استفاده از دوچرخههای اشتراکی بهصرفه است؟
اگر ساکن تهران باشید، حتما دوچرخههای نارنجیرنگی را که چندماهی است مهمان خیابانها شدهاند، دیدهاید. در این گزارش نظرات دو کاربر این دوچرخههای اشتراکی را آوردهایم که یکی از آنها اصلا دل خوشی از دوچرخههای اشتراکی ندارد و هرچه زودتر میخواهد ۱۸۰تومان ودیعهای که به سامانه پرداخت کرده را پس بگیرد. در طرف مقابل یکی دیگر از این کاربران حسابی از دوچرخههای اشتراکی راضی است
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از هفت صبح، دو هفته پیش دل به دریا زدم و در اپلیکیشن دوچرخههای اشتراکی اسم نوشتم. برای سوارشدن به دوچرخههای اشتراکی همان اول کار ۱۸۰هزار تومان پیاده شدم البته اپلیکیشن همان موقع گفت ۲۰هزار تومان برای بیمه سالانه است و ۱۶۰هزار تومان بهعنوان ودیعه پیش شرکت میماند و بعد از لغو ثبتنام میتوانم آن را پس بگیرم. در این دوهفته چندنوبت از دوچرخههای اشتراکی استفاده کردم و به چند نکته مهم برخوردم.
پارکینگهای دوچرخه اشتراکی اغلب در محدوده مرکز شهر و منطقه ۲ قرار دارند. حالا میخواهد یک خیابان بالاتر باشد یا یک خیابان پایینتر. برای همین بعید است بتوانید بالاتر از خیابان بهشتی یا پایینتر از خیابان انقلاب، ردی از این دوچرخهها پیدا کنید. مگر اینکه شانس در خانهتان را بزند و یک نفر دوچرخه را دورتر از این محدوده ببرد.
همان ابتدای ثبتنام در اپلیکیشن دوچرخههای اشتراکی باید ۲۰هزار تومان بهعنوان حق بیمه سالانه پرداخت کنید. در حالی که هیچ جای سایت و اپلیکیشن نمیتوان رد و نشانی از جزئیات این بیمه پیدا کرد. شرایط آن چگونه است و در چه مواردی میتوان از پوشش بیمه استفاده کرد؟ اصلا کدام شرکت بیمه عهدهدار بیمه دوچرخهسواران شده است؟
برخلاف آنچه که فکر میکنید، همه جای تهران نمیتوان از دوچرخههای اشتراکی استفاده کرد. اگر در سایت دوچرخههای اشتراکی نقشه پارکینگ آنها را مشاهده کنید، تازه متوجه محدودیتهای سفر خواهید شد. آنطور که پیداست صرفا در محدودهای خاص شامل مناطق ۲، ۶، ۷، ۱۰، ۱۱ و ۱۲ تهران، میتوانید از این دوچرخه استفاده کنید و دیگر مناطق تهران به عنوان مناطق غیرقابل تردد معرفی شدهاند. البته بعید است کسی بتواند دوچرخه را به این مناطق غیر قابل تردد ببرد.
قبل از ثبتنام فکر میکردم با پرداخت مبلغ ودیعه، هر موقع خواستم میتوانم سوار دوچرخهها شوم اما اینطور نیست. این دوچرخهها پولی هستند و هزینه آنها بهقدری است که اصلا صرفه اقتصادی ندارد. هربار که قفل دوچرخه را باز کنید، باید هزار و ۵۰۰تومان بپردازید. این مبلغ بعد از هر نیمساعت، هزار و ۵۰۰تومان بیشتر میشود.
شاید فکر کنید هر موقع خواستید میتوانید با معرفی شماره شبا، در همان لحظه ۱۶۰هزار تومان ودیعهای که برای ثبتنام پرداخت کردهاید را تحویل بگیرید، در حالی که بعد از لغو ثبتنام در اپلیکیشن دوچرخههای اشتراکی، مبلغ ودیعه بعد از ۱۵ تا ۲۰روز به حساب شما واریز خواهد شد.
اصلا به سربالایی فکر نکنید! اولین بار که سوار دوچرخه اشتراکی شدم، برای عوض کردن دنده ولوم کنار فرمان را چرخاندم و در تعجب و بهت فراوان دیدم این دوچرخه دنده ندارد و آن ولوم هم صرفا حکم بوق را برای دوچرخه ایفا میکند. همین مورد باعث میشود حسابی در سربالایی اذیت شوید. شاید فکر کنید منظورم از سربالایی، شیب بالای ۲۰درجه است، اما این قضیه شیب پنجدرجه را هم شامل میشود. تنها راه زنده ماندن بعد از سوار شدن روی این دوچرخههای اشتراکی، طی کردن مسیرهای صاف یا سرپایینی است.
دوچرخههای اشتراکی به شدت سنگینوزن هستند. کافی است بخواهید این دوچرخهها را از پیادهرو به خیابان یا برعکس منتقل کنید و از روی جوب یا جدول کنار خیابان رد کنید، آن موقع است که متوجه وزن زیاد آنها خواهید شد. تا قبل از ثبتنام در اپلیکیشن دوچرخه اشتراکی، فکر نمیکردم دوچرخهسواری در خیابانهای تهران تا این حد سخت باشد! با توجه به خیل تاکسیهایی که برای سوارکردن مسافر به سمت راست خیابان خیز برمیدارند، بعید است بتوانید با خیال راحت در لاین کندرو دوچرخهسواری کنید.
*** من عاشق دوچرخههای اشتراکی هستم
دوماه از ثبتنام در اپلیکیشن دوچرخههای اشتراکی میگذرد. آمارهای اپلیکیشن نشان میدهد تا حالا ۶۱۱دقیقه با دوچرخه اشتراکی رکاب زدهام و ۶۶کیلومتر در خیابانهای تهران دوچرخهسواری کردهام. به نظر خودم ارقام بالایی است. تقریبا هفتهای دوبار سوار دوچرخه میشوم و با وجود همه مشکلاتی که دارد، از آن راضی هستم.
دوچرخههای اشتراکی و به طور کل دوچرخهسواری در تهران قدرت مانور بیشتری دارد. جاهایی که حتی با موتور هم نمیتوان رفت، راه برای دوچرخه باز است. همین مورد باعث شده مسیرهایی که خیابانهای یکطرفه، ورود ممنوع و… وجود دارد، به راحتی با دوچرخههای اشتراکی طی شود. دوچرخهسواری در این مسیرها میتواند تاثیر زیادی در کاهش زمان رسیدن به مقصد داشته باشد.
اوایل فکر میکردم طی کردن مسیر محل کار تا خانه با دوچرخه اشتراکی صرفه اقتصادی نداشته باشد، اما حالا نظرم کاملا برعکس است. چراکه اگر بخواهم این مسیر را با تاکسی بروم، به خاطر یکطرفه بودن خیابانها باید دست کم سهکورس تاکسی سوار شوم که اگر هر کدام دوهزار تومان کرایه بگیرند، هزینهام به ششهزار تومان خواهد رسید.
یکی از اصلیترین نقاط قوت دوچرخههای اشتراکی تهران، نسبت به نمونههای ناموفقی که پیش از این شهرداری امتحان کرده بود و به شکست انجامیده بود، امکان قفل کردن دوچرخه در هر کجای شهر است. هر کدام از رهگذرها که درباره این دوچرخهها از من سوال میپرسند، با پی بردن به این موضوع حسابی متعجب میشوند.
اوایل دوچرخههای اشتراکی به سختی پیدا میشد، اما رفتهرفته این دوچرخهها توسعه پیدا کردند و حالا خیلی از محلات تهران را تحت پوشش خودشان دارند. طوری که در محل زندگی ما که سهخیابان با نزدیکترین پارکینگ دوچرخههای اشتراکی فاصله دارد، میتوان در پیادهروها رد و نشانی از دوچرخههای اشتراکی پیدا کرد که نشاندهنده فراگیرترشدن آنهاست.
من همه نقاط ضعف دوچرخههای اشتراکی را میدانم. از وزن زیادش، تا سختی دوچرخهسواری با چرخهای یکتکه، همهاش دوچرخهسواری را به شدت سخت کرده است و اصلا قابل قیاس با دوچرخههای شخصی نیست. در طرف مقابل به نظرم حس خوبی که این دوچرخهها به همراه دارند به تمام نقاط ضعف آنها میارزد. صد البته اگر این نقاط ضعف به نوعی جبران شوند، حس خوب دوچرخهسواری در خیابانهای تهران دوچندان خواهد شد.