تهدید سامان قدوس برای پیوستن به ایران
سامان قدوس، جدیدترین کشف کارلوس کیروش، سرمربی سابق ایران، برای تیم ملی بود. او سامان را در لیگ سوئد زیر نظر گرفت و درنهایت و با وجود اینکه سوئدیها روی این بازیکن برنامهریزی کرده بودند، موفق شد پیراهن تیم ملی را به تنش کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، کیروش به سامان قدوس وعده حضور و بازی در جام جهانی 2018 را داد و سرانجام این بازیکن هم پذیرفت قید حضور در تیم ملی سوئد را بزند و راهی ایران شود. سامان البته خیلی زود توانست تواناییهایش را نشان دهد و توجه تیمهای مطرح اروپایی را هم معطوف به خودش کند. اگرچه ابتدا گفته میشد او از اوسترشوندس (باشگاهش در سوئد) راهی لالیگا میشود و برای یکی از تیمهای اسپانیایی بازی میکند، ولی دست آخر، سر از لیگ یک فرانسه درآورد و باوجود پیشنهاد باشگاه رِن، پیراهن آمیان را به تن کرد. برای درخشیدن در آمیان هم، سامان نیاز به زمان زیادی نداشت: 24 ساعت بعد از اولین جلسه تمرینی، قدوس برای آمیان گلزنی کرد تا نشان دهد تیمهایی که فرصت بستن قرارداد با او را از دست دادهاند چه اشتباهی کردهاند. حضور سامان در آمیان و در رده بالاتر، حضور او در فرانسه، باعث شد توجه بسیاری از رسانههای این کشور معطوف به او شود؛ ابتدا رسانههای محلی و بعد رسانههای مهمتر، از فرانسفوتبال گرفته تا سوفوت و حالا هم روزنامه اکیپ. داستان از این قرار است که روزنامه اکیپ، مشهورترین روزنامه ورزشی دنیا، روز گذشته با اختصاصدادن صفحهای به قدوس، درباره شرایط او و حضورش در آمیان صحبت کرده و در لابهلای همین گزارش به یک موضوع مهم پرداخته است؛ اینکه سامان به دلیل اینکه پذیرفته برای تیم ملی ایران بازی کند، تهدید شده است.
اساماسها و نامههای تهدیدآمیز
سامان قدوس برای رسیدن به سطح اول فوتبال در سوئد دشواریهای زیادی کشید؛ خانواده او در طول جنگ با عراق، ایران را ترک کرده و راهی سوئد شدند. سامان برای اینکه در کشور جدید جایی برای خودش و البته عشق تازهاش، یعنی فوتبال، پیدا کند مشکلاتی پیشرو داشت؛ بهویژه که والدین سختگیرش او را وادار میکردند ابتدا درس و مشقش را کامل کند تا بعد اجازه بگیرد برای بازی فوتبال راهی کوچه یا حیاط پشتی خانهشان شود. البته که قد و قامت کوتاه سامان، مشقتها را برایش دوچندان کرده بود. «وقتی برای بازیکردن به محلهمان میرفتم همه مقابل من قرار میگرفتند. من از آنها درخواست میکردم فقط یک دروازهبان به من بدهند و بقیه روبهرویم بازی کنند. معمولا 12 نفری برابرم بازی میکردند ولی همیشه کسی که برنده میشد، من بودم». در 15 سالگی سامان قدوس تلاش کرد تا به تیم اصلی بونکفلو در دسته سوم رقابتهای سوئد برسد و دو سال بعد، یعنی در سال 2011، با برچسب اینکه بازیکن آیندهداری است، توانست اولین بازیاش در لیگ را تجربه کند. البته آن تجربه هم برایش قراردادی به همراه نداشت. در 18 سالگی مجبور شد شغلی برای خودش دستوپا کند تا زیاد تحت فشار نباشد. «باید به خانوادهام کمک میکردم. پدر و مادرم به من گفتند یا باید درست را بخوانی یا اینکه بروی سری کار؛ چون فوتبال اسمش کارکردن نیست. به لطف دوستی که داشتم توانستم کاری در یک مؤسسه فروش تلفن به دست بیاورم. رفیقم کارش خیلی درست بود و بلد بود چطور چربزبانی کند و با مشتریها حرف بزند. ولی من وقتی میخواستم با مشتریها حرف بزنم لکنت زبان میگرفتم. اگر یکی به رفیقم میگفت از این محصولات نمیخواهد او پاپیچش میشد و میپرسید چرا؟ ولی من میگفتم باشد، هرطور مایلاید و دیگر پیگیر نمیشدم. اینطوری شد که در عرض دو ماه من را از کار اخراج کردند». سامان همزمان با این درگیریها از رؤیایش برای تبدیلشدن به یک بازیکن حرفهای دست نکشید و توانست با ترلبورگ در سل 2013 در دسته سوم سوئد به توافق برسد. او با وجود اینکه باشگاههای زیادی را تست میکرد ولی دلسرد نشد. «به خودم میگفتم شاید آنقدری که خودم باور دارم و اطرافیانم میگویند خوب هم نیستم». اما یک سال بعد او با تستدادن در سیریانسکا در دسته دوم لیگ سوئد برای خودش کسی شد. فقط به یک روز تمرین نیاز بود تا با او قرارداد ببندند. «راستش را بخواهید آنجا جایی بود که من مرد شدم». در واقع در اوسترشوندس در رقابتهای لیگ اصلی سوئد و در سال 2016 بود که در 23سالگی شخصیت فوتبالی سامان شکل گرفت. او در همان فصل اول حضورش در این باشگاه، توانست با زدن 10 گل عنوان برترین گلزن باشگاه را به خود اختصاص دهد. درخشش در اوسترشوندش آنقدر به چشم آمد که برای یکی، دو بازی دوستانه نیز به تیم ملی سوئد دعوت شد؛ ابتدا برای بازی برابر ساحلعاج و بعد هم برای بازی مقابل اسلواکی. اتقاقا در همین بازی دوم و در جریان برتری 6 بر صفر برابر اسلواکی بود که سامان موفق شد اولین گل ملی خود را برای سوئد بزند. با این وجود، دیگر خبری از دعوت او به تیم ملی سوئد نشد تا آن داستان رسانهای معروف شکل گرفت؛ خبر رسید که سامان قدوس قرار است برای تیم ملی ایران بازی کند. اینجا درست همانجایی است که روزنامه اکیپ خبر میدهد سامان قدوس نامه و اساماسهای تهدیدآمیز از افراد ناشناس میگرفته که نمیخواستهاند اجازه بدهند او برای ایران بازی کند. خود سامان اما بدون اشاره مستقیم به این موضوع میگوید: «کارلوس کیروش، سرمربی ایران، برایم پیغامی فرستاد و از من دعوت کرد در یکی از اردوهای تیم ملی حاضر شوم. آنجا پیشنهادش را پذیرفتم و گفتم با ارزیابی شرایط میشود تصمیم درستتری گرفت و بعد از آن بود که من تصمیمم را گرفتم».
جام جهانی بهترین تجربه فوتبالی
حضور در تیم ملی ایران با وجود تهدیدهایی که به دست سامان میرسید، مصادف شده بود با حضور اوسترشوندس در لیگ اروپا. باشگاه سامان تبدیل شده بود به کوچکترین باشگاهی که توانسته در رقابتهای یوفا شرکت کند و با آن تیم تا یکشانزدهم نهایی هم رفتند. از گالاتاسرای تا آرسنال، سامان برای تیمش درخشید و تأثیرگذار ظاهر شد. او حتی دو پاس گل هم در بازی برابر آرسنال داد تا همه چیز را به نفع خودش کند؛ «بازی برابر آرسنال و حضورم در جام جهانی، بهترین خاطرههای فوتبالیام هستند». داستان انتقال سامان از اوسترشوندس را هم که دیگر همه میدانند؛ او ابتدا راهی اسپانیا شد تا با اوئسکا قرارداد ببندد. با وجود اینکه خبر رسید او با اوئسکا امضای نهایی را هم کرده، ولی در چشم بههمزدنی مسیر سامان از اسپانیا به فرانسه تغییر کرد. خودش میگوید: «با اوئسکا مذاکراتی داشتم، ولی چیزی نهایی نشد؛ چون آنها اسپانیایی حرف میزدند و مترجمی هم که گذاشته بودند کارش را خوب بلد نبود». بعد از اوئسکا نوبت به رن در فرانسه رسید تا برای جذب سامان اقدام کند، ولی مسئولان رن از ترس اینکه از سوی فیفا جریمه شوند، قید بستن قرارداد با سامان را زدند تا پای آمیان به وسط کشیده شود؛ سرانجام آمیان با پرداخت چهار میلیون یورو سامان قدوس را به خدمت گرفت تا این بازیکن بعد از زلاتان ایبراهیموویچ و الکساندر ایزاک، سومین ترانسفر گرانقیمت لیگ سوئد نام بگیرد. سامان با وجود درخششی که در آمیان داشته و چندین بار بهعنوان برترین بازیکن تیمش از سوی هواداران انتخاب شده، ولی خودش هنوز میگوید از بازیهایش راضی نیست و بهتر از این میشود؛ «من هم گل زدهام (3) و هم پاس گل (4) دادهام، ولی هنوز بهترین بازیام را نشان ندادهام. دلیلش این است که در سوئد فصل در طول یک سال کامل تمام میشود؛ بعد بین رقابتهای لیگ و ترانسفرم داستان حضور در جام ملتهای آسیا هم از راه رسید و من فرصتی برای استراحتکردن و ریکاوری نداشتم. حالا فکر میکنم به لطف پزشکان باشگاه آمیان توانستهام ریکاوری خوبی کنم و الان احساس سرزندگی بیشتری میکنم».