آیا اقتصاد ایران سقوط میکند؟
شاید بد نباشد که ظرفیتهایی که داریم را بشناسیم و بر مبنای بستری که وجود دارد امیدوار باشیم. امروز مردم نگرانند و نگرانی مشهود است، اما چرا چنین است؟
کشوری هستیم که طی دهه های اخیر، مداوم مسایل خود را حل نکردیم و صورت مسئله را عوض کردیم. مسائلمان تبدیل به بحران شده، و از بحران به چالش و سپس ابرچالش تبدیل شده است. ابرچالشها، بحرانهایی هستند که طی یک یا دو دهه قابل حل نیستند اما قابل مدیریت هستند. ابرچالشهای بیکاری، محیطزیست و منابع آبی، نظام بانکی و سیاستگذاریهای پولی طی دو دهه آینده جدی است.
تجربههای دنیا نشان میدهد که این خود تحریم نیست که نتیجه تحریم را مشخص میکند بلکه واکنش تحریم شونده است که موفقیت یا شکست تحریم را رقم میزند.
با وجود همه این ابرچالشها با تحریمهایی روبهرو هستیم که در طول تاریخ شدیدترین تحریمها هستند. معتقدم اگر این تحریمها به کشورهایی مثل آلمان اعمال میشد اقتصادشان از هم میپاشید. چون در آنجا وابستگی به واردات بسیار بیشتر است.
واکنش غلط به تحریمها
در کشور عراق، هر دلار قبل از تحریم بود ۴ دینار عراقی اما بعد از تحریم هر دلار را کردند ۳.۵دینار و این واکنش غلط باعث شد تا دلار در بازار آزاد به ۴۰۰۰ دینار هم برسد.
ما در ماههای اول واکنش غلط به تحریم نشان دادیم. چنانچه ایجاد نظام ارز ترجیحی و دلار ۴۲۰۰تومانی، قاچاق اعلام کردن خرید و فروش ارز، تعطیلی بورس کالا، اعمال محدودیت در نظام دادوستد اقتصادی از جمله واکنشهای غلط ما به اعمال تحریمها بود. اما بعد از سه الی ٤ ماه با تغییر در بانک مرکزی واکنشها بهتر شد.
مشکل سرکوب نرخ ارز
در همه سالهای اخیر، مشکل ما این بود که نرخ ارز را سرکوب کردیم. در این دوره هم این کار را کردیم. اگر بخواهیم نرخ ارز را کنترل کنیم باید تورم را مهار کنیم.
وابستگی جیدیپی ایران به واردات ٢٢درصد است که یکی از کمترینهاست در دنیا. ما یکی از بستهترین اقتصادهای دنیا را داریم در کنار ژاپن. تولید در کشور ما وابستگی زیادی به نرخ ارز ندارد. اگر نتوانستیم نرخ تورم را کنترل کنیم باید اجازه دهیم نرخ ارز هم نوسان کند.
سه رکنی که در تحریمها تحت فشار قرار میگیرند
خانوارها
بنگاههای اقتصادی
بودجه دولت
شوک های وارده به اینها باید جبران شود.
برای کسری بودجه باید چه کرد
یکی از ظرفیتهای اقتصاد ایران که به تهدید تبدیل شده حجم بالای یارانههای انرژی است. این را باید به فرصتی بزرگ تبدیل کرد. محاسبات مراکز پژوهشی مختلف نشان میدهد بین ٦٠ تا ٨٠میلیارد دلار حجم یارانه پنهانی است که در چهار حوزه گاز، بنزین، گازوییل و برق داده میشود و این رقم یعنی بیش از دو برابر کل بودجه سالانه کشور!
ضرورت اصلاح قیمتها
ما گرفتار یک اقتصاد حمایتی شدیم که به نفع مردم نیست و منفعت گروههای رانتخوار را در پی دارد. اگر می خواهیم تحریم را پشت سر بگذاریم باید اقتصاد رقابتی جایگزین اقتصاد حمایتی شود. برای حمایت از مردم باید از ظرفیتها استفاده کنیم. باید قیمتها را واقعی کنیم و از محل آن منابع را باز توزیع کنیم.
در حال حاضر یارانه ها ناعادلانه توزیع میشود. مثلا در بنزین ۵۷ درصد مردم ایران ماشین ندارند! ١٩٣هزار تومان یارانه پنهان بنزین دهک دهم شهری ثروتمند است. ولی یارانه دهک یک فقط ۱۱ هزار تومان است.
دومین ظرفیت استراتژیک نسبت بدهی دولت به جیدیپی که ٢٩درصد است که متوسط جهانی ۸۲ درصد است. همچنین ظرفیت سوم داراییهای دولت که بیش از ۴۰۰ درصد جیدیپی و رتبه سوم پس از نروژ و روسیه هستیم.
ایران دارای مرزهای طبیعی است، برخلاف دیگر کشورهای منطقه که در تابآوری یک کشور بسیار مهم است. ما در محاسبه نابرابری تنها کشور خاورمیانه هستیم که در رده کشورهای اروپایی هستیم. یعنی تبعیض احساس میشود اما قابل مقایسه با کشورهای خاورمیانه نیست.
این در حالی است که سیاستهای یارانهای و ارزی در حال زیاد کردن نابرابری است و این بسیار خطرناک است. ما دچار شوک ارزی شدیم و با بیکاری گسترده روبه رو خواهیم شد.
حذف یارانه بنزین به نفع دهکهای پایین است
درباره بنزین اتفاقا حذف یارانه بنزین به نفع دهکهای پایین است و فقط ۱ یا ۲ دهک بالا ضرر می کنند که صدا و رسانه هم دارند. ما باید از دهکهای پایین حمایت کنیم. قیمت بنزین باید به صورت پلکانی گران و از ۲ هزار تومان شروع شود و خود مردم در بازار تصمیم بگیرند قیمت چقدر باشد.
نکته دیگر اینکه کمتر کشوری و کمتر فرهنگی مانند ایران این ظرفیت را دارد، هویت واحدی داریم که در بحران به کمک میآید. امیدوارم با استفاده و مدیریت درست ظرفیتها در این مقطع بحرانی بتوانیم از تلهای که گذاشته شده فرار کنیم.