دغدغههای زنان شاغل
پس از افزایش میزان تحصیلات زنان و همچنین سختشدن شرایط اقتصادی شاهد بالارفتن آمار زنان شاغل بودیم که این خود با آثار مثبت و منفی بسیاری همراه شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، بسیاری از افرادی که دارای باورهای سنتی هستند، معتقدند که کارکردن زن میتواند عاملی برای افزایش آمار طلاق یا ایجاد مشکلات در زندگی مشترک شود، این در حالی است که با ایجاد تغییرات در جامعه و همچنین سختشدن شرایط اقتصادی، اشتغال زنان نیز امری بدیهی و حتی در برخی از موارد ضروری به نظر میرسد.
نمیتوان زنان را از اشتغال منع کرد، چراکه در برخی موارد زنان سرپرست خانواده و یا حتی تامینکننده اصلی بخش عمدهای از مخارج زندگی هستند که اگر مشارکت آنها نباشد، خانوادهها از تامین هزینههای خود ناتوان خواهند بود. در این میان باید به چالشهای ایجادشده در حوزه اشتغال زنان توجه شود تا بتوان بهتر این حوزه را مدیریت کرد و به نتایج بهتری دست یافت.
افزایش اعتمادبهنفس با اشتغال
اشتغال زنان از بُعد اجتماعی میتواند باعث افزایش اعتمادبهنفس آنها، ایجاد روابط موثر و همچنین کاهش ابتلا به افسردگی باشد، چراکه براساس تحقیقات میدانی صورتگرفته امروزه برخی زنان خانهدار بهدلیل روابط اجتماعی کمتر نسبت به زنان شاغل، به افسردگی مبتلا بوده یا اعتمادبهنفس اندکی دارند که این مهم میتواند تبعات منفی گستردهای را بر سلامت خانواده و یا نحوه تربیت صحیح فرزندان نیز داشته باشد.
ساعت کار برابر زنان و مردان
امروزه زنان نیز مانند مردان ساعت کاری مشابهی دارند، این در حالی است که زنان وظایف و مسئولیتهایی مانند انجام امور خانهداری، نگهداری از فرزند و مواردی از این دست را نیز برعهده دارند. بنابراین بهراحتی میتوان این ادعا را داشت که زنان شاغل امروزه مجبور به کار مضاعف هستند، پس انتظار میرود با فرهنگسازی مطلوب، وظایف زنان در خانواده در میان سایر اعضای خانواده تقسیم شود تا شاید از این طریق زنان با دغدغهها و مشکلات کمتری درگیر باشند، چراکه باید بهخاطر داشت اشتغال زنان در وضعیت اقتصادی موجود در بیشتر موارد یک قضیه انکارناپذیر است.
صرفهجوبودن زنان شاغل
براساس تحقیقات صورتگرفته میتوان دریافت که در حال حاضر زنان شاغل بهدلیل اینکه مجبورند زمان بیشتری از وقت خود را به انجام وظایف محوله بپردازند و همچنین به دلیل سختی کار در بیرون منزل بیشتر از زنان خانهدار صرفهجو و یا به عبارت سادهتر دیدگاه اقتصادی بهتری دارند که این خود نقش تاثیرگذاری در کاهش مشکلات اقتصادی خانواده بر جای میگذارد.
نقش موثر زنان در اقتصاد
یک کارشناس در خصوص آثار اشتغال زنان در جامعه میگوید: با توجه به برهمخوردن تعادل جنسیتی در ورود به دانشگاهها و مراکز علمی و همچنین از آنجایی که امروز زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل دادهاند و نقش موثری در اقتصاد خانواده و جامعه به عهده دارند، باید با وسواس بیشتری به واکاوی چالشهای زنان در حوزه اشتغال پرداخت. مجید ابهری و با اشاره به مطلب فوق اذعان داشت: باید در واکاوی نقش اشتغال بانوان به عوامل مهمی توجه کرد.وی در ادامه بیان کرد: متاسفانه هنوز عدهای بر این تصور هستند که زنان باید تنها در خانه بنشینند و وظایف خانهداری خود را انجام دهند و در مقابل کاری به اداره جامعه و یا تاثیرگذاری در اقتصاد کشور و خانواده نداشته باشند، حال آنکه این خود با شرایط موجود جامعه چندان سنخیتی ندارد. ابهری میگوید: در مقابل عدهای از افراد هستند که بر این باورند که زنان میتوانند تاثیرگذاری بسزایی در جامعه و نیز در حوزه اقتصادی داشته باشند و حتی در پستهای کلیدی و حساس دولتی نیز نقشآفرینی کنند. در مراکز علمی و پژوهشی و یا بخشهای صنعتی و اقتصادی امروزه زنان جایگاه غیرقابلانکاری دارند که نمیتوان شایستگی آنها را در نظر نگرفت.
آسیبشناسی چالشهای اشتغال زنان
ابهری در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه آیا اشتغال زنان در بالارفتن آمار طلاق تاثیرگذار است، بیان میکند: متاسفانه در حال حاضر برخی آسیبشناسان بر این باورند که اشتغال زنان بعضا در مواردی میتواند عامل افزایش آمار طلاق باشد، چراکه استقلال مالی بعضا باعث ایجاد و یا حتی افزایش مشکلات میان برخی زوجین میشود، این در حالی است که در مدیریت و مشارکت اقتصادی خانواده اگر همکاری و تلاش زنان نباشد با توجه به افزایش صعودی قیمتها، اجارهبها و هزینههای زندگی و تحصیلی فرزندان یک مرد با حقوقهای فعلی نمیتواند زندگی را اداره کند. وی ادامه داد: افزایش احتمال حاشیهنشینی خود میتوان یکی دیگر از آثار منفی عدم اشتغال زنان باشد، چراکه این خود میتواند باعث ایجاد مشکلات فرهنگی و اجتماعی شود. ابهری میگوید: با توجه به اینکه نقش زنان در میادین ورزشی، فرهنگی و علمی به اثبات رسیده است، باورکردن این حقیقت که زنان میتوانند دوشبهدوش مردان با رعایت موازین اخلاقی، ضوابط و معیارهای موجود در جامعه فعالیت کنند اشتغال زنان یک اصل منطقی و انکارناپذیر است. این آسیبشناس در ارتباط با بحث تربیتی کودکانی که دارای مادران شاغل هستند میگوید: البته در زمینه تربیت فرزندان هیچ مرکز و مهدکودکی جای آغوش مادر و کانون گرم خانه و خانواده را نمی گیرد. زمانی که زنان مشغول بهکار میشوند باید بخش قابل توجهی از درآمد خود را صرف مراکز نگهداری فرزندان و یا پرستاری از آنها نمایند. وی در ادامه افزود: در این زمینه میتوان دو توصیه مهم داشت؛ اول آنکه دولت و نهادهای سازمانی و اداری باید به فکر بانوان شاغل بوده و در کنار مراکز اداری مهدهای رایگان یا ارزانقیمت و همچنین مراکز پیشدبستانی تاسیس کنند تا مادران مجبور به پرداخت هزینههای سنگین نباشند. ابهری میگوید: از طرف دیگر به نظر میرسد اگر مرد بهعنوان مدیر اقتصادی خانواده توانایی اداره خانواده را به صورت مکفی و کافی داشته باشد هیچ نقشی بالاتر از نقش مادری و همسری برای زنان نمیتوان تصور کرد.
در نهایت...
ابهری در پایان خاطر نشان کرد: متاسفانه علت اشتغال بسیاری از زنان وجود مشکلات مالی در خانواده است. از اینرو باید بگویم که بیکاری و یا انجام کار در منزل خود میتواند اهرمی برای حفظ کانون خانواده بوده و همچنین به ماندن فرزندان در کنار مادران کمک کند که این مهم بهیقین آثار تربیتی مثبتی را نیز بهدنبال خواهد داشت، چراکه در شرایط اقتصادی موجود باید گامها و اقدامات موثری برای کمک به مدیریت اقتصادی خانواده ارائه شود.