با حذف 4 صفر، قابلیت مقایسه آمارها از بین میرود/ بازنویسی اسناد مالی 40ساله
پیشینه واحد پولی در ایران از زمان قاجار «تومان، قران و شاهی» بود که تا اوایل دوره پهلوی رایج و بعدها از سال 1308 واحد پول رسمی کشور ریال اعلام شد که از آن زمان تا امروز تومان به معنای 10 ریال عملا بهعنوان پول رسمی ایران رایج است.
به گزارش اقتصادآنلاین، مرضیه بیانی در شرق نوشت: سابقه ایده حذف صفر از پول ملی کشور، یعنی ریال، به دهه 70 برمیگردد. اگرچه موضوع حذف صفر از پول ملی، در سال 1372 در دستور کار اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی قرار گرفت، اما برخی مسئولان با این اقدام موافق نبودند و موضوع عملا مسکوت ماند.
دلیل مطرحشدن حذف صفر در این دوره، تورم بالایی بود که به دلیل برنامه آزادسازی اقتصادی و شوکهای نفتی حاصل از پایان جنگ و سرازیرشدن دلارهای نفتی به اقتصاد ایران در دولتهای پنجم و ششم ایجاد شده بود. طرح حذف چند صفر مجدد در دولتهای نهم و دهم به صورت جدی مطرح و موضوع حذف چهار صفر از پول ملی با توجه به کاهش شدید ارزش ریال در مقابل ارزهای دیگر، پس از بررسیهای کارشناسی صندوق بینالمللی پول و مشورت با کشورهایی مانند ترکیه که تجربه حذف شش صفر را داشتند، به تصویب هیئت وزیران رسید، اما بنا بر دلایلی غیرشفاف هیچگاه این لایحه برای اعلام نظر مجلس، از پاستور به بهارستان نرفت.
در این دوره بود که بحث حذف صفر و تغییر واحد پولی به صورت جدی در دستور کار بانک مرکزی قرار گرفت؛ بهطوریکه بانک مرکزی در پایگاه اینترنتی خود، فراخوانی ملی برای انتخاب نام واحد پولی جدید مطرح کرد که در این فراخوان، بیشترین پاسخ انتخاب واژه «پارسی» از سوی کاربران مشارکتکننده در فراخوان بهعنوان واحد پولی جدید بود. بااینحال، از آنجا که در 40 سال گذشته متأسفانه هیچ برنامه و سیاستی با پشتوانه تحقیقات علمی و اقتصادی همراه نبود، طرح یادشده نیز از این قاعده مستثنا نشد و مسکوت باقی ماند تا اینکه مجدد در دستور کار بانک مرکزی و دولت فعلی قرار گرفت و یکباره چند روز پیش دولت لایحه حذف چهار صفر را از پول ملی تصویب و مقرر کرد لایحه برای تصویب نهایی به مجلس شورای اسلامی ارائه شود. غلامحسین دوانی، کارشناس حرفه حسابداری و حسابرسی که از پژوهشگران مالی- اقتصادی نیز هست، درباره تأثیر حذف صفرها بر اسناد مالی گفته است که در ادامه میخوانید.
حذف چهار صفر از پول ملی را در مقطع فعلی مفید میدانید؟
اقتصاد علم شعور متضمن عدد و رقم خالی از شعار است. در واقع علم اقتصاد چارچوب و قانونمندی خاصی دارد که هرگاه کوچکترین مؤلفه و مبانی آن نادیده گرفته یا حذف شود، کارکرد آن دچار نقصان و واگرایی نامتقارن میشود. مثلا اگر طرفدار نظام سرمایهداری باشیم و بحث حذف سود تسهیلات بانکی را داشته باشیم، عملا هم خودمان و هم علم اقتصاد را به سخره گرفتهایم؛ کمااینکه تاکنون تلاشهای زیادی دراینباره انجام شده که نتایج آن عبث و منجر به سودهای بالاتر از نرخ تورم هم شده که جهان و نظریهپردازان پاکستانیالاصل سرمایهداری بدون ربا را انگشت به دهان کرده است. بدون شک جراحیهای اقتصادی یا اعمال تغییرات بنیادین در روابط پولی – مالی مانند جراحی تن و بدن، زمانی میسر و مفید است که تن و بدن پالوده از عفونت و ویروس شوند؛ والا جراحی در تن و بدنهای آلوده و عفونتدار، عموما منجر به مرگ بیمار میشود. بهطور مشخص، تورم افسارگسیختهای که ثمره شوکدرمانی آقایان است، نهتنها با حذف چهار صفر که با حذف 10 صفر هم از بین نخواهد رفت و نسبت ثابت بین قیمت قبلی و قیمت بعد از حذف هر چند صفر، اساسا تغییر نخواهد کرد؛ بهطوریکه مثلا با حذف چهار صفر، اگر قیمت یک کیلو گوشت از 50 هزار تومان به 80 هزار تومان تغییر کند، عملا شاهد 60 درصد افزایش قیمت خواهیم بود؛ یعنی همان نسبت بین 80 و 50 بعد از حذف چهار صفر. در واقع شاگردان کلاس اکابر اقتصاد نیز میدانند که این نسبت معنادار چه در شرایط فعلی و چه با حذف هر چند صفر، تغییر نمیکند؛ ولی ظاهرا مسئولان دل خوش کردهاند که با حذف چهار صفر، صورتمسئله تورم پاک میشود که اگر اینچنین بود، باید جایزه نوبل شیمی را به طراحان حذف چهار صفر میدادیم! زیرا از حدود چند سال گذشته مردم عادی بهدرستی در محاسبات خود از نرخ ارزهای معتبر برای وضعیت زندگی خود استفاده کرده یا دنبال تبدیل داراییهای ریالی خود به داراییهای ارزبر، سکه و... بودهاند؛ زیرا آنها بیش از مسئولان به تبعات شوکدرمانی واقف هستند؛ چراکه آن را لمس کرده و میکنند.
آیا با حذف چهار صفر میتوان به بهبود شاخصههای اصلی اقتصاد نظیر «تورم، نرخ بیکاری، بهبود فضای کسبوکار و...» امیدوار بود؟
تجارب جهانی و فرایند رابطه اجتماعی – اقتصادی سرمایه که در فرمول «پول – کالا – پول» متبلور است، نشان میدهد حذف صفر از پول هیچ تأثیری بر متغیرهای اقتصادی نظیر تورم، بیکاری، رشد یا رکود اقتصادی، تولید، ارزش پول و قدرت خرید و بهبود فضای کسبوکار ندارد؛ زیرا این متغیرها تحت تأثیر سیاستهای اقتصادی پولی، مالی و درآمدی دولت قرار داشته و متأثر از تعداد صفرهای پول نیستند.
مثلا بهبود فضای کسبوکار خود ناشی از برایند اختلاط شاخصهایی نظیر امنیت حقوق مالکیت، افزایش فضای ایمنی محیط کار و سرمایه، روانشدن قوانین و مقررات متضمن حذف مقررات مزاحم، سوگیری مالیاتی، کوتاهشدن دوره راهاندازی هرگونه کسبوکار، کاهش حوزه تصدیگری دولتی یا شبهدولتی و... است که هیچگونه ارتباطی با حذف چهار یا بیشتر و کمتر صفر از پول ملی ندارد. به نظر میرسد لایحه حذف چهار صفر پشتبند سیاستهای «شوکدرمانی» چندساله اخیر باشد. به نظرم با یک جمله طنزآلود میتوان گفت «با حذف چهار صفر حجم تقلبات و فسادهای بانکی از نظر رقم کاهش خواهد یافت!» که صدالبته اگر منظور این باشد، پیشنهاد حذف 12 صفر عقلاییتر است.
با حذف چهار صفر موضوع نقدینگی چه خواهد شد؟ آیا چنین سیاستی اساسا میتواند در مهار نقدینگی مؤثر باشد؟
اشکال ماهوی اقتصاد ایران نبود نظریهپردازی غیرمصلحتی و فقدان اقتصاددانانی است که بدون ملاحظات سیاسی، واقعیت اقتصاد را بیان میکنند، زیرا با وجود آنکه سیاست برپایه اماواگر استوار است، اقتصاد با بایدونباید سروکار دارد. آقایان ماهیتا متوجه نیستند که «سرمایه، پول نیست»، بلکه سرمایه یک رابطه اجتماعی است که پول در درون رابطه « پول -کالا- پول» معنی میدهد و لاغیر!؟ و دقیقا به همین دلیل است که یک خانم خانهدار و یک کارگر حقوقبگیر به درستی فهم بهتری نسبت به تورم و نقدینگی دارد تا فلان مکتبخواندهای که دکترای سفارشی اقتصاد خود را با رساله «تأثیر نقدینگی در افزایش نقدینگی»!؟ زیر نظر کارمند متبوع خود که تصادفا استاد راهنمای وی هم بوده، گذرانیده است. آنچه مشخص و عیان است، در شرایط فعلی و نابسامانی تصمیمسازی و تصمیمگیری و انباشت حداقل هزار و 800 هزار میلیارد تومان کل نقدینگی کشور، سیاست حذف هر چند صفر، ولو چهار صفر ناکارآمد، بدون منفعت اجتماعی – اقتصادی و هزینهزاست، زیرا دولت ناچار است از یک طرف کل اسکناسها و مسکوکات پولی را جمعآوری و در مقابل اسکناس جدید متضمن استفاده از کاغذهای گران را منتشر کند. باید تأکید کرد که خود بانک مرکزی چندی پیش در اخبار اعلام کرده بود: «باید اذعان داشت که این اقدام زمانی تأثیرگذار خواهد بود که در قالب بسته تحول اقتصادی اجرا شود و با اقدامات زیربنایی اقتصادی همراه باشد. حذف صفر تنها اقدامی روبنایی است که اکتفا به آن، نهتنها هیچ تغییر اساسیای در وضعیت اقتصاد کشور و شاخصهای اقتصادی، از جمله نرخ تورم و رشد ایجاد نخواهد کرد، بلکه در کوتاهمدت اثرات منفی نیز برجای خواهد گذاشت. هزینه چاپ اسکناسهای جدید، تورم، مشکلات تصحیح اقلام حسابداری و مشکلات مربوط به تبدیل اسکناس از جمله معایب این طرح در کوتاهمدت است که مدیریت آنها همکاری و هماهنگی نظام بانکی را طلب میکند. از جمله معایب احتمالی حذف صفر از پول ملی، افزایش تورم در کوتاهمدت است که در نتیجه گردکردن ارقام رخ میدهد- ماهنامه بانک سپه شماره 124 – مرداد 1390».
آنچه مسلم است، حذف چهار صفر در محاسبات حسابداری و بودجهای و همچنین آمارهای سنواتی تأثیر خواهد داشت. تبعات این اقدام بر حسابهای مالی و پولی چه خواهد بود؟
با حذف چهار یا هر چند صفر باید کل دفاتر حسابداری مؤسسات دولتی و خصوصی، آمارها و محاسبات پایگاه اطلاعات سریهای زمانی اقتصاد کشور مجددا بر مبنای واحد پولی جدید تهیه شود که در چنین صورتی عملا صورتهای مالی مقایسهای ادواری؛ چه در حسابداری و چه در بودجه سنواتی، مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد و قابلیت مقایسه اعداد و ارقام را از دست میدهد، مگر آنکه ارقام سنواتی را هم بر مبنای حذف چهار صفر تعدیل کنیم که امری هزینهبر و عملا در شرایطی غیرممکن خواهد شد. مضافا بر آنکه عمده نرمافزارهای حسابداری باید بر اساس واحد پولی جدید روزآمد شوند که امکان تقلب را تشدید خواهد کرد. در بازارهای مالی و سرمایه نیز با توجه به اینکه قیمت سهام و انواع اوراق بهادار با درآمد ثابت و عموما سود تقسیمی شرکتها در مقیاس ریال مورد عمل قرار میگیرند، تبدیل ریال به واحد پولی جدید «تومان» بر پرداخت سود تقسیمی تأثیرگذار بوده و میتواند باعث بالابردن حداقل تغییرات قیمتی (tick size) شود. شاید بتوان گفت تأثیر حذف چهار صفر، بهویژه در اقلام کالاها یا سهام با کمتر از هزار ریال به دلیل گردکردن ارقام خواهد بود که احتمال افزایش قیمتها را در این ارتباط به همراه خواهد داشت.
پس چرا کشورهای مختلف بعضا با حذف چهار یا شش صفر اقتصاد خود را بهبود بخشیدهاند؟
اولا همانطوری که فرمودید، اقتصاد خود را بهبود بخشیدند نه تورم یا بیکاری را، ثانیا به نکات بالا توجه فرمایید که حذف چهار یا بیشتر و کمتر صفر از پول ملی بستر و مناسباتی لازم دارد که درحالحاضر و گذشته هم متأسفانه در ایران فراهم نبوده است. حذف صفر از پول ملی فارغ از تبعات سیاسی– روانی دارای آثار متعددی است که جز از طریق چرخه تولید و خدمات و راهاندازی کسبوکار نمیتوان بازتاب منفی آن را خنثی کرد. اینجا و آنجا میخوانیم که آلمان اولین کشوری بوده که بعد از جنگ اول به حذف صفر همت گماشته، ولی آقایان فراموش کرده اند یا زحمت مطالعه را به خود نمیدهند که آلمان اساسا قبل از جنگ اول هم کشور قدرتمند تولیدی بوده که اتفاقا به منظور بازگشایی بازارهای جدید و سهمبری بیشتر از بازارها وارد جنگ شد، چون جنگ را باخت و با شرکای تحمیلشده متفقین، چرخه تولید در آلمان آن روزگار معیوب شده بود، آنها با راهاندازی چرخه تولید از یک طرف و حذف صفرها از طرف دیگر توانستند به عظمت خود برگردند. در مورد ترکیه هم اول سیاستهای تسهیل کسبوکار و بهبود شاخصههای اقتصادی مطرح شد، بعد موضوع حذف شش صفر در دستور کار قرار گرفت. در ایران اما چون اغلب دولتمردان ضعیف سکان تصمیمگیری را در دست داشتهاند به دنبال آسانترین راهحل هستند، غافل از آنکه آسانترین لزوما عملیترین راهحل نیست که اگر اینچنین بود، افتضاح صفرها در زیمبابوه روی نمیداد. اما ممکن است آقایان بتوانند با حذف خود پول از اقتصاد و مبادلات، کشور را به دوران اولیه تجارت تهاتری بازگردانند، چون آنها معتقدند کار، نشد ندارد.