احمدینژاد «اصولگرا» بود یا نبود؟
محمود احمدینژاد؛ اصولگرا باشد یا نباشد، غیرقابل انکار نیست که هزینه حضور 8 ساله او در سیاست ایران را اصولگرایان پرداختند.
مرد اول پاستور در 8 سال گذشته آنقدر پرحاشیه و جنجالی دوران ریاست جمهوری اش را گذراند که حال این روزهایی که پاستور مردی دیگر از دیار سمنان را به خود میبیند و او نیز عنوان رییس دولت سابق را یدک می کشد هنوز جنجالها پیرامون او ادامه داشته باشد. آنگونه که این روزها در یک سوی سیاست چپ و راست ایران، چپ گراها با مرور ضعفهای کشور در 8 سال گذشته آن را نتیجه عملکرد اصولگرایان و رییس جمهور مورد حمایت آنها میدانند و در سوی دیگر راستگراهای سیاست ایران اعم از سنتیها تا نوآمدگان شان به دنبال تبری جستن یا انکار کردن اصولگرا بودن احمدینژاد هستند. روزی حسین فدایی از همراهان محمود احمدی نژاد در جمعیت ایثارگران کمر به نقد مرد آرادانی پاستور میبندد و گرچه او را اصولگرا میخواند اما آنجا که از «تحمل کردن» احمدینژاد در دوران دوم ریاست جمهوریاش سخن میگوید به وضوح در پی دور کردن حواشی دوران ریاست جمهوری وی از تشکل متبوعش است که روزی خاستگاه حزبی محمود احمدینژاد بود. راستگراهای سنتی نیز که سال 84 با وجود کاندیدا کردن علی لاریجانی و دلخوری از تکروی نوآمدگان اصولگرا اما در سالهای نخستین ریاست جمهوری احمدی نژاد علم حمایت از او را بلند کرده بودند این روزها او را اصولگرا اما او را اصولگرایی افراطی میدانند که هزینه آن با رای دادن مردم به حسن روحانی و نه علی اکبر ولایتی کاندیدای مطلوب شان در انتخابات 92 پرداختند. احمدینژاد و احمدی نژادیها اما خود را نه اصولگرا، که جریانی مستقل در عالم سیاست ایران میدانند. تاکید آنها بر اصولگرا نبودن تا آنجا پیش رفته است که معتقدند خطوط اشتراکی شان با اصلاح طلبان بیش از اصولگرایان است. آنها حتی پا را فراتر گذاشته و زمانی از دو قطبی هاشمی - احمدی نژاد نیز سخن گفتند تا وزنه رییس دولت محبوب شان را برابر با وزنه کهنه سیاستمدار ایران کنند. محمود احمدی نژاد واقعا که بود؟ استاندار سالهای دولت سازندگی و شهردار دولت اصلاحات، آن زمان که ردای ریاست جمهوری را پوشید تا بعد از 8 سال ریاست جمهوری اصلاح طلبان اصولگرایان امیدوار به بازگشت به قدرت و تحقق وعده«دولت اسلامی» از سوی وی باشند، اصولگرایی بود که یک بار هدیه آسمانی نامیده می شد و زمانی دیگر معجزه هزاره سوم. حامیان او نیز طیفی از سیاسیونی بودند که برچسب اصولگرایی بر آن ها زده شده بود. احمدی نژاد ناشناخته سال 84 که از قضا با سبد رای اصولگرایان پا به ساختمان سفید پاستور گذاشت، خیلی زود راه خود را از حامیان اصولگرایش جدا کرد، امواج «مکتب ایرانی» شکافی عمیق بین او همراهان اصولگرایش ایجاد کرد تا او نه تنها خود را اصولگرا نداند که در نقد این جناح سیاسی گوی سبقت را از رقیب اصلاح گرایشان نیز ربود. او حتی سال 92 که اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان کاندیدای مورد حمایتش تا ساختمان فاطمی همراهی کرد بر این اعتقاد بود که دیگر پای اصولگرایان به پاستور نمی رسد و ریاست جمهوری یا از آن اوست یا طیف هاشمی. رد صلاحیت رحیم مشایی مرد در سایه دولتهای نهم و دهم گرچه به اذعان برخی پایانی بر جریان زودگذر احمدینژاد بود اما گویی اطرفیان رییس جمهور و خود او در اندیشه رجعت دوباره به سیاست ایران در انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند. تلاشهایی که گرچه در سکوت و چراغ خاموش در حال انجام است اما اخبار جسته و گریخته حکایت از برپایی جلسات انتخاباتی برای مجلس دهم و در دورنمایی دورتر برپایی دولت بهار در سال 96 دارد. جایی که اصولگرایان خط خود را از احمدی نژاد جدا کردند بیست و هشتمین روز از سال ۹۰ را باید نقطه عطفی در عملکرد رییس دولت سابق دانست، آنجا که با ایستادگی وی در برابر حکم رهبری و به دنبال آن خانه نشینی 11 روزه بسیاری از اصولگرایان راه خود را از او جدا کردند و دو سال بعد حضور وی در پاستور همواره بر مشی انتقاد وی گام برداشتند. ماجرا آنجا آغاز شد که خبر استعفای حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات) از سمت خود همراه با متن موافقت محمود احمدینژاد با این استعفا و نیز حکم انتصاب او به عنوان مشاور امور اطلاعاتی بر روی تلکس خبرگزاریها قرار گرفت. استعفایی که پشت پرده آن را باید در مخالفت وزیر اطلاعات وقت با خواستههای طیف نزدیک به رحیم مشایی دانست. این استعفا و موافقت رییس جمهوری با آن، مورد مخالفت رسمی مقام معظم رهبری قرار گرفت. پس از مخالفت رهبری با این استعفا و ابقای وزیر اطلاعات در سمت خود، سوم تا چهاردهم اردیبهشت رییس جمهور در اقدامی بیسابقه و در اعتراض به حکم حکومتی در ابقای وزیر اطلاعات به منزل رفت و پس از یازده روز خانه نشینی به محل کار خود بازگشت. خانه نشینی که احمدی نژاد هیچگاه حاضر نشد آن را بپذیرد و روزی که در مقابل سوال نمایندگان در خصوص آن قرار گرفت با لبخند اینگونه پاسخ داد« «اکثر مردم به من میگویند کمی استراحت کن و به خودت برس! ۱۱ روز خانه نشینی هم از آن حرف هاست! احمدینژاد و خانه نشینی؟ این حرف و وصلهها به من و دولتم نمیچسبد. زندگیام نشان میدهد که با عمل درست و ادبیات صحیح از ولایت دفاع میکنم و نشان میدهم که نظام ولایی، نظام تلاش و عمل است. همه همکاران من آنقدر کار کردهاند که فنری شدهاند.» «یازده روز خانه نشینی» اما به اذعان بسیاری مهر مختومه بر دوران سیاست ورزی احمدی نژاد از یک سو و رابطه او با اصولگرایان از سویی دیگر بود. حال دیگر نه تنها رییس دولت سابق حاضر به پذیرش اصولگرا بودن نبود که اصولگرایان نیز به دنبال تبری جستن از وی بودند تا اینگونه خود را در افکارعمومی مبرا سازند. اصولگرایان هزینه احمدی نژاد را دادند؟ تجربه هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، گرچه با نقاط قوتی همراه بود اما بی شک نقطه تاریک و شکستی بزرگ برای اصولگرایان است. حجم انتقادات اصولگرایان از دولت احمدی نژاد در دو سال پایانی حضورش در پاستور به اندازه ای رسید که گاها تا پای انکار حمایت خود در سال 84 از وی نیز پیش می رفتند. در این میان اما بودند اصولگرایانی چون مطهری، احمد توکلی یا باهنر که واقع بینانه تر حضور او در سیاست ایران و رفتنش را تحلیل می کردند، آنگونه که زمانی علی مطهری که خود از حامیان احمدی نژاد در سال 84 بود دور از مشی سیاسی اش خواستار آن شد که اصولگرایان بابت حمایت خود از احمدی نژاد از مردم عذرخواهی کنند. باهنر نیز روز گذشته احمدی نژاد را اصولگرایی افراطی دانست که هزینه او برای اصولگرایان آن است که مردم در انتخابات 92 به حسن روحانی رای دادند. توکلی نیز براین اعتقاد است احمدی نژاد در ابتدا با تابلوی اصولگرایی وارد شد اما خیلی زود راهش را جدا کرد و نشان داد اصولگرا نیستف چون اصول اصولگرا بودن را قبول نداشت. احمدی نژاد که سال 84 پشت پا به بزرگان و السابقون اصولگرا زد و در میانه راه به حامیان خود در آبادگران نیز تنه محکمی زد، در پایان دیگر نه سنتی ها را در کنار خود داشت و نه نوآمدگان اصولگرا را. حامیان این روزهای احمدی نژاد را یا باید طیفی از اطرفیانش چون رحیم مشایی، محصولی، الهام و ...دید یا وکیل الدوله هایی که نه بر مشی اصولگرایی پیش می روند و نه بر مشی زنده با بهار مشایی. افرادی چون کوچک زاده، رسایی، حسینیان و ... اصولگرایان اما تا کجا باید هزینه حمایت 8 سال پیش خود از احمدی نژاد را بپردازند؟