ورود اقتصاد به عصر رکود!
اینروزها بازارهای اقتصادی کرکرههای خود را پایین کشیدهاند و دیگر خبری از جنبوجوش در بخشهای مختلف اقتصادی دیده نمیشود. یک روز رکود بازار مسکن به میان میآید و روز دیگر نبود تقاضا در بازار ارز نظرها را به خود جلب میکند. با توجه به این شرایط پرواضح است که فعالان اقتصادی و عموم مردم دیگر همانند گذشته تمایلی برای ورود پیداکردن به بازارهای اقتصادی را ندارند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ابتکار، رکود بازارهای اقتصادی در شرایط فعلی به امری عادی تبدیل شده است، به عبارتی دیگر رکود، واژهای که این روزها در بازار بیشتر بر سر زبانهاست و دیگر جایی برای حرف نمیگذارد. وقتی هم که دلیل آن را جویا میشویم نظرات متفاوتی را مطرح میکنند. عمدهترین دلیل در این میان کمشدن قدرت خرید افراد و یا به عبارتی تضعیف شدن نقدینگی در شرایط فعلی است.
از سوی دیگر برخی از صاحبنظران معتقدند که عدم اعتماد به بازارهای اقتصادی در روزهای آتی افراد را برای هرگونه سرمایهگذاری با چالش روبهرو کرده است. اما در مقابل عدهای هم ایجاد یک جوّ روانی و یا انتظار از بهبود وضعیت قیمتها را دلیل میدانند که افراد را برای اقدام کردن به سرمایهگذاری با علامت ایست مواجه میکند. در این میان باید توجه داشت که افراد دچار یک سردرگمی شدهاند و این سردرگمی بیشتر ناشی از وجود اخبار ضدونقیض در بخشهای اقتصادی است. به عبارتی دیگر مردم منتظر هستند یک اتفاقی بیفتد و دائما برای حرکت در بخشهای اقتصادی اینپا و آنپا میکنند.
البته که باید توجه داشته باشیم ادامه پیدا کردن اینگونه تبعاتی را برای بازارهای اقتصادی به دنبال خواهد داشت. مجید شاکری، تحلیلگر اقتصادی درخصوص عدم رغبت برای سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی گفت: اگر بخواهیم وارد نشدن نقدینگی به بازارهای اقتصادی در این شرایط را از لحاظ مالی بررسی کنیم باید بگویم که برای سرمایهگذاری آن چیزی که دارای اهمیت است بازده نیست؛ بلکه بازده تبدیلشده به ریسک است. در این میان باید توجه داشته باشیم که برخی از بخشهای اقتصاد خودش را با تورم ناشی از شوک ارزی سال گذشته همراه نکرده و افراد میتوانند بگویند که بخشیهایی وجود دارد که بازده غیرعادی در آن باشد، اما در این صورت به دلیل ریسک و عدم اطمینان که نسبت به آینده وجود دارد، اندازه تورم انتظاری، اندازه نرخ ارز، قدرت خرید خانوارها از میزان تولیدات داخلی و در صورت کلی شرایط پیشآمده تا آن زمان باعث میشود که سرمایهگذاریها را تحت تاثیر قرار دهد و افراد برای سرمایهگذاری اقدام نکنند.
این ماجرا حتی برای سرمایهگذاریهای اصطلاحا سفتهبازانه که برای پوشش ریسکها در سالهای گذشته استفاده میشدند هم صدق میکند.
وی در ادامه افزود: ما باید توجه داشته باشیم که در شرایط کنونی افراد نمیدانند ریسک سرمایهگذاریشان چه مقدار است به عبارتی دیگر افراد میزان واریانس بازده آتی حول بازدهای که به نظرشان مطلوب بوده و یا حتی صفر باشد را هم نمیدانند. در این شرایط افراد نمیتوانند محاسبهای داشته باشند و در این میان متحیر میمانند. مهمترین عاملی که باعث شده است در عین شرایط تورمی ما سرمایهگذاری مفید یا سفتهبازی در بازارهای مختلف را نداشته باشیم همین نکته است.
شاکری در بخشی دیگر از سخنانش اظهار کرد: متاسفانه در شرایط تورمی میزان تسهیلاتدهی بانکها هم افزایش نیافته و دیگر برای بانکها هم دادن تسهیلات به یک ریسک تبدیل شده است.
این تحلیلگر اقتصادی از هدایت نقدینگی به بازارهای اقتصادی گفت: ادبیات هدایت کردن نقدینگی به بازارهای اقتصادی وجود دارد و نمیتوان گفت که ادبیات اشتباهی است. ما یک منظور از هدایت نقدینگی داریم و آن این است که نقدینگی یک طرف ترازنامه بانکها را داریم و در طرفی دیگر این نقدینگی به بخشهای دیگر تخصیص داده شود. نمونه این امر در گذشته هم رخ داده است. به عبارتی دیگر وقتی بانک ترازنامه را میبندد در مقابل آنطرف ترازنامه را با تسهیلات پر میکند.
وی با اشاره به نداشتن استراتژی برای توسعه افزود: ما در شرایط فعلی باید بدانیم مفهوم استراتژی برای توسعه در شرایط تحریم چیست؟ وقتی استراتژی وجود داشته باشد میتوانیم عرصهها و خدمات مهم را شناسایی کنیم و در آن زمان دولت میتواند با پوشش ریسک، نقدینگی را جمع کند و به سمت بخشهای شناسایی شده هدایت کند. در این میان باید بگویم که این موضوع بسیار مهم است و دولت باید هر چه زودتر وارد این فرآیند شود. تاکید میکنم که به دلیل شرایط خاص ایران محدودیتهایی وجود دارد.
شاکری از عدم توازن پخش شدن سپرده به بانکها گفت: متاسفانه ما یک عدم توازن جدی میان پخش شدن سپردهها بین بانکها داریم و خیلی اوقات ممکن است برخی از این بانکها به مشکل جدی برخورد کنند و باید در این زمینه فکرهایی شود. با توجه به اینکه ما دارایی ریالپایهای را به مردم میدهیم باید راهکاری باشد تا سود احتمالی آن با انتظار تورم همسانی داشته باشد. در این شرایط قابل توصیه است که سرمایهگذاری ریالی در در بخشهایی مانند خطوط راهآهن، پتروشیمیها و... باشد که به لحاظ ارزی بازده دارند.
وی مداخله دولت را ضروری دانست و گفت: ما در این شرایط به نقطهای رسیدهایم که نیازمند مداخله دولت برای تشکیل سرمایه ثابت هستیم. بخشی از منابع لازم برای تشکیل سرمایه ثابت میتواند فروش اوراق دولت، نامبهنام کردن سپرده افراد به نام دولت و استفاده از این سپرده برای اجرای بخشی از برنامه توسعه ایران باشد. متاسفانه ما با فرض اینکه تحریم یک امر موقتی است توسعه را ترک کردهایم. چراکه استراتژی وجود ندارد، برنامهای به هم پیوسته و فهرستی از پروژهها که بتوانیم آن را با سرمایهگذاری عمومی تامین مالی کنیم نداریم و نتیجه این شرایط این میشود که افراد عملا برای هرگونه فعالیت اقتصادی دست نگه دارند تا ببینند که زمان چه تصویری را برای آنها از آینده بازارها نشان میدهد. به عبارتی دیگر منتظر میمانند تا زمان یکسری ریسکها را خنثی کند. اما اینگونه زمان را از دست دادن تبعات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.