی بودند که برای ادامه تحصیل به کانادا میرفتند یا برای انجام جشن آغاز زندگی مشترکشان به ایران آمده و قرار بود در کانادا، آینده خود را بسازند؛ حدیث تلخ و دردناکی که بر جانمان نشسته است.
سال 86 سیدمحمدعلی موسوی، سفیر وقت ایران، در مصاحبهای که در روزنامه سرمایه منتشر شده بود، در مورد اتباع ایرانی در کانادا گفته بود که «حدود صد هزار ایرانی در شهر تورنتو زندگی میکنند. به جهت نسبت جمعیتی کانادا بیشترین جمعیت ایرانی در دنیا را دارد، چون یک درصد از جمعیتش را ایرانیها تشکیل میدهند که این نسبت در آمریکا کمتر از یک درصد است. ایرانیها به جهت تحصیلات و اشتغال، ظرفیت بالایی در کانادا ایجاد کردهاند. نسبت این فرهیختگی بسیار بالاست. درواقع کانادا تلاش کرده تا نخبگان مالی و مغزی کشورهای مختلف را جذب و شرایطی فراهم کند که آنها به این کشور مهاجرت کنند و ثروتشان و اندوختههای علمیشان را به این سرزمین ببرند و به کار بیندازند».
6 سال قطع رابطه
ایران و کانادا هماکنون در وضعیت قطع رابطه بهسر میبرند. ۱۷ شهریور 91 (هفتم سپتامبر ۲۰۱۲) وزارت امور خارجه دولت تندرو وقت کانادا، سفارت خود در تهران را تعطیل کرد، درحالیکه همان روزها در تهران بازار قطع رابطه با انگلیس داغ بود؛ کانادا کارمندان سفارت ایران در این کشور را «عنصر نامطلوب» توصیف کرد و به همه کارمندان سفارت ایران در خاک کانادا مهلت داد بعد از پنج روز خاک این کشور را ترک کنند. آنها همان زمان حضور ایران در سوریه و تلاش برای حفظ بشار اسد و برنامه هستهای ایران را بهانه این قطع رابطه اعلام کردند.
با رویکارآمدن دولت روحانی در ایران و دولت جاستین ترودو در کانادا و ابراز تمایل نخستوزیر جدید این کشور برای برقراری مجدد روابط بین دو کشور به نظر میرسید تمایل برای برقراری رابطه بین دو کشور وجود دارد، اما برخی اقدامات از سوی دولت کانادا، باز هم شروع روابط بین دو کشور را در تعلیق برد. از جمله این موارد میتوان به رأی دادگاه عالی انتاریو، مبنیبر پرداخت غرامت به قربانیان تروریسم از محل اموال غیردیپلماتیک تهران نام برد یا در اقدامی دیگر، ایرانیان مقیم کانادا نتوانستند در انتخابات ریاستجمهوری رأی بدهند و طرف کانادایی هم اعلام کرد که این به دلیل عدم اعلام از سوی دولت ایران بوده است.
مذاکراتی بی فرجام
اما دو طرف برای احیای رابطه تلاشهایی کردند. به موزات فعالبودن ایرانیان مقیم کانادا، دستگاه دیپلماسی در هر دو کشور مذاکراتی برای حل مسائل را آغاز کردند؛ مذاکراتی که دورنمای روشنی در آن دیده میشد، اما بیفرجام بود. محمد کشاورززاده، معاون وقت وزیر خارجه در حوزه آمریکا توضیح داد: «کاناداییها ابراز علاقه کردند که رابطه دو کشور را از سر بگیرند. این ابراز تمایل در دولت جدید کانادا انجام شده، اما مشکلی که کاناداییها ایجاد کردند، این بود که مصونیت سیاسی نمایندگان ایران را لغو کردند؛ اگرچه مصونیت دیپلماتیک پابرجاست، اما تصویب این قانون در پارلمان این کشور که مصونیت سیاسی نمایندگان کشور ما را لغو کرده، موضوع را سخت کرده است. ما معتقدیم وضعیت ما در رابطه با کانادا باید به شرایط قبل از سال ٢٠١٢ بازگردد». اشاره این مقام دیپلمات به زمانی است که کانادا رابطهاش را با ایران قطع کرد. همان زمان پارلمان کانادا، تصویب کرد که نمایندگان ایران در کانادا، مصونیت سیاسی ندارند و این اصلیترین مانع برای حلوفصل موضوع بهشمار میآید. مقامات دیپلماتیک ایران معتقدند که نمایندگان ایران در کانادا مثل دیگر کشورها باید طبق کنوانسیون وین از مزایای مصونیت سیاسی و دیپلماتیک بهطور همزمان برخوردار باشند.
محمد کشاورززاده، معاون وقت وزیر خارجه در امور آمریکا، سال گذشته تأکید کرد که ایران بهدنبال یافتن راهی برای حلوفصل مسائل کنسولی اتباع است؛ مسئلهای که به گفته او از طریق دفاتر حافظ منافع قابل حل نیست. اما در همین شرایط کانادا اقدام به مصادره چند ساختمان در کانادا کرد که متعلق به ایران بود. «چند ساختمان در حکم حقوقی دادگاه کانادا مطرح شده که یکی از آنها ساختمانی متعلق به وزارت علوم و ساختمان دیگری متعلق به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده که آنها مدعیاند این اموال دیپلماتیک نیست، ازاینرو مصادره شدند؛ اما ما این حکم را قبول نداریم و مطابق قوانین بینالملل و کنوانسیون وین، به این حکم اعتراض کرده و وکلای ما در حال پیگیری حقوقی موضوع هستند. این ساختمانها کارکرد فرهنگی داشته و برای ترویج فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی استفاده میشد».
اولین تیر خلاص
20 تیر 82 یکی از نقاط عطف در تیرگی رابطه تهران- اوتاوا بود؛ مرگ زهرا کاظمی در زندان اوین. خبرنگار دوتابعیتی که گفته شد بهدلیل برخورد سر با جدول دچار ترک جمجمه و نهایتا کما و مرگ شد.
پرونده زهرا کاظمی یکی از موضوعاتی بود که ردپای سعید مرتضوی از ابتدا تا انتهای آن به چشم میخورد.
دولت وقت چهار نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرد.
اگرچه در دو دههای که از این حادثه گذشته است افراد مختلفی روایتهای متفاوتی از این حادثه ارائه کردهاند، اما یک روایت بیش از دیگران صحنه را روشن میکند. محمدحسین خوشوقت که آن زمان معاونت مطبوعات خارجی وزارت ارشاد را برعهده داشت حاضر به همکاری با مرتضوی برای جاسوسخواندن زهرا کاظمی نشد. او در مصاحبهای با پروژه تاریخ شفاهی ایران در سال ۱۳۹۷ گفت که «براساس گزارش هیئت ویژه رئیسجمهور (سیدمحمد خاتمی)، کاظمی براساس سیلی یک مأمور سرش به جدول برخورد میکند و دچار ترک میشود که به کمارفتن و درگذشت او انجامید». پرونده زهرا کاظمی یکی از غامضترین حوادثی بود که دولت اصلاحات را با خود درگیر کرد؛ حادثهای که بهدنبال اتفاقات کوی دانشگاه تهران دولت خاتمی را از آنچه میخواست در نمای بیرونی نشان دهد، متغایر کرد.
دولت اصلاحات بهدنبال طرح گفتوگوی تمدنها بود، اما مرگ زهرا کاظمی در زندان و موج تخریب رابطه با کانادا و واکنش دیگر کشورها موجب شد رمقی برای طراح گفتوگوی تمدنها باقی نماند.
آغاز کار گزارشگر ویژه حقوق بشری
درباره واکنش کانادا به این موضوع همینقدر کافی است که کانادا بعد از این مرگ دردناک، طراح قطعنامههای حقوق بشری علیه ایران شد. «پیمانه هستهای»، دیپلمات ایرانی که آن زمان در دفتر ایران در سازمان ملل کار میکرد و مسئول کمیتهای بود که موضوعات حقوق بشری را زیر نظر داشت توضیح داد که «سه سال بعد از پیروزی انقلاب، بحث قطعنامه حقوق بشر درباره ایران مطرح شد. از همان زمان هر سال اتحادیه اروپا قطعنامه علیه ایران مطرح میکرد و ما سالی دوبار قطعنامه میگرفتیم... سال ۸۰ بود با رایزنیهای دوجانبه توانستیم قطعنامه را شکست دهیم و آن سال برای اولینبار بعد از انقلاب چنین اتفاقی نیفتاد و گفتوگوهای حقوق بشری با اروپا آغاز شد و ادامه داشت تا زمانی که اتفاق ناگوار مرگ خانم زهرا کاظمی رخ داد. درباره این موضوع پاسخگویی ایران به اروپا و نهادهای مدنی به تأخیر افتاد. قوه قضائیه و دولت باید پاسخ میدادند که چه اتفاقی افتاده است. این سوءمدیریت موجب ملاحظات جدی در این زمینه شد. کانادا تصمیم گرفت بعد از دو، سه سال علیه ما قطعنامه صادر کند. البته فشار نهادهای داخلی کانادا بر سر خانم کاظمی انگیزهای شد که دوباره کانادا بحث قطعنامه را پیش بکشد». بهدنبال روند این قطعنامهها بود که سازمان ملل، گزارشگر ویژه حقوق بشری علیه ایران تعیین کرد که گزارشهایش خود به مسئلهای جدی در حوزه حقوق بشر ایران تبدیل شده است.
سال 96 یک تجربه تلخ دیگر در رابطه ایران و کانادا رقم خورد؛ مرگ کاووس سیدامامی در زندان اوین بار دیگر خاطره تلخ مرگ زهرا کاظمی را زنده کرد. سیدامامی، فعال محیط زیست و دکترای جامعهشناسی، عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. سیدامامی تابعیت ایرانی- کانادایی داشت. پروندهای که بهتر است بگوییم هنوز مفتوح است.
به دنبال این حادثه، کریستیا فریلند، وزیر امور خارجه کانادا، در بیانیهای از وضعیت بازداشت و مرگ سیدامامی بهشدت ابراز نگرانی کرد و گفت که کانادا بارها درباره این پرونده نگرانی خود را ابراز کرده است. در این بیانیه آمده است: «یک کانادایی جان خود را از دست داده است. ما انتظار داریم که دولت ایران اطلاعات و پاسخهای خود را درباره شرایط منتهی به این تراژدی در اختیار ما بگذارد». فریلند تأکید کرده که از تمام ابزارهای در اختیار دولت کانادا برای کسب اطلاعات بیشتر استفاده خواهد کرد.
اگرچه این واکنش دیپلماتیک بعد از هر اتفاقی دیده میشود، آنگونه که اکنون نیز بعد از حادثه سقوط هواپیما تکرار میشود، اما آنچه از نظر دور میماند، شرایطی است که کشور بعد از حوادثی اینگونه تجربه میکند. درحالیکه برای بهبود رابطه با دیگران و پویایی اقتصاد و تجارت نیازمند بهبود فضای بینالمللی و نگاه کشورهای دیگر نسبت به ایران هستیم، چنین حوادثی فقط موجب تخریب فضا علیه کشور میشود. فضای بینالمللی بهشدت ایرانهراس است و منابع متعددی در جهان بر این تصویر پافشاری میکنند. تنها دولتمردان خود کشور هستند که میتوانند این تصویر را تغییر دهند.