x
۱۲ / شهريور / ۱۳۹۸ ۱۴:۱۶

چرا خانواده‌های ایرانی کوچک شدند؟

چرا خانواده‌های ایرانی کوچک شدند؟

هشت‌دری‌ها. حوض آبی وسط حیاط. بچه‌هایی که ظهرها در ایوان به انتظار آب‌بازی عصرانه دم حوض آرام می‌گرفتند. پدرومادربزرگ‌هایی که شب‌ها به بهانه شاهنامه‌خوانی، نوه‌ها را دورخود جمع می‌کردند. میهمانی‌های شلوغ و ساختمان‌های رنگ‌ورورفته‌ای که اصالت‌شان را از ساکنان‌شان می‌گرفتند، حالا جای‌شان را به آپارتمان‌ها و برج‌های خوش ‌آب‌ورنگ و قدونیم‌قد داده‌اند تا دورهمی‌های شلوغ، شب‌نشینی‌های طولانی آخر هفته‌ها و پادرمیانی ریش‌سفیدها و... در داستان‌های کتاب‌های‌ قصه‌ بچگی‌هایمان باقی بمانند.

کد خبر: ۳۷۸۲۰۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، نسل امروز با خانواده‌ کوچک خود اُخت شده و تصویری از گذشته نه‌چندان دور خانواده‌های گسترده ندارد؛ نسلی که زندگی مجردی یا ازدواج دیرهنگام را رویه‌ای طبیعی در زندگی جامعه امروز می‌داند و طلاق مانند گذشتگان برایش تابو نیست و گاهی اوقات بعد از ازدواج تصمیم می‌گیرند هیچگاه بچه‌دار نشوند. برای همین هم است که آمارها از کوچک‌شدن 20درصدی خانواده‌ها در یک‌دهه اخیر خبر می‌دهند؛ آمارهای بانک مرکزی اندازه متوسط خانواده شهرنشین ایرانی را در ‌سال 1384 برابر با 4.09نفر اعلام می‌کند، عددی که در‌ سال 1394 به 3.38نفر می‌رسد، یعنی کاهش دو‌درصدی که در یک‌دهه 20درصد کاهش را نشان می‌دهد.

میانگین بُعد خانوار سرعت کمتری به خود گرفته

آمارها کوچک‌شدن خانواده‌های ایرانی را نشان می‌دهند؛ به‌طوری که گفته می‌شود از ۲۴میلیون خانوار، خانواده‌های هسته‌ای حدود ۶۱درصد را به خود اختصاص داده‌اند (خانواده‌ای که در آن والدین با فرزندان خود زندگی می‌کنند)، حدود چهاردرصد سهم خانواده گسترده است (خانواده‌ای که در آن والدین با فرزندان ازدواج کرده و نوه‌ها زندگی ‌می‌کنند).

در این میان، خانواده‌های تک‌والد حدود 7‌درصدند (خانواده‌ای که یکی از زوجین به دلیل فوت، طلاق یا مهاجرت حضور ندارند) و حدود ۲۵صدم‌ درصد را خانواده فرزند سرپرست و حدود 7درصد را خانواده تک‌نفره تشکیل می‌دهند.

حالا محمدجلال عباسی‌شوازی، استاد جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران کوچک‌شدن خانواده‌ها را وابسته به دلایل متعددی می‌داند و می‌گوید: «کاهش باروری، مهاجرت و شهرنشینی، تغییر سبک‌های زندگی جوانان و شیوه سکونت آنان، تغییر در نگرش‌های افراد به خانواده، به تأخیرانداختن ازدواج، مشکلات اقتصادی، بیکاری و… دلایلی‌اند که دست ‌به دست هم می‌دهند تا خانواده‌ها کوچک شوند؛ اگرچه توجه به این نکته مهم است بلکه سهم این عوامل به یک اندازه نبوده و این عوامل از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند.»

کاهش قابل توجه باروری در دهه‌های اخیر در ایران و تاثیر آن بر میزان رشد، ترکیب و ساختار جمعیت کشور موضوع مهمی است که در سال‌های اخیر باعث تغییر سیاست‌های جمعیتی کشور شده؛ تغییرات مختلف نگرشی در زمینه مسائل باروری، ازدواج و خانواده در مسیر گذر اجتماعی در دهه‌های اخیر در ایران باعث شده تا شاهد تحولات گسترده‌ای در این حوزه باشیم.

عباسی‌شوازی در بحث کاهش باروری می‌گوید: «کاهش باروری یکی از دلایل کوچک‌شدن خانواده‌هاست. میزان باروری کل در اوایل دهه60 اندکی بیش از 6 فرزند بود؛ درحالی ‌که این میزان در چندسال اخیر به حدود دوفرزند رسیده است.

آمارها نشان می‌دهد در دهه60 حدود 70درصد خانواده‌ها سه‌فرزند و بیشتر داشتند، درحالی ‌که این رقم امروزه به نزدیک 23درصد رسیده، البته در علل کاهش تعداد فرزندان دلایل زیادی وجود دارد که در تحقیقات و گزارش‌های مختلف به تفصیل بررسی شده است.

مهاجرت‌های روستا- شهری و میزان بالای شهرنشینی و الزامات سکونتی آن هم در تغییر و کوچک‌شدن اندازه خانوار موثر بوده است.»

رئیس موسسه مطالعات جمعیتی کشور نقش تغییرات در سبک زندگی و شیوه‌های سکونت را هم در روند تحولات خانوار بسزا می‌داند: «در گذشته فرزندان پس از ازدواج در خانه والدین ساکن می‌شدند و این موضوع، موضوعی مرسوم بود، یعنی علاوه بر والدین و فرزندان آن‌ها افرادی دیگر مانند عروس، داماد و نوه‌ها هم در یک خانوار با هم زندگی می‌کردند اما امروزه فرزندان به محض ازدواج در خانه‌های جدا ساکن می‌شوند. نگاهی به روند خانوارهای گسترده این موضوع را بیشتر آشکار می‌کند.

در ‌سال 1363 حدود 16درصد خانوارهای کشور از نوع گسترده بودند، درحالی ‌که سهم این خانوارها در ‌سال 1395 تنها 6درصد بوده است.»

او ادامه می‌دهد: «تاثیر این رفتار را همچنین می‌توان در سهم خانواده‌هایی دید که در آن والدین به تنهایی زندگی می‌کنند.

سهم این خانوارها در ‌سال 1395 حدود 5/13درصد بوده که 60درصد آنها زوج‌های بالای 50سال بودند و این افراد همان والدینی‌اند که فرزندانشان پس از ازدواج دیگر با آنها زندگی نمی‌کنند.»

عباسی‌شوازی معتقد است که سهم خانوارهای تک‌نفره در جامعه رو به افزایش است و ادامه می‌دهد: «هر چند هنوز هم سهم اندکی در کل خانوارها را به خود اختصاص داده‌اند.

در اوایل دهه 60 حدود 5‌درصد خانوارها تک‌نفره بودند و در ‌سال 1395 این رقم به 7‌درصد رسیده است.

نکته بسیار مهم این است که بیشتر این خانوارها به افراد بالای 50 سال تعلق دارد و عمده افزایش مشاهده‌شده هم مربوط به افراد سالخورده است.

درواقع برخلاف کشورهای غربی، سهم خانوارهای تک‌نفره جوان در کشور بسیار اندک است و بیشتر آنان هم به دلایلی همچون تحصیل یا کار در شهرهایی غیر از محل تولد خود، در خانوارهای تک‌نفره ساکن شده‌اند.»

رئیس موسسه مطالعات جمعیتی کشور تأثیر خانوارهای تک‌والد را در کاهش اندازه خانواده چشمگیر نمی‌داند: «آمارها نشان می‌دهد که سهم خانوارهای تک‌والد در اوایل دهه 60 حدود 6درصد بوده که این رقم در ‌سال 1395 اندکی بالاتر از 8‌درصد است.

این خانوارها به دو دسته پدروالد و مادروالد تقسیم می‌شوند که افزایش مشاهده‌شده بیشتر مربوط به خانوارهای مادروالد است که خود می‌تواند دو دلیل عمده داشته باشد: نخست این‌که تفاوت‌ها در امید به زندگی مردان و زنان و بالاتربودن امید به زندگی زنان سبب شده تا تعداد مادران بیوه بیشتر باشد، بنابراین همراه با افزایش امید به زندگی، تعداد خانوارهایی که مادربیوه در آن سرپرست خانوار باشد، هم افزایش پیدا کرده است.

دوم این‌که شانس ازدواج مجدد برای مردان بیشتر از زنان است؛ بنابراین احتمال این‌که زنان پس از طلاق همچنان مطلقه باقی مانده و سرپرست خانوار باشند، بیشتر است.»

دیگر نمی‌توان انتظار داشت فرزندان پس از ازدواج با والدینشان زندگی کنند

رئیس انجمن جمعیت‌شناسی ایران ادامه می‌دهد: «بُعد خانوار در ایران رو به کوچکترشدن گذاشته اما هنوز هم اکثریت خانوارهای ایرانی را خانوارهای هسته‌ای تشکیل می‌دهند (64درصد در ‌سال 1395) که در آن والدین به همراه فرزندان خود زندگی می‌کنند.

از این تعداد 23درصد دارای سه ‌فرزند و بیشتر و 40درصد آنها دو فرزند دارند.

امروزه دیگر نباید انتظار داشت همچون گذشته فرزندان پس از ازدواج با والدین زندگی کنند و خانوارهای گسترده تشکیل دهند.

مسائل اقتصادی خود سبب شده تا جوانان ازدواج‌شان را به تأخیر بیندازند و هم فرزندان کمتری به دنیا بیاورند. با این حال عمومیت ازدواج همچنان در سطح بالایی است و همان‌گونه که نتایج مطالعات مختلف هم نشان داده، میانگین تعداد فرزندان حدود دو فرزند است»

خانواده آینده‌ای شاید بدون خانواده

خانواده گسترده، خانه‌های حیاط‌دار و بزرگ‌شدن در کنار پدرومادربزرگ‌ها بخشی از تاریخ زندگی اجتماعی ایران‌ است؛ دوره‌ای که بچه‌ها قرار بود عصای پیری باشند و در کودکی همبازی هم و در بزرگسالی پشتیبان خواهر و برادرها اما در گذر زمان این تعاریف تغییر پیدا کردند و تعداد فرزندان خانواده‌ها نسل‌به نسل کم شد تا جایی که حالا از خانواده‌های هسته‌ای، تک‌والد، خانواده‌های تک‌نفره صحبت به میان می‌آید.

افسر افشارنادری، جامعه‌شناس خانواده‌های هسته‌ای را بخشی از واقعیت جوامع شهرنشینی امروزی می‌داند: «خانواده گسترده بحثی تاریخی است و جامعه دیروز ایران آن را به خود می‌دید؛ اما دستخوش روند تکامل تاریخی شد و به سمت خانواده هسته‌ای رفت.

خانواده هسته‌ای خانواده‌ای است که یک نسل در یک خانه با هم زندگی می‌کنند در حالی ‌که خانواده گسترده سه نسل را به خود می‌دید؛ خانواده‌ای که سال‌هاست آن را نداریم و موجودیتش به روستاها منتهی می‌شود؛ چون ضرورت زندگی روستایی خانواده گسترده را ایجاب می‌کند.»

افشارنادری همه ابعاد زندگی اجتماعی را در گسترش خانواده‌های هسته‌ای دخیل می‌داند: «خانواده امروزی با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و… روبه‌رو است. شرایط مسکن و هزینه تأمین آن با گذشته تفاوت چشمگیری داشته و حتی ابعاد خانه‌ها هم دچار تغییر شده‌ تا جایی که در آگهی‌های فروش و اجاره متراژ خانه‌ها 50-60 متری است، به‌واقع در چنین شرایطی آیا می‌توان به خانواده گسترده دیروز اندیشید؟»

این جامعه‌شناس صحبت از کوچک‌شدن خانواده بدون در نظر گرفتن روند تکامل تاریخی را رویه‌ای درست نمی‌داند و ادامه می‌دهد: «کوچک‌شدن خانواده‌ها در حالی به ‌عنوان پدیده‌ای که نظام خانواده را تحت‌ الشعاع قرار می‌دهد، مطرح می‌شود که روند تکامل تاریخی از نظرها دور می‌ماند.

نمی‌توانیم بگوییم جامعه تکامل بیابد و تغییر داشته باشد اما خانواده شکل گذشته خود را داشته باشد. خانواده نهادی است که با تغییرات جامعه تغییر می‌یابد.»

سازمان ملل متحد در‌ سال ۱۹۹۴ خانواده را چنین تعریف کرده است: «خانواده یا خانوار به گروه دو یا چند نفره‌ای اطلاق می‌شود که با هم زندگی می‌کنند؛ درآمد مشترک برای غذا و دیگر ضروریات زندگی دارند و از طریق خون، فرزندخواندگی یا ازدواج با هم نسبت دارند.»

اما جوامع امروزی با اشکال مختلف خانواده‌ها روبه‌رو هستند و آنها را بخشی از واقعیت مدرنیته می‌دانند، اشکالی که تا حدودی در جوامع پذیرفته شده‌اند یا به مرور زمان این انتظار می‌رود، قابل پذیرش ‌شوند.

افشارنادری می‌گوید: «خانواده هسته‌ای نشانه توسعه است؛ توسعه یعنی اهمیت‌دادن به کیفیت زندگی. در گفتن از خانواده و مسائل مرتبط با آن باید واقع‌بین بود و همه ابعاد را با میزان اهمیت و تاثیرگذاری که دارند، باید مدنظر قرار داد.

فردگرایی در جامعه نهادینه شده و نسبت به گذشته افراد اهمیت بیشتری به خود و خواسته‌های‌شان می‌دهند و این بخشی از واقعیت جوامع امروزی است و این‌که هر فردی حق زندگی دارد بنابراین باید راحت زندگی کند، سرلوحه زندگی بخش قابل‌ملاحظه‌ای از جامعه است.»

این جامعه‌شناس خانواده‌های تک‌والد را خطری بر نظام خانواده می‌داند و می‌گوید: «شکل‌های جدیدی از خانواده که در جامعه به چشم می‌خورد؛ اگر چه آمار دقیقی هم از آنها در دست نیست و با وجود این نظام خانواده را به خطر می‌اندازند.

به نظر می‌رسد تا به امروز تنها از خانواده و شکل‌های مختلف آن و تهدیدهایی که متوجه جامعه می‌کنند، صحبت شده در حالی ‌که شاید راه درست و منطقی این باشد که همه ابعاد را در کنار خانواده واکاوی کرد؛ واکاویی این‌که هر کدام از این موارد چرا به‌ وجود می‌آیند و چطور می‌توان به شیوه درست و اصولی با آن مقابله کرد.

واقعیت امر این است که تنها نکوهش مسأله‌ای نمی‌تواند راه‌برون رفت از آن باشد، به‌خصوص در مورد مسائلی که اجتماع را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.

خانواده نهادی اجتماعی است و به راحتی نمی‌توان از کنار مسائل دخیل در آن گذشت؛ به ‌عنوان مثال نمی‌توان با وام 30میلیونی ازدواج، جوانان را به ازدواج تشویق کرد؛ وامی که در یک بازه زمانی باید بازپرداخت شود! واقعیت امر این است که اگر دولت‌ها نسبت به بهبود شرایط اجتماعی اهمیت ندهند، آینده‌ای را می‌توان به تصویر کشید که خانواده‌ در ایران از بین می‌رود.»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x