مروری بر 10 «سیاستمدارِ ناکام» ایران
تاریخ سیاسی ایران در طی سالهای گذشته شاهد ظهور سیاستمداران ناکام بسیاری در خود بوده است.
میگویند سیب تا وقتی به زمین برسد، هزار بار چرخ میخورد و امکان دارد هر سرنوشتی را برای آدمی رقم بزند. برای بسیاری عمری خوشی و غم را باهم دارد و برخی را با غم همراه میکند و عدهای را با شادی.بازی شطرنج سیاست ایران نیز بسیار سیاستمداران را به خود دیده است که مهرههای شطرنج را خود را برای پیروزی چیده بودند ولی ناکامی و شکستهای متعدد نصیبشان شد. سیب برای این اشخاص در بیشتر زمانها با روی شکست و ناکامی به زمین افتاده است و آنها شکست را با تمام وجود تجربه کردهاند. سیاستمدارانی که قواعد بازی را میدانستند و حتی آن را تدریس میکردند اما خود در هنگام بازی با رکب حریفان خود روبرو شدند تا لقب «سیاستمدار ناکام» را با خود یدک بکشد. بسیاری از این چهرهها بعد از شکست در صحنه سیاسی ترجیح دادند در حاشیه باشند و از آنجا به شطرنج سیاست ایران نگاه کنند تا روزی شاید دوباره توانستند مهرهای را در این بازی تکان دهند تا زمینه پیروزی آنان را فراهم آورد. شیخ نور و ناکامی بزرگ علی اکبر ناطق نوری، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی را میشود ناکام ترین سیاستمدار ایران در سالهای اخیر دانست. « شیخ نور» که بعد از
انشقاق در جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکیل مجمع روحانیون مبارز توسط نیروهای چپ، به عنوان یکی از نیروهای موثر جناح راست مطرح بود، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به عنوان نامزد جناح راست آن زمان به عنوان نامزد نهایی در مقابل سید محمد خاتمی معرفی شد. بسیاری از محافظه کاران، پیروزی ناطق نوری را که در آن زمان عهده دار ریاست مجلس پنجم بود، قطعی میداسنتند و معتقد بودند که نامزد ناشناخته اصلاحات که پس از انصراف میرحسین موسوی پای به عرصه انتخابات گذاشته، رقیبی جدی برای ناطق نوری نخواهد بود. اما در جریان رقابت انتخاباتی بازی تغییر کرد و سید محمد خاتمی توانست با شعارها و جذابیت ذاتی خود، ناطق نوری را پشت سر بگذارد و با بیست میلیون رای، راهی خیابان پاستور شود و بر صندلی هاشمی رفسنجانی در قوه مجریه تکیه بزند. ناطق نوری پس از شکست در انتخابات، پیروزی خاتمی را به وی تبریک گفت و قسم خورد پس از این در هیچ انتخابات دیگری در جمهوری اسلامی شرکت نخواهد کرد. این سخن ناطق بیانگر این بود که وی به دنبال جریان سازی است و دیگر دوست ندارد مرد حاضر در صحنه باشد. این شکست و کناره گیری ناطق نوری از صحنه سیاست ایران او را تبدیل به
سیاستمدار ناکامی کرد که هیچگاه به خواسته خود که رسیدن به ریاست قوه مجریه بود نرسید. در حسرت پاستور بسیاری تصور میکردند او رئیس جمهور ایران بعد از محمود احمدی نژاد است و ردای ریاست قوه مجریه را برای محمد باقر قالیباف دوخته بودند. شهردار تهران نیز خود در این اندیشه بود که دیگر شاهین قدرت بر دوش او نشسته است و هیچکس نمی تواند او را از پلههای قدرت پایین بیاورد. اما روز 24 خرداد سال 92 پایانی بود بر تمام آرزوهای شهردار تهران. محمد باقر قالیباف که در سال 84 نیز از شانس بالایی برخوردار بود و ناگهان در سونامی احمدی نژاد، گم شد، اینبار درگیر رقیب دیگر یعنی حسن روحانی شد تا در عین ناباوری، طرفدارانش رقابتی که تا قبل از روز رای گیری، خود را پیروز آن میدانستند، را به «شیخ دیپلمات» یعنی حسن روحانی واگذار کنند تا قالیباف تبدیل به سیاستمدار ناکام ایران شود. نزدیکان قالیباف، لحظات بعد از اعلام نتایج را اینگونه روایت میکنند که او بعد از شنیدن نتایج با عصبانیت به این میاندیشید که چرا و چگونه بازی را که پیروزی بود به راحتی واگذار کرده است. بسیاری از تحلیل گران اعتقاد داشتند، قالیباف همانند مربی فوتبالی
است که در لحظات پایانی بازی برده را با باخت عوض کرده است. پیروزی بر محسن هاشمی در جریان انتخاب شهرداری تا حدودی شاید توانسته باشد، تلخی شکست را از ذهن قالیباف پاک کند، اما قطعا نمیتواند آرام بخش این شکست باشد. قالیباف خود را برای ریاست جمهوری آماده کرده بود نه شهرداری دوباره! مرد همیشه همراه شکست هنوز هم لطیفههایی که برای او ساختهاند شنیدی است. محسن رضایی مردی که تمام تلاش خود را کرد تا رئیس جمهور ایران شود ولی هربار طعم شکست را چشید. او برای بار اول در سال 84 با رمز یا فاطمه زهرا وارد کارزار شد اما به علت تعدد نامزدهای اصول گرا، ترجیح داد از این انتخابات کناره گیری کند. سال 88 بازهم نام محسن رضایی بر سرزبانها افتاد و فرمانده سابق سپاه پاسدارن اینبار به صورت جدی وارد رقابت با احمدی نژاد، موسوی و کروبی شد و با جدیت خود را واجد شرایط ترین سیاستمدار ایرانی برای تصاحب مقام ریاست جمهوری میدانست. او اعتقاد داشت که با فدرالیسم اقتصادی میتواند مشکلات کشور را حل کند. اما دو قطبی شدن انتخابات و فضای ویژه سال 88 باعث شد استقبال کمی از محسن رضایی و شعارهای وی شود و محسن رضایی، تنها توانست 600
هزار رای را از 39 ملیون رای را به خود اختصاص دهد. یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد حضور نامزدی نام آشنا در انتخابات بود. محسن رضایی بازهم هوای ریاست جمهوری در سر داشت و پای در عرصه رقابت گذاشت و اینبار با اعتماد به نفس بیشتری وارد این رقابت شد اما بازهم مردم اقبالی به این سیاستمدار ایرانی نشان ندادند تا محسن رضایی بازهم در حسرت خیایان پاستور و کاخ ریاست جمهور باقی بماند. محسن رضایی به جز انتخابات ریاست جمهوری، تجربه شکست در انتخابات مجلس ششم را نیز در کارنامه دارد و میشود از او به عنوان فردی نام برد که در تمام انتخاباتها شکست را تجربه کرده است. شکست با خواب شبانه او را به نام « شیخ اصلاحات » میشناختند. کسی که با سابقه ریاست دو دوره مجلس پای به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشته بود و امید داشت مردم او را به عنوان رئیس جمهور ایران بعد از سیدمحمد خاتمی انتخاب کنند. مهدی کروبی، با شعار هر ایرانی، 50 هزار تومان پای در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 گذاشت. این شعار باعث شد مردم با 4 میلیون رای به استقبال رئیس مجلس ششم بروند اما او نتوانست در این رقابت احمدی نژاد و هاشمی را کنار
بگذارد. رئیس مجلس ششم که علت شکست خود را خواب در شب اعلام نتایج میدانست بعد از این انتخابات با حالتی قهر، مجمع روحانیون مبارز را ترک کرد و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد. در سال 88 با نام حزب اعتماد ملی در انتخابات حضور پیدا کرد و به واسطه اعضای حزبش امید داشت تا انبار بر صندلی قوه مجریه تاکیه بزند، که اینبار مردم با او همراه نشدند و کروبی پایین تر از احمدی نژاد، موسوی و رضایی قرار گرفت. ناکامی بعد از بیست سال بعد از بیست سال وارد رقابت انتخابات ریاست جمهوری شد و شکست را تجربه کرد. میرحسین موسوی که در سالهای بیش از 88 بارها به دعوت دوستان اصلاح طلبش برای حضور در انتخابات جواب منفی داده بود، به یکباره در سال 88 اعلام کرد که میخواهد با محمود احمدی نژاد به رقابت بپردازد. حضور او در انتخابات که زمینه یک انتخابات دو قطبی را فراهم کرد، با شکست موسوی همراه شد تا او نیز لقب یک سیاستمدار ناکام را یدک بکشد. ناکامی که بعد از بیست سال اتفاق افتاد. زنده بهار و خزان زود رس وقتی او به احمدی نژاد نزدیک شد، بسیاری از رئیس دولت نهم و دهم دل بریدند. بسیاری نوشتند و گفتند که او رئیس جمهور را
طلسم کرده است اما در این میان احمدی نژاد اعتقاد داشت که مشایی، عبد صالح خدا بر روی زمین است. اسفندیار رحیم مشایی، مرد جنجالی سالهای اخیر ایران دیگر سیاستمدار ناکام ایران است. کسی که خود را آماده حضور در انتخابات ریاست جمهوری ایران کرده بود اما باد سد محکم شورای نگهبان روبرو شد و حتی وساطتهای احمدی نژاد نزد رهبرمعظم انقلاب نیز توانست وی را به این رقابت بازگرداند. احمدی نژاد قبل از آغاز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، این یار دیرین را در سفرهای استانی با خود همراه میکرد با او پرچم میچرخاند و دست او را بالا میگرفت. حتی کار به جایی رسید که در اقدامی بی سابقه، احمدی نژاد با مشایی به وزارت کشور را تا وی در انتخابات ثبت نام کند. رئیس دولت دهم اعلام کرد که مشایی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی و رای به او رای به تفکر سوم تیر و احمدی نژاد است. اعلام نظر شورای نگهبان در مورد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اما پایانی بود بر رویایی « مشایی - احمدی نژاد» و شعار زنده باد بهار. ادیب سیاستمدار و حسرت ریاست مجلس ادیب سیاستمدار که بعد از پایان مجلس ششم، توانسته بود بر صندلی ریاست مجلس هفتم تکیه
بزند دیگر سیاستمدار ایرانی است که ناکامی را تجربه کرده است. حدادعادل که خود را در قامت یک سیاستمدار تمام عیار میدید و تصور میکرد با توجه به اوضاع کشور سالهای میتواند بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه بزند، ناگهان همه چیز را از دست داد و از صندلی ریاست به صندلی معمولی نمایندگی رسید. حداد در مجلس هشتم، یک رقیب جدی داشت و اینبار و برخلاف مجلس هفتم باید با علی لاریجانی رقابت میکرد. رقابتی که به راحتی و باری رای دوستان سابقش، به رئیس سابق صداوسیما واگذار کرد. این شکست باعث گوشه نشینی حداد در مجلس هشتم شد و او کمتر نطق کرد، کمتر اظهار نظر کرد و تنها تنها یک نمانیده مجلس بود. حداد و دوستانش تصمیم گرفتند در مجلس نهم، نقش متفاوتی را بازی کنند و اینبار حداد به رقابت جدی با لاریجانی برای ریاست مجلس پرداخت و اینبار نیز رقابت را به لاریجانی واگذار کرد. لاریجانی با ایجاد فراکسیون رهروان ولایت توانست بر حداد عادل و جبهه پیروان غلبه کند و برای چهارسال دیگر عهده دار ریاست مجلس نهم شود. کناره گیری از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و ناکامی ها در رسیدن به ریاست مجلس، از حداد عادل یک سیاستمدار ناکام ساخته است. ناکام
قابل احترام احمدتوکلی را میشود دیگر سیاستمداری دانست که ناکام بودن را در دوران زندگی سیاسی خود تجربه کرده است. او که دو دوره هوای ریاست جمهوری به سر داشت در سالهای 72 و 80 به رقابت با هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی پرداخت. وزیر کابینه میرحسین موسوی اما در هر دو این انتخاباتها نتوانست بر کاریزمای هاشمی و محبوبیت خاتمی غلبه کند تا لقب ناکام انتخابات ریاست جمهوری را یدک بکشد. گویی او فقط نقش رقیب قابل احترام را برای این دو رئیس جمهور ایران بازی کرد. برکنار شده در آفریقا متکی را شاید بشود تنها وزیر در دنیا خواند که در حین انجام ماموریت از کار برکنار شده باشد. وزیر خارجه دولت نهم و دهم که راهی سنگال شده بود تا رایزنیهای سیاسی را با مسئولان آن کشور انجام بدهد ناگهان توسط رئیس جمهور سنگال متوجه برکناری خود میشود و با این نحوه برکناری نامش در تاریخ ایران به ثبت رسید. وزیر برکنار شده در سفر، هوای انتخابات ریاست جمهوری را نیز در سر داشت و حتی برای رسیدن به این پست به ائتلاف اصولگرایان هم پشت کرد و راهی وزارت کشور شد و در این انتخابات ثبت نام کرد. اما شورای نگهبان ناکامی دیگری را برای
این دیپلمات ایرانی رقم زد تا متکی ناکامی دیگری را در کارنامه خود ثبت کند. رد صلاحیت شدن و برکناری در جریان سفر از متکی یک سیاستمدار ناکام ساخته است. آیتالله از پیروزی تا شکست آیتالله هاشمی رفسنجانی را میتوان آخرین سیاستمدار ناکام ایران دانست. سیاستمداری که هم پیروزی و هم شکست را تجربه کرده است. آیتالله که قبل از آغاز دهه 80 در تمام انتخاباتها طعم پیروزی و رای مردم را چشیده بود در انتخابات دورخ نهم ریاست جمهوری برای اولین بار طعم تلخ شکست را چشید. رئیس جمهور سابق ایران در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بازی را به محمود احمدی نژاد واگذار کرد و بعد از آن بارها و بارها از سوی دولتمردان جدید ایران به کارشکنی علیه دولت متهم شد. هاشمی بعد از این ناکامی از ریاست مجلس خبرگان رهبری نیز کناره گیری کرد و تنها عهده دار ریاست مجمع تشخیص شد. هاشمی اما بازهم در سال 92 هوای انتخابات کرد و راهی وزارت کشور شد و در کنار هیاهوی فراوان در این انتخابات ثبت نام کرد. حضور هاشمی در انتخابات اما اینبار با رای منفی شورای نگهبان روبرو شد تا هاشمی در دهه چهارم زندگی سیاسی خود در جمهوری اسلامی تجربه رد صلاحیت
را نیز تجربه کند و لقب یکی از ناکامهای سیاسی ایران را به خود اختصاص دهد. در کنار این افراد نامهای دیگری نیز وجود دارد اما این ده نفر در راس ناکامان سیاسی این قرار دارند و شاید در سالهای آینده افرادی دیگری نیز به این لیست اضافه شوند.
ارسال نظرات