اعتراف راننده تاکسی به قتل زن میانسال
راننده تاکسی که بهعنوان تنها مظنون قتل زنی میانسال دستگیر شده بود، به کشتن این زن اعتراف کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، اعتراف این راننده تاکسی در حالی است که او در تحقیقات اولیه هرگونه دخالت در مرگ این زن را رد کرده و مدعی بود او را در نزدیکی محل کشف جسد پیاده کرده بود. این راننده تاکسی در جدیدترین اظهارات خود گفته است: چون قسط خانهای که در شهرری خریده بودم عقب افتاده بود، برای سرقت وسوسه شدم و دست به این قتل زدم.
جسد خونین قربانی که زن میانسالی است، چهارم مرداد در بین شمشادهای خیابانی در حوالی پاسداران پیدا شد و مأموران با حضور در محل پیداشدن جسد دیدند زن با اصابت سنگ به سرش به قتل رسیده است.
مدتی پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مردی که همسرش مفقود شده بود، با مراجعه به پزشکی قانونی جسد را شناسایی کرد و گفت همسرش برای گرفتن وام از بانک کارگشایی همراه مقداری طلا از خانه خارج شده بود و دیگر از او خبری نشد.
در ادامه بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته نشان داد مقتول سوار یک تاکسی شده است. این تاکسی حوالی محل قتل نیز حضور داشت. بنابراین راننده تاکسی دستگیر شد و گفت: من این زن را میشناختم و گاهی او را به جایی که میخواست میبردم. روز آخر هم او را بهعنوان مسافر سوار کردم.
این ادعای راننده تاکسی مورد پذیرش قرار نگرفت و در حالی که طلاهای همراه مقتول نیز سرقت شده بود، بازجوییها از تنها مظنون جنایت ادامه یافت تا اینکه مرد جوان به قتل اعتراف کرد.
او درباره نحوه قتل گفت: آن روز دومین بار بود که من مقتول را میدیدم، دفعه قبل که او را سوار کرده بودم شماره من را گرفت و گفت اگر جایی بخواهد برود به من زنگ میزند. روز قتل هم به من زنگ زد و او را به بانک بردم تا وام بگیرد. وقتی برگشت به من گفت کارت ملیاش را گم کرده است و نتوانسته وام بگیرد. او توضیح داد طلاهایش را آورده بود که از بانک وام بگیرد. بههمینخاطر از من خواست او را به جاهایی که قبل از سوارشدن به ماشین من رفته بود ببرم تا شاید بتواند کارت ملیاش را پیدا کند. وقتی به آن پیادهروی نزدیکی محل قتل رسیدیم، من دیدم جای خلوتی است و وسوسه شدم طلاهایش را بدزدم. به دروغ گفتم چیزی آنجا افتاده، برو ببین و همین که به سمت شمشادها رفت سنگی را برداشتم و به سرش زدم. بعد هم کیف و تلفن همراش را برداشتم و فرار کردم.
این متهم درباره اموال مسروقه گفت: طلاها هفت النگو و یک انگشتر بود. وقتی قتل را انجام دادم کیف را در صندوق عقب انداختم و چندساعتی در شهر مسافرکشی کردم. بعد از اینکه به خانه رفتم بدون اینکه همسرم متوجه شود به انباری رفتم و کیف و وسایل مقتول را بین وسایل در انباری مخفی کردم.
این متهم همچنین در اظهارات خود گفت: اصلا فکر نمیکردم دستگیر شوم و انتظار نداشتم مأموران بتوانند من را شناسایی کنند، به همین دلیل تصمیم به فرار نداشتم اما در تمام مدت عذاب وجدان داشتم و الان هم پشیمان هستم. بنا بر این گزارش متهم در حال حاضر در بازداشت است و تحقیقات از او ادامه دارد.