عصر جدید، میدان دیده شدن استعدادهای پنهان یا ستاره سازی کاذب
احمد بخارایی، جامعهشناس معتقد است برنامه «عصر جدید» از جهت دیده شدن برخی استعدادهای پنهان موفق بوده و در همان حد خوب است. اما علیرضا حسینی پاکدهی استاد ارتباطات میگوید: ستارهسازی و اسطورهسازی به شکلی که در این برنامه انجام میشود، کاملا نادرست است.
از کشف استعداد تا سرگرمسازی
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، در جامعهای که هم کشف استعداد و برقراری عدالت در میدان دادن به استعدادها و هم سرگرم کردن سالم و جذب مخاطب هر دو لازم و همچنین چالش برانگیز است، حالا برنامهای آمده که مدعی است استعدادیابی میکند و بینندگان زیادی را نیز به خود جذب کرده است. اما این دو کار هر دو از برنامه عصر جدید بر میآید یا آن که قرار است در پوشش استعدادیابی، سرگرمسازی مخاطبان انجام شود؟ هرچند دومی هم درصورت سلامت و درست انجام شدن دارای ارزش است.
پربحثترین برنامه نوروز 98
«عصر جدید» عنوان برنامه استعدادیابی با اجرا و تهیهکنندگی احسان علیخانی است که در بهترین زمان کنداکتور شبکه سوم سیما و با تبلیغات بسیار، اواخر بهمنماه سال گذشته پخش خود را آغاز کرد؛ برنامهای که از همان ابتدای پخشش با حواشی و انتقادات بسیاری همراه بود. کپیکاری از یک برنامه استعدادیابی آمریکایی، موضوع داوریها و میزان عادلانه بودن آنها و حمایت جدی مسئولان شبکه و صدا و سیما از جمله مواردی بود که در رسانهها سوژه حرف و سخن شدند. اما این برنامه بی توجه به این انتقادها پخشش را در ایام نوروز پی گرفت و جدیترین برنامه تلویزیون در نوروز 98 شد. طبق نظرسنجی اعلامی صداوسیما این برنامه به عنوان پربینندهترین برنامه نوروزی سال 98، توانست به یک برنامه پرمخاطب و پربحث در میان خانوادههای ایرانی تبدیل شود و از این رو پرداختن به آن مهم است. در کنار همه مسائل مطرح شده، درباره تأثیرات اجتماعی این برنامه، فرایند استعدادیابی و چگونگی ابلاغ نظر داوران به شرکتکنندگان و بینندگان میتواند داشته باشد، با علیرضا حسینی پاکدهی استاد ارتباطات و احمد بخارایی، جامعهشناس به گفتگو نشستیم.
ستارهسازی به این شکل، کاملا نادرست است
علیرضا حسینی پاکدهی استاد ارتباطات دانشگاه علامه درباره فرآیند ستارهسازی و تشویق به ستارهشدن و درستی این اتفاق با توجه به عملکرد برنامه تلویزیونی «عصر جدید»، گفت: ستارهسازی یا اسطورهسازی و قهرمانپروریِ ستارهها به شکلی که انجام میشود کاملا نادرست است و از نظر من قابل قبول نیست. الگوسازیهایی که ما از طریق رسانهها خصوصا برای کودکان، نوجوانان و جوانانمان انجام میدهیم کاملا خطاست و نهایتا منجر به این میشود که ما از استعدادهای واقعی خود غافل شویم، آنها را نشناسیم و در حاشیه قرار بگیرند. این مسئله باعث میشود کسانی روی کار بیایند و به صورت اسطوره و قهرمان معرفی شوند که به معنای واقعی و حقیقی کلمه هیچگونه سنخیتی با معنای واقعی قهرمان و اسطوره ندارند و حتی توانایی الگو شدن را نداشته باشند. این یک مسئله کاملا جدی است که باید به آن توجه کرد.
چرایی عدم ستارهسازی در زمینههای فکری و فرهنگی
این استاد ارتباطات در پاسخ به این پرسش که چرا در زمینههای فکری و فرهنگی هنوز نتوانستهایم ستارهسازی و قهرمانپروری کنیم، عنوان کرد: این موضوع جوانب مختلفی دارد که باید به آنها توجه داشته باشیم. یعنی کشورهایی نظیر کشور ما به طور جدی از این مسئله غافل هستند. افرادی وجود دارند که خیلی ساده و راحت به منابع ارتباطی دسترسی دارند و از طریق همین منابع میتوانند بیشترین بهرهبرداری را برای منافع خودشان انجام دهند. آن افرادی که دارای استعدادها و تواناییهای خاص هستند، چون به این منابع دسترسی ندارند در نهایت در حاشیه و گمنامی به سر میبرند و مورد غفلت هم قرار میگیرند و نهایتا به آنها توجهی نمیشود. این یکی از ضعفهای عمده کشوری نظیر ماست که نیروها و استعدادهای حقیقی و واقعی خود را نادیده میگیرد؛ بنابراین آنها را مورد استفاده قرار نمیدهند که این مسئله خیلی جدی است.
«عصر جدید» یک برنامه کپی و تقلیدی غیرقابل قبول
وی با اعلام اینکه روند ستارهسازی با رسالت صدا و سیمای جمهوری اسلامی اصلا همخوانی ندارد، تصریح کرد: این شیوه با هیچ یک از اصول قوانین و مقررات بالادستی و داخلی خود سازمان و کشور هیچ سنخیتی ندارد. به هر حال برای سرگرم کردن، منحرف کردن اذهان و این که چه کاری انجام دهند که اوقات افراد جامعه را یک مقداری پُر کنند دست به این کارها میزنند. البته نه اینکه اصلا نیازی به اینها نباشد و ما منکر این باشیم که به سرگرمی، تفریح و لذت جویی و ... نیاز داریم. اما من کاملا به میزان و نحوه عملش انتقاد دارم و این که به صورت نامطلوب، نامناسب و خیلی زیاد به آن پرداخته میشود. در فروردین 98 ما با یک فاجعه ملی مواجه و درگیر بودیم و همچنان هم درگیر هستیم. یعنی زمانی که بیشتر استانهای کشور درگیر سیل و مسائل بسیار عمده اینچنینی هستند و تمام نیروها و امکانات کشور صرف این اتفاق است، در چنین شرایطی که رسانه ملی باید کاملا به آن مسئله توجه داشته باشد و به آن بپردازد، برای سرگرم کردن، شبه تفریح و خوشی و دلخوشی یک عدهای اندک، چنین برنامهای مانند «عصر جدید» که یک برنامه تکراری، تقلیدی و کاملا کپی شده از برنامههای دیگر است را میسازند و اجرا میکنند که از نظر من قابل قبول هم نیست.
«عصر جدید»، میدان دیده شدن استعدادهای پنهان یا ستارهسازی کاذب
رقابت بر اساس شانس یا شایستگی؟
احمد بخارایی درباره چگونگی برخورد شرکتکنندگان و بینندگانِ برنامه «عصر جدید» با نظر داوران و تأثیراتی که میتواند در جامعه داشته باشد، گفت: بحث رقابت در اینجا مطرح است. رقابت در دو فضای اجتماعی دو معنای متفاوت میتواند دهد. در یک فضای اجتماعی که تقدیرگرایی، شانس، اقبال، فال و مقولاتی از این دست خیلی برجسته است، رقابت یک معنا دارد و در فضایی که براساس معیارها افراد در مسیرهایی قرار میگیرند و یک رقابت درست ایجاد میشود، معنی دیگری دارد؛ یعنی فضا بهگونهای است که توزیع فرصتها در میان همه برابر است و تخصصگرایی است و اعتقاد به کارایی و توانایی انسانهاست. در حالت اول ممکن است از رقابت تعبیر درستی صورت نگیرد و افراد صحنه رقابت را با صحنه یک نوع قمار اشتباه بگیرند؛ به این معنا که امکان برد پنجاه-پنجاه وجود داشته باشد و افراد دوست دارند اقبال و شانس سراغشان بیاید.
به گفته او، «اما در یک فضای اجتماعی که افراد احساس کنند فرد بر اساس لیاقت و شایستگی در مسیری قرار میگیرد، موضوع متفاوت است. بر این اساس اگر در یک رقابت حذف هم بشوند، انگار از قبل پیشبینی شده بود. چون میدانند در هر رقابت یک نفر برنده میشود؛ بنابراین از قبل برخورد عقلانی و منطقی دارند. نفر چهارم به بعد و حذف شدنش به معنای یک شکست و شانس نیاوردن نیست..»
بودن چنین برنامهای بهتر از نبودنش است
عضو هیئت علمی دانشگاه در پاسخ به این پرسش که برنامه «عصر جدید» تا چه اندازه توانسته رقابت سالم و نگاه صحیح به شایستهسالاری را در میان شرکتکنندگان و بینندگان ترویج دهد، عنوان کرد: جامعه ما یک جامعه بینابینی است. یعنی متأسفانه جامعهای است که نه به شکل مدرن اداره میشود و نه به شکل سنتی خود. به عبارت دیگر یک جامعه شبهِ شبهِ مدرنِ معیوب است. حال گاهی اوقات برخی از افراد به اعتبار ویژگیهای خانوادگی و شخصیتیشان یک نگاه درستتری به رقابت دارند. بعضیها هم بنا بر آموزههای پیرامونی و اجتماعیشان همان نگاه اول و تعریف نخست را از رقابت دارند. این برنامه را دنبال میکنم و میبینم و برای من هم جالب است. بالاخره بودن چنین برنامهای بهتر از نبودنش است. مطرح شدن افراد در رشتههای مختلف بهتر از مطرح نشدن و پنهان ماندنشان است. در کل بودنش را نسبت به نبودنش ترجیح میدهم و تأیید میکنم. اما در کسانی که با رای داوران مواجه میشدند، همان طیفی را که در ابتدا عنوان کردم از شایسته سالاری تا تقدیرگرایی را دیدم.
عواملِ کلان اجتماعی افراد را به شانسمحوری سوق میدهند
بخارایی در ادامه افزود: کسانی که به جهت ویژگیهای شخصیتی و خانوادگی برتر بودند و تعریف درستی از رقابت داشتند، ممکن بود شکستشان را سرآغاز فعالیتهای بعدیشان قرار دهند. ولی کسانی که تحت تأثیر عوامل اجتماعی در جامعه بودند، از شکست ناراحت میشدند و دوست داشتند شانس بیاورند. حتی این لغت را هم گاهی اوقات بهطور ناخودآگاه به زبان میآوردند که ما شانس این را نداشتیم که نظر داوران را جلب کنیم. استفاده از این لغت هم گویای چنین مفهومی است؛ بنابراین اگر بخواهم یک پاسخ کلی دهم این است که طیف گونه دیدم. این مسابقه تا حدی میتواند عامل رشد بیننده، برنده و حتی کسانی که شکست خورده برمیگردند، شود. من این مسئله را طیفگونه و آمیزهای از هر دو میدانم. اما تأکیدم به این است که به هر حال عواملِ کلان اجتماعی ما افراد را به سمت شانسمحوری سوق میدهند.
داورها منهای یکی بر اساس معیارِ نسبتاً علمی انتخاب شدند
این جامعهشناس درباره نحوه داوریهای این برنامه عنوان کرد: به نظر من داورها و تخصصهای چهارگانهای که دارند جمعشان را معنادار میکند. در این برنامه خوشبختانه کمتر گزینشی برخورد میشد. البته در یک مورد یکی از داورها را نپسندیدم و آن حس به من دست نمیداد که داوری ایشان بر اساس یک نگاه علمی باشد. غیر از او، سه داور دیگر و نظراتشان خوب بود. داورها بر اساس یک معیارِ نسبتاً علمی انتخاب شدند، البته نسبتاً نه مطلقاً؛ بنابراین وقتی داوری در کل مجموعهشان خوب باشد آن قضاوتها هم تا حدودی میتواند قابلقبول باشد. افرادی هم که میآیند و شکست میخورند بر اساس همان صحبتهای گفته شده، طیفگونه هستند. بیرون آوردن استعدادها از پستوها و اینکه امکان دیده شدن را برایشان فراهم کنند، فینفسه خوب است. البته استعدادها را هم باید طیفگونه دید.
«عصر جدید» تنها از جهت دیده شدن برخی استعدادها خوب است
«همه ما در یک جامعه نیازمند دیده شدن هستیم. یک بازیگر میخواهد بازیاش دیده شود، یک هنرمند هم هنرش. همه ما به این شکل احساس میکنیم که وجود داریم و هویت پیدا میکنیم، این واقعیت قضیه است؛ بنابراین این برنامه از جهت دیده شدن در همان حد خوب است. قطعاً بسیاری از استعدادها هستند که به صدا و سیما اعتماد نمیکنند، مقامشان را بالاتر میبینند یا حجب و حیا دارند یا مجموعهای از عوامل که اصلاً ممکن است سراغ این برنامه نیایند. نمیخواهم بگویم این برنامه رفته و استعدادها را کشف کرده است، نه! اما توانسته آن بخش از استعدادهایی که پذیرفتهاند از این کانال خود را عرضه کنند، کشف کند و از این جهت یک گام به جلو است.»