تورم با رشد تولید کاهش مییابد
براساس محاسبات مرکز آمار ایران، نرخ تورم در پایان شهریور ماه به 7/42 درصد رسید و تورم نقطه به نقطه با 6/6 درصد کاهش به عدد 35 درصد کاهش یافته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، آماری که برخی از آن بهعنوان شروع کاهش قیمتها یاد میکنند، اما نباید فراموش کرد که کاهش تورم به معنای ارزانی نیست، بلکه بهمعنای کاهش سرعت رشد قیمتهاست که در این بین تورم 35 درصدی از لحاظ اقتصادی چندان قابل قبول نیست. در این زمینه گفتوگویی با آلبرت بغزیان، اقتصاددان، انجام شده است که در ادامه میخوانید.
نرخ نقطه به نقطه تورم در شهریور سال جاری 6/6 درصد کاهش یافته است. آیا میتوان این اتفاق را اولین گام در راستای تعدیل قیمتها تعبیر کرد؟
تورم و تولید هر دو با یکدیگر تعریف میشوند؛ یعنی هرگاه تولید افزایش پیدا کند، مسلما شاخص تورم مسیر نزولی را طی میکند. اگر بخواهیم از کلمات بهدرستی استفاده کنیم، افزایش تولید قیمتها را افزایش نمیدهد؛ بنابراین نرخ تورم که همان تغییر قیمتهاست، مثبت نخواهد بود و به سمت پایین حرکت میکند. ولی کاهش تولید در پی خود رشد تورم را به دنبال دارد. وقتی گفته میشود کاهش نرخ تورم بهمنزله ارزانی نیست. این بدین معناست که اگر سرعت رشد قیمتها در شهریور سال گذشته 40 درصد بود، امسال دامنه میانگین رشد قیمتها به 35 درصد رسیده است. متاسفانه گاه افراد غیرحرفهای در صحبتهای خود قیمت کالا و شاخص تورم را با یکدیگر خلط میکنند. همین امر سبب میشود که برخی رسانهها و افراد حرفهای هم این موضوع را دستمایه قرار دهند و به دلایل مختلف کاهش نرخ تورم را بهمعنای ارزانی تعبیر کنند و آن را جزو دستاوردهای دولت قرار دهند.
سال گذشته به بهانههای مختلف قیمت کالاها افزایش یافت. آیا اکنون دلیل منطقی برای بروز گرانی در بازارها وجود دارد؟
اکنون سوال اصلی این است که چرا در اقتصاد ایران تورم وجود دارد؟ در سال گذشته نرخ ارز جهش سه تا چهار برابری را تجربه کرد و اثرات تورمی از خود بر جای گذاشت. امسال که این اتفاق رخ نداده است. اگر موضوع تحریم است، اثر این اتفاق را هم سال گذشته در قیمت کالاها مشاهده کردیم و اتفاقا امسال این اثرات باید تخلیه شوند. این نشان میدهد که مشکل تورم ریشه در داخل دارد و حتی گاه تصمیمگیران از چنین شرایطی سوءاستفاده میکنند. متاسفانه تصمیمات و تصورات اشتباه، تورم را به جز جداناپذیر اقتصاد ایران تبدیل کرده است. عدهای میگویند چون پارسال تورم 40 درصدی داشتهایم، امسال اگر نرخ تورم روی 30 درصد هم بماند، یک دستاورد به حساب میآید. در حالی که هیچ دلیل منطقی برای این نرخ تورم وجود دارد و میتوان آن را بهمعنای فرصتطلبی تعبیر کرد.
دلیل مقایسه نرخهای گوناگون تورم با یکدیگر چیست؟
نرخ تورم سالانه و تورم نقطه به نقطه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. هرگاه نرخ تورم از فروردین تا یکی از ماههای سال مورد محاسبه قرار بگیرد، نرخ تورم سالانه به دست میآید؛ اما اگر این نرخ در دو ماه مشابه در دو سال پیاپی حساب شود، آن را تورم نقطه به نقطه میگویند. بنابراین مقایسه این دو با یکدیگر نتیجه خاصی را نشان میدهد و به نظر کار نادرستی میآید. اما برخی میخواهند بدین روش برای خود دستاوردی بتراشند و یا علیه دولت مطالبی بنویسند که این اتفاق معنایی جز پرکردن جملات و پاراگرافها ندارد. از سوی دیگر تورم نقطه به نقطه برای اقتصادهایی معنا دارد که نرخ تورم پایینی دارند، در ایران که نرخ تورم در محدود 40 درصد در نوسان است، نرخ تورم نقطه به نقطه معنی خاصی پیدا نمیکند.
آیا تغییری در شرایط تولید ایران به وجود آمده است که در نیمه دوم سال منتظر کاهش تورم و ارزانشدن کالاها باشیم؟
به نظر من دولت اقدام خاصی در راستای کاهش نرخ تورم انجام نداده است. زیرا در برنامههای دولت حمایت از تولید یا بهبود آن به طور خاص دیده نمیشود. فقط گاهی وزرا و معاونان رئیسجمهوری در نطقهای خود درباره اولویت تولید صحبت میکنند. اگر تولید خاصی صورت بگیرد، آنگاه است که ارزانی اتفاق میافتد و بهدنبال آن نرخ تورم هم به شکل چشمگیری کاهش مییابد، اما زمانی که تولیدی صورت نمیگیرد فقط ممکن است طی ماههایی از سرعت رشد قیمتها کاسته شود. اما حامیان افراطی دولت در تحلیلهای خود صرفا به کاهش 6/6 درصدی تورم اشاره میکنند و این موضوع را گویا از یاد میبرند که همچنان بر اساس همان آماری که بر آن استناد کردهاند نرخ تورم نقطه به نقطه همچنان 35 درصد است. این نرخ پایینی نیست که آن را بهعنوان یک دستاورد بدانیم. کاهشی هم که مشاهده میشود خود به خود به وجود آمده است، چراکه نرخ تورم در سال گذشته به سقف خود رسید و دیگر توان بالارفتن ندارد. چنین مقایسههایی همانند این است که نرخ ارز 11 هزار تومانی را به دلیل اینکه 8000 تومان از بالاترین نرخ سال گذشته که 19 هزار تومان بود، پایینتر است، یک دستاورد قلمداد کنیم و اشارهای به دلار 3800 تومانی در دی 96 نداشته باشیم. در صورتی میتوان بازگشت تورم را یک دستاورد دانست که دولت اعتباراتی را به بخش تولید اختصاص داشته باشد و رشد تولید قابل پیشبینی باشد. در زمینه نرخ رشد اقتصادی هم همین شرایط حاکم است. اگر نهادهای بینالمللی نظیر بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بهبود شاخص رشد اقتصادی را برای اقتصاد ایران در نظر میگیرند، به این دلیل است که این نرخ در منفیترین حالت خود قرار دارد و کوچکترین حرکتی آن را به سمت بالا حرکت میدهد. حال اگر دولت مدعی مدیریت بازار ارز است، انتظار میرود که تولید و تورم را هم مدیریت کند تا سرانجام مردم هم ارزانشدن کالا را احساس کنند. اینگونه هم نیست که مردم همیشه ساز نارضایتی بزنند، بهعنوان مثال قیمت انواع میوه در مدت اخیر کاهش یافته و شهروندان نسبت به این بازار رضایت دارند. اما آیا روند بازارهایی نظیر خودرو، سایر مواد خوراکی، مسکن و ... هم کاهشی بودهاند؟ چرا قیمت گوشت که ارز 4200 تومان به آن تخصیص یافته اکنون باید 80 هزار تومان باشد؟ با ارائه اعداد و ارقام سیاسی نمیتوان آرامش را به بازار بازگرداند، بلکه ارزانی به شکل واقعی باید در بازارها حاکم شود.