ازدواج که ترس ندارد
پاسخ به نیاز ازدواج باعث میشود فرد پا به دنیای جدیدی بگذارد و زندگی تازهای را تجربه کند و از با هم بودن و در کنار هم بودن احساس رضایت داشته باشد. زمانی هم که مشکلی ایجاد میشود، میتوان با همفکری آن را حل و مرحلهای دیگر از رشد و نمو ذهنی را طی کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جوان، گاهی اخبار عجیب و غریبی میشنویم و با شنیدن آن از شدت تعجب دود از سرمان بلند میشود! ساعتها به فکر فرو میرویم تا شاید بتوانیم از تفکر عجیبتری که پشت آن مسئله وجود دارد، سر دربیاوریم. مثل ازدواج برخی افراد در فرهنگ غربی با حیوانات! به تازگی هم یکی از عجیبترین رویدادها ازدواج یک زن با خودش بود! یک خانم ایتالیایی ۴۰ ساله طی برگزاری یک مراسم بسیار مجلل که شامل صد مهمان، چندین ساقدوش، کیک چند طبقه و... بود با خودش ازدواج کرد!... «لینی گلوگی» زنی که تصمیم گرفت با خودش ازدواج کند موجب تعجب دوستانش شد. او اظهار کرده که تا این سن یعنی ۴۰ سالگی، کسی را که مناسب ازدواج با او باشد، نتوانسته است بیابد. این زن که کارمند شرکتی تجاری در روترهام واقع در جنوب یورک شایر است، در مورد این تصمیم عجیب گفته است: علاقهای به آغاز زندگی و بودن به فرد خاصی ندارم. به همین دلیل خواستم تا تنها با خودم شادی کنم. سالهاست که تنها هستم و به این تنهایی عادت کردهام. در سالهای جوانی به ازدواج با یک مرد خوب فکر میکردم، اما حالا دیگر قصد دارم تنها باشم. به نظر میرسد عدهای از افراد دچار نوعی اعتمادبهنفس کاذب و خودشیفتگی شدهاند که آن را پشت جملاتی شبیه آنچه لینی گلوگی گفته است پنهان میکنند. امروزه در کشورهای غربی از این قبیل جریانات بسیار شایع شده است و گاهی اوقات جوانان ما هم از آنها تأثیر میگیرند و ازدواج را امری دشوار و حتی خطرناک میبینند و برای تعویق آن هزار و یک بهانه میآورند. به نمونههایی که در ادامه میآید و توجیهاتی که برای ازدواج نکردن ذکر میشود توجه کنید.
دیگران او را از ازدواج ترساندهاند!
احمد، ۲۵ ساله، دانشجو تحت تأثیر حرفهای دیگران قید ازدواج را زده است! او در پاسخ به این سؤال که چرا ازدواج نمیکند، میگوید: بارها از اطرافیان، دوستان و آشنایان شنیدهام که ازدواج امری است وابسته به شانس و اقبال افراد. خیلی از دوستانم که ازدواج کردهاند، اظهار پشیمانی میکنند و از شکستها و اختلافات فی ما بینشان میگویند. من واقعاً از مقوله ازدواج ترسیدهام و فکر میکنم برای اینکه مابقی عمر خود را در کنار فرد دیگری زندگی کنم و تمام امور و لحظاتم را با او شریک شوم و همچنین مسئولیتهای فراوانی را عهدهدار باشم، به یک ضمانت و تضمین جدی نیاز دارم و از آنجایی که چنین چیزی امکانپذیر نیست و هیچ کس نمیتواند این مسئله را ضمانت کند که شما با ازدواج با فردی هیچ گونه مشکلی را در سالهای آینده متحمل نخواهی شد، هرگز تن به این کار نخواهم داد. هر چه فکر میکنم به این نتیجه میرسم که بهتر است فعلاً تنها باشم و خودم را درگیر مسائلی همچون ازدواج نکنم.
کار و پس انداز را جایگزین ازدواج کرده است!
زهرا، ۲۸ ساله، کارمند فکر میکند، چون شغلی دارد دیگر نیاز به ازدواج ندارد و فعلاً باید کار و پسانداز کند! او میگوید: دلیل اینکه من تاکنون مجرد ماندهام این است که فعلاً نیازی به ازدواج در خودم احساس نکردهام. بیشتر وقتم را صرف کار کرده و سعی میکنم در زندگی روی پای خودم بایستم و در هیچ شرایطی به هیچ کس متکی نباشم. به اعتقاد من فرصت برای اموری مثل ازدواج زیاد است و فعلاً تا نیرو و قوت داریم، باید به کار و پس انداز بپردازیم. امروزه خیلی از افراد با سن بالا ازدواج میکنند و من تازه وارد ۳۰ سالگی شدهام. پس حداقل پنج سالی فرصت دارم و فعلاً به این موضوع فکر نمیکنم و تمام وقت خود را صرف کار و پس انداز میکنم.
همسر تمام عیاری پیدا نکرده است!
مهدی، مدیر یک شرکت خصوصی، از دیگر جوانان مجردی است که به تازگی ۴۰ ساله شده، اما او با وجود موقعیت خیلی خوب شغلی، مالی و تحصیلی هنوز ازدواج نکرده است! مهدی در خصوص علت مجرد ماندن و ازدواج نکردنش میگوید: من یک مرد هستم و تازه پا به ۴۰ سالگی گذاشتهام. با موقعیت و شرایط شغلی و مالی خوبی که دارم فکر میکنم هر زمان که اراده کنم میتوانم ازدواج کنم. فعلاً تصمیم به ادامه تحصیل دارم و راستش تاکنون فردی را که لایق ازدواج با من باشد هم نیافتهام. من معتقدم فردی را که قرار است زندگیام را با او شریک شوم، باید از همه نظر تمام و کمال باشد. یعنی او هم دارای موقعیت شغلی و مالی مناسب و همچنین دارای مدارج بالای تحصیلی باشد. احساس میکنم اگر چنین نباشد، این ۴۰ سال عمر من هم که صرف تحصیل و کار و پسانداز شده، نادیده گرفته شده است.
ازدواج خوب است، بهرغم دشواریهایش
بیشک پاسخ به نیاز ازدواج باعث میشود فرد پا به دنیای جدیدی بگذارد و در کنار شریک زندگی خود زندگی تازهای را تجربه کرده و از با هم بودن و در کنار هم بودن احساس رضایت داشته باشد. زمانی هم که مشکلی ایجاد میشود، میتوان با همفکری آن را حل و مرحلهای دیگر از رشد و نمو ذهنی را طی کرد. از عوامل مؤثر در امر ازدواج، تشویق جوانان، عوض کردن نگاه آنها نسبت به ازدواج و عوامل استمرار آن، برپایی مراسمهای کم هزینه و دوری از تجملگرایی است.
تأهل یعنی تعهد و پایبندی به یک فرد و یک زندگی و همین تعهد و پایبندی محدودیتهایی را نیز به دنبال دارد. اما حقیقت این است که سازش برای تفاهم و آموختن مهارتهای حل مسئله باعث رشد انسانها میشود و با گذشت زمان حس اعتمادبهنفس و عزت نفس را تقویت و در پی آن فرد این احساس رضایت را نیز به سایر افراد منتقل میکند. در حقیقت فردی که نسبت به تنشها و کنشهای زندگی مشترک واکنش عاقلانه نشان میدهد، خود را شبیه به ناخدایی میداند که کشتی زندگیاش را از تلاطمها و طوفانهای پر خطر نجات داده است.
ختم کلام اینکه همه ما معترفیم که ازدواج یکی از سنتهای دیرینه و امری مقدس است، اما متأسفانه امروزه این مهم در کشور ما برای برخی جوانان تبدیل به یک معضل شده است. بیشک این فرار از ازدواج بسیاری از جوانان را به افسردگی و انحراف میکشاند، در حالی که یک ازدواج ساده و به دور از توقعات غیرمنطقی میتواند شرایط یک زندگی نسبتاً آرام و روبه رشد را برای جوانان فراهم کند. این وظیفه بزرگترهاست که به جوانان تفهیم کنند ازدواج ترس ندارد و به رغم همه دشواریهایش به زندگی رنگ دیگری میبخشد.