چرا زنان معتاد باید در اولویت توجه باشند؟
آن طور که آخرین آمار نشان میدهد در ایران ۲ میلیون و ۸۰۲ هزار و ۸۰۰ نفر مصرفکننده مستمر موادمخدر در سن ۱۵ تا ۶۴ سال وجود دارد. از این تعداد ۱۵۶ هزار نفر زن هستند که در قیاس با گذشته حکایت از افزایش تعداد زنان معتاد دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، همین تعداد به ظاهر کم در برابر موج مردان معتاد اما ضرورت توجه به مراکز دی.آی.سی (کاهش مصرف اعتیاد) و کمپهای ترک اعتیاد برای زنان را بهویژه در بسترهای شهری دوچندان میکند. تحقیقات و بررسیهای که در زمینه اعتیاد انجام شده حکایت از آن دارد که زنان مصرفکننده نه تنها مشکلات بیشتری نسبت به مردان دارندکه حتی آثار و عواقب مصرف آنان به مراتب تأثیرگذارتر از مردان است. رواندرمانان میگویند دفعات مصرف مواد در زنان بیشتر از مردان است و هنگامی که به مصرف روی میآورند بیشتر از مردان، مواد خطرناکتر را انتخاب میکنند. این تحقیقات نشان میدهد که زنان از نظر ژنتیکی بیشتر در خطر ابتلا به اعتیادهای شدید و مواد خطرناک هستند که در اینباره بیولوژی زنان نقش مهمی ایفا میکند. غالباً جثه زنان کوچکتر از مردان است، استخوانبندی سبکتر و عضلات کوچکتری نسبت به مردان دارند و کوتاهتر از مردان هستند و به همین دلایل بافت کمتری در بدن دارند. اگر افرادی که جثه کوچکتری دارند به مصرف مواد اعتیادآور روی بیاورند و دوز مصرفشان نیز بالا باشد آسیب بیشتری به بافت و اندامهایشان وارد میشود.
اما نکته مهمتری که در مسئله اعتیاد زنان باید به آن توجه داشت و بارها از سوی جامعهشناسان برآن تأکید شده است بحث زایندگی زنان است. این مسئله از چند بعد حائز اهمیت است. نخستین آنها موضوع تولد کودکانی است که اعتیاد را از مادر خود به ارث میبرند و آینده شوم و ناخواستهای برایشان رقم میخورد. انتقال بیماریهای مقاربتی و جنسی خطرناک، مشکل دیگری است که از طریق تنفروشی زنان معتاد برای تأمین مواد صورت میگیرد و همین موجب ابتلا و انتقال بیماریهای مختلف و خطرناک از جمله ایدز میشود. این چرخه ادامه پیدا میکند تا جایی که باید شاهد تولد کودکان مبتلا هم بود. آنگونه که معاون سازمان امور اجتماعی وزارت کشور گفته است، جمعیت زنان درگیر موادمخدر و اعتیاد در چند سال گذشته بیش از 3 برابر شده است و بیش از 50درصد موارد شناسایی شده مبتلایان به ایدز از طریق رابطه جنسی بودهاند و از جمعیت 70 هزار نفری افراد مبتلا به ایدز را نیز 47درصد زنان تشکیل میدهند.
از سوی دیگر، نقشهای جنسیتی که سالها به زنان دیکته شده است مانعی بر سر راه درمان است. بهعنوان نمونه، شانس زنان برای اینکه بتوانند مدتی بیشتر از چند روز در مرکز ترک اعتیاد بمانند، کمتر از مردان است؛ زیراگاه از طرف خانواده خود تحت فشار قرار میگیرند و در عین حال، مسئولیتهایی را بر دوش خود میبینند که ادامه درمان را برای آنها با مشکل مواجه میکند. زنان نگرانیهایی مانند وضعیت فرزندان، نگهداری از والدین و امور خانه و ... را دارند پس باید آنها را هم به همه نگرانیها و سختیهایی که دارند افزود.
تمام این موانع، حسی را به زن معتاد منتقل میکند که ادامه دادن درمان به قیمت فروپاشی خانواده تمام خواهد شد. پس درمان نیمهکاره رها و دردی میشود افزون بر دیگر دردها. چنین آسیبهایی که برشمرده شد، بر ضرورت وجود مراکز ترک اعتیاد از یک سو و مراکز دی.آی.سی برای زنان بیش از پیش تأکید میکند؛ مشروط بر این که جانمایی چنین مراکزی برمبنای اصول کارشناسی و برنامهریزی شده باشد تا خودشان تبدیل به آسیب مضاعفی نشوند.