پکن به دنبال دستیابی به جایگاه امریکا در بازار انرژی منطقه است
گردش کشورهای خلیجفارس و تولیدکننده عمده نفت به سمت چین و اتکای بیشتر به آن نشان میدهد، امریکا بیش از پیش در خطر از دست دادن نقش استراتژیک خود در همراه کردن کشورهای این منطقه برای نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی خود است و چین درصدد است با سرعت هر چه تمامتر آن هم در بحبوحه جنگ تجاری، جای امریکا را در منطقه خلیجفارس بگیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، امریکا چندین دهه است که میخواهد بر مناسبات نفتی دنیا تاثیرگذار باشد و در این راه نیز از هیچ کوششی دریغ نکرده است. این کشور با افزایش تولید نفت شیل از 4 میلیون بشکه نفت به بیش از 10میلیون بشکه در کمتر از 6 سال توانست بالاتر از روسیه و عربستان بایستد و طبق پیشبینی کارشناسان انرژی تا پایان سال 2019 به عنوان تولیدکننده بزرگ نفت لقب میگیرد. با وجود این بالا بودن قیمتهای نفت خام، تولید نفت شیل را مقرون به صرفه نمیکند و برای اینکه امریکا بتواند بزرگترین صادرکننده نفت شیل باقی بماند باید قیمتهای نفت خام به حدود 30 دلار برسد. قیمتی که به مثابه هدفی است که استفاده از هر ابزار سیاستی را توجیه میکند. سیاستهای امریکا در یک دهه گذشته حول محورهای مختلفی چرخید که برآیند تمامشان، کاهش قیمت نفت در بازار بود تا ادامه تولید نفت شیل مقرون به صرفه باشد. سیاستهایی همچون تحریم کشورهای تولیدکننده مانند ایران و ونزوئلا، ایجاد زمینههایی برای همراهی کشورهایی مانند عربستان و امارات برای جایگزین کردن نفت ایران و از همه مهمتر جنگ تجاری و ابهام در خصوص آینده رشد اقتصادی جهان که بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر تقاضای نفت تاثیرات منفی میگذارد، از جمله مهمترین اقدامات یکی، دو سال اخیر این کشور بود. در واقع در یک سال اخیر بازار نفت بیش از آنکه از تماسهای تلفنی وزرای نفتی کشورهای مهمی مانند عربستان و روسیه همچنین تصمیمات اوپک تاثیر بگیرد، از توییتها و سیاستهای ترامپ تاثیر گرفته است. عربستان و روسیه میدانند که اگر دیر بجنبند بازار نفت از دستشان خارج میشود و اوپک به جای بازیگردانی به بازیگری با نقش فرعی در بازارهای نفت تبدیل میشود. اما به نظر میرسد اینبار بر خلاف دور قبلی تحریمها، منجی کشورهای تولیدکننده نفت برای بالا بردن تقاضا و به نوعی افزایش هر چند کم در قیمتهای نفت، چین و شرق آسیاست.
حواس همه به جنگ تجاری پرت است
از زیر و بم جنگ تجاری چین و امریکا بارها گفته شده است. ویرندرا چائوهان، تحلیلگر نفت شرکت انرژی اسپکتس به شبکه سیانبیسی گفت: حواس همه فعلا به جنگ تجاری امریکا و چین بوده و این عامل در حال حاضر قیمت نفت را تحت تاثیر قرار داده است. افزایش تنش میان این دو ابرقدرت آن هم در شرایطی که امریکا به شدت به دنبال کاهش قدرت چین در بازارهای جهانی و اوپک در بازار نفت است، میتواند دو نتیجه بر بازار نفت و قیمتهای آن داشته باشد. اول اینکه چین برای مقابله بیشتر با امریکا همچنان به خرید نفت خود از ایران ادامه دهد. گمرک چین حدود 23 روز پیش رسما اعلام کرد که پس از لغو معافیتهای امریکا، چین در ماه ژوئن روزانه 208 هزار و 205 بشکه نفت از ایران خریده است که تنها حدود 46 هزار بشکه در روز کمتر از ماه لغو معافیتهاست. همچنین آمارهای این شرکت نشان داد که یک محموله 30 هزار تنی دیگر نفت ایران در ماه جولای در جینجو و هویژو در جنوب چین تخلیه شده است. پس به نظر میرسد با وجود تحریم، نفت ایران همچنان راه خود را به بازار مییابد. دوم، کاهش قدرت تراستی اوپک و تضعیف هر چه بیشتر آن برای افزایش نفوذ شیل در جهان است. هر چند این مورد با ورود اقتصاد امریکا به مرحله پایانی یک سیکل نسبتا بلندمدت رونق و کاهش تعداد پالایشگاههای فعال در این کشور از 143 به 135 پالایشگاه نشان از مقرون به صرفه نبودن تولید شیل در قیمتهای فعلی نفت است؛ البته نباید از این نکته غافل شد که امریکا برای رساندن نفت شیل به مشتریها نیازمند حمل آنها تا پایانههایی در خلیج مکزیک است. بنابراین نفت شیل در مقایسه با نفت خاورمیانه مسافت بیشتری را برای رسیدن به مقاصد آسیایی طی میکند که میتواند بر هزینههای حمل و نقلی و تقاضای کشورهای آسیایی تاثیر بگذارد. نکته بعدی در خصوص افزایش تنش در منطقه و تنگه هرمز است که سبب بالا رفتن هزینههای بیمه و لجستیکی حمل نفت تا مقصد میشود. عمده کشورهای تولیدکننده نفت در منطقه خلیجفارس هستند و مهمترین و کم خطرترین راه ورود و خروج از تنگه هرمز است. بالا رفتن تنش در این منطقه، نوع بیمههای نفتکشها را از بیمه عادی به بیمه جنگی تغییر داده است . بر اساس برخی آمار منتشر شده از روزنامه سانکی ژاپن، بیمهگران تعرفه عبور یک بار از تنگه هرمز را از 0.025 درصد تا 0.25 درصد قیمت کشتی رساندهاند که به معنی افزایش ده برابری در بیمه است.
پشت به امریکا، رو به چین
بعد از پایان یافتن مهلت معافیتهای نفتی برای هشت کشور خریدار نفت ایران، امریکا برای جلوگیری از افزایش شدید قیمتها مانند آنچه در دور اول تحریمها ایجاد شد و قیمتهای نفت تا بشکهای 140 دلار بالا رفت، از کشورهای عربستان و امارات خواست که همپای امریکا به این تحریمها پایبند بوده و جای خالی ایران را در بازارهای نفتی پر کنند که طبعا در همان روزها با موافقت این دو کشور نیز روبهرو شد. در زمان بین پایان معافیتهای نفتی و نزدیک شدن به نشست اوپک برای تصمیمگیری پیرامون میزان تولید، قیمت نفت در سراشیبی قرار داشت و در دورهای نیز به کمتر از 50 دلار رسید؛ قیمتی که نه تنها مورد رضایت عربستان نبود، بلکه زمزمههای تمدید توافق کاهش تولید برای افزایش قیمتها را تقویت کرد. چندی بعد و در تیرماه سال جاری، عربستان و روسیه در حاشیه اجلاس G20 اعلام کردند که به توافق کاهش تولید پایبند میمانند و آن را برای یک دوره دیگر تمدید میکنند تا قیمتهای نفت بالا رود. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، انتخابات آتی ریاستجمهوری در امریکاست. ترامپ میخواهد دوباره انتخاب شود و با وجود اینکه قول داده قیمتهای نفت کاهش یابد، در این فرصت باقیمانده با هر عاملی که سبب اخلال در بازار نفت و افزایش قیمتها شود به شدت مقابله میکند. واشنگتن در پی حذف ایران از بازارهای جهانی است و از سویی نیز نمیخواهد قیمت نفت بالاتر رود. این دو هدف زمانی محقق میشود که عربستان و امارات کنار امریکا برای پر کردن جای ایران تلاش کنند، اتفاقی که به نظر نمیرسد رخ دهد. هر چند که قیمتهای فعلی نفت نیز رضایت خاطری برای عربستان ایجاد نکرده و این کشور قصد دارد تا طی چند ماه آینده صادرات نفت خود را حتی بیشتر از توافق کاهش اوپک کاهش دهد. اقدامی که اگر عملی شود، مخالفتها و واکنشهایی را از سوی امریکا به دنبال خواهد داشت و باید دید که آیا امریکا از اهرم فشار خاشقجی برای افزایش فشار به عربستان و همراه کردنش با خود استفاده میکند یا خیر؟
امریکا دیگر قابل اعتماد نیست
سیاست امریکا، انزوای ایران است که باقی کشورها را نیز با اهرم فشار و تنبیه با خود همراه میکند. اما ادامه یافتن واردات نفت ایران توسط چین که میتواند بر قیمتهای نفت آن هم در آستانه انتخابات امریکا تاثیر بگذارد، سیاستهای خصمانه امریکا در خصوص ایران را تضعیف میکند. به خصوص اینکه چین درصدد خرید نفت ایران با ارزهایی جز دلار است. چندی پیش شبکه خبری سیانبیسی در گزارشی اعلام کرد که چین با نادیده گرفتن تحریمهای امریکا میتواند موفقیت کمپین فشار امریکا علیه تهران را به خطر بیندازد. اما پناه جستن چین به کشورهای منطقه برای افزایش واردات نفت کم خطر و بدون چالش نخواهد بود. مخصوصا اینکه در بالاترین نقطه تنش با امریکا قرار دارد و با وجود ابهام درآینده رشد اقتصادی جهان، نیاز دارد نفتش را تامین کند تا از مسیر رشد و توسعه اقتصادی منحرف نشود. مهمترین چالش چین، همراهی عربستان با امریکاست. عربستان بارها اعلام کرده که امریکا را برای افزایش فشار به ایران همراهی میکند و در سوی دیگر بارها نیز اعلام کرده که اگر لازم باشد تولید و صادراتش را باز هم کاهش خواهد داد تا میان عرضه و تقاضای نفت تعادل برقرار کند. همراهی با امریکا به معنی کاهش فروش نفت به چین است از سوی دیگر کاهش صادرات به معنی گسیل مشتریهای نفتش به سایر کشورهاست. هر چند که طبق گزارشهای سیانبیسی، در یک سال اخیر فروش نفت عربستان به چین دو برابر و امریکا کم شده است که نشاندهنده این موضوع است که عربستان بر این امر آگاه است که کشورهای شرق آسیا مشتریهای به مراتب وفادارتری هستند که میتواند با استفاده از تقاضای آنها قیمتها را به تعادل برساند. چرخش عربستان به سمت چین نشان میدهد که سناریوی خروج اجباری ایران از بازار نفت و امید به همراهی عربستان و امارات برای افزایش تولید و صادرات نفت، آنگونه که مدنظر کاخ سفید بود، اجرا نشد. اما عامل دیگر چرخش کشورهای منطقه به چین، تمایل این کشور به ایجاد ائتلافی برای تامین امنیت تنگه هرمز توسط خود کشورهای منطقه است. نکتهای که هم میتواند نقش پکن در منطقه را افزایش دهد، همراه نفت ایران به بازارهای شرق آسیا را هموارتر و باقی کشورهای منطقه را با خود همراه کند. در واقع پکن با تمایل به ایجاد ائتلافی امنیتی در تنگه هرمز مخالفت خود را با حضور کشورهایی مانند انگلیس و امریکا اعلام کرد. بهطور کلی افزایش نقش چین در منطقه و چرخش کشورها به سمت پکن، آن هم در شرایطی که نقطه مقابل سیاستهای امریکا را دنبال میکند، نمایانگر گردش منطقه به شرق آسیا و عدم اعتماد به امریکاست.