پرخرجترین معتادان دنیا!
دَر کمدهایش را که باز میکند لباسهای رنگی پشتسر هم قطار شدهاند و کفشها با پاشنههای قدونیمقد خود را به کناری کشیدهاند تا جا برای کیفها باز شود، اگرچه پستوها و کشوها هم از هجوم لوازم در امان نیستند.
این حکایت عاشقان خرید است؛ عشقی که از جایی به بعد به ولع بدل میشود تا جایی که روانشناسان و جامعهشناسان زنگ خطر را برای آن به صدا درآوردهاند و میگویند اگرچه اشتیاق به خرید واقعیتی انکارناپذیر در جهان امروزی است، اما این پدیده در جوامع امروزی از حد ضرورت فراتر رفته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، متاسفانه در ایران تحقیقاتی در این زمینه صورت نگرفته، اما تحقیقات سایر کشورها بر این واقعیت صحه میگذارد که این اختلال در جوامع وجود دارد، اختلالی که بیشتر زنانه نامیده میشود بهطوری که از هر ١٠نفر ٩نفرشان خانم هستند! البته اذعان خود زنان هم سبب شده این اختلال بیشتر زنانه نامیده شود اگرچه مردان این اختلال را انکار میکنند و ترجیح میدهند خود را کلکسیونر بنامند تا از برچسب یک اختلال روانی نجات پیدا کنند.
اگر این ویژگیها را دارید، پس «هولوشاپ» (معتاد به خرید) هستید
بیماران خرید هم مانند سایر افرادی که از لحاظ روانی وابستگیها و اختلالاتی دارند ویژگیهای رفتاری مختص به خود را دارند که میتوان از آنها به بیماری خرید پی برد.
وابستگی شدید به پول: این افراد بیش از سایرین به پول وابستگی دارند تا جایی که اگر به پول نقد یا کارت بانکی دسترسی نداشته باشند، حس میکنند چیزی را گم کردهاند. درواقع این افراد با کم شدن حساب بانکیشان قدرت خریدشان را از دست میدهند و در نتیجه بیپولی و ناتوانی در خرید کردن باعث تنش و استرس آنها میشود.
تلنبار شدن وسایل غیرضروری: کمد و اتاق این افراد از لباسها، کفشها و وسایل آرایش مصرف نشده پر است تا جایی که بیشتر مواقع فراموش میکنند چنین کفش یا لباسی را خریدهاند حتی بعضی از این اجناس زمان خرید با در نظر گرفتن این مسأله که کارایی چندانی ندارند، خریداری میشوند.
خریدهای چندگانه: اگر از بعضی لوازم و ابزار مورد نیاز منزل چندتا تهیه کردهاید باید نگران شوید چون شاید خریدهای چندگانه نشانهای از معتاد بودن به خرید برای آنها نباشد چرا که معمولا افراد دارای چندین پیراهن یا کفش هستند، اما داشتن چندین جاروبرقی، تستر یا لوازم منزل و آشپزخانه یا ابزاری که تنها یکی از آنها برای خانه لازم است، میتواند نشانهای نگرانکننده باشد.
مخفی کردن صورتحساب و خریدها: رسیدها و صورتحسابهای خریدتان را پنهان میکنید؟ یا بیاعتنا آنها را مچاله کرده، گوشهای میاندازید؟ شما با این کار نمیتوانید بیماری خریدتان را مخفی کنید اگرچه خانوادهتان از میزان هزینهای که برای خرید داشتید، بیاطلاع باشند.
مکانیسم کپی: خرید هنگام عصبانیت، ناراحتی و ناامیدی، یکی از نشانههای فرد معتاد به خرید است، چراکه این افراد دارای کمبودهای بسیار زیادی برای ابراز احساسات منفی هستند. آنها خودشان را با خرید اشیای جدید سرگرم میکنند و با این کار سعی در فراموش کردن عیبهای خود دارند.
رضایت موقت: افرادی که به خرید معتادند، هنگام خرید اشیا و لباس، رضایتمندی و خوشحالی موقتی دارند. هنگامی که این افراد به خانه برمیگردند، حس رضایتمندی آنها به عذابوجدان و احساس گناه تغییر پیدا میکند.
با همسر ولخرج چه کنیم؟
زندگی با فردی که در مورد مسائل مالی کاملا متفاوت از شما عمل میکند، میتواند بسیار دشوار باشد. نحوه خرج کردن، سرمایهگذاری، پسانداز و تشخیص اولویتهای مالی هر کسی متفاوت است. آدمها مثل هم فکر نمیکنند و روشهای متفاوتی دارند. تفاوتها طبیعی هستند اما زمانی که این تفاوتها شدید و باعث اختلافنظر باشند در رابطه دچار مشکل میشوید. در روابطی که یکی از زوجها ولخرج و دیگری اهل جمع کردن و پسانداز است تنشها بیشتر هستند. اگر شما هم دچار چنین تنشهایی هستید، ابتدا باید این مسأله را درک کنید که هیچکس چوب جادویی برای تغییر این شرایط و ایجاد همخوانی و همراهی بین شما و شریک زندگیتان را ندارد، اما راهکارها و پیشنهادهایی برای ایجاد تعادل در نوع و شیوه خرجکردن شما و همسرتان وجود دارد که تنشها و اختلافها را کمتر میکند.
اگر قدردان باشید او کمتر عصبانی میشود؛ شما اهل پسانداز و پرداختن به اولویتها هستید اما همسرتان همیشه دوست دارد بخشی از پولش را صرف موارد دیگری کند اما تفاوت در عملکرد نباید همیشه باعث ناراحتیتان شود، به جنبههای مثبت فکر کنید؛ اینکه چطور تفاوت شما در خرجکردن شما را در حد وسط نگه داشته و جلوی افراط و تفریط را گرفته است. از این به بعد به خاطر تفاوتها قدردان باشید و کمتر عصبانی شوید.
از تفاوتها بگویید؛ چیزی که معمولا در رابطهها غایب است، گفتوگوی صریح و بیپرده است. در رابطه باید آزادانه، بدون ترس و نگرانی درباره فکرها، باورها، احساسات خوب و رنجشهایتان حرف بزنید. اگر از حرفزدن میترسید و واکنشهای همسرتان نگرانتان میکند، مسأله شما فراتر از اختلافات مالی است.
برای تغییر پافشاری نکنید؛روی هیچ چیزی پافشاری نکنید و حق به جانب نباشید. شما همیشه بحق نیستید و او همیشه اشتباه نمیکند. همسرتان ممکن است خیلی راحت خرج کند اما ممکن است که شما هم در خرجنکردن سخت بگیرید. حق با هیچکدام از شما دو نفر نیست. درباره این مسأله حرف بزنید و همان اندازه که میگویید، منتظر پاسخها و دلایل دیگری نیز باشید. یک گفتوگوی منطقی و چالشی میتواند حقایق زیادی را نشان بدهد. در گفتوگوهایتان متوجه میشوید چقدر ممکن است روش شما و همسرتان اشتباه یا درست باشد و باید روی چه چیزهایی کار کنید و چه چیزهایی را به تعادل برسانید.
برنامهریزی برای خرجکردن؛ بعد از گفتوگو باید برای یک شیوه عمل مناسب و مورد تأیید برنامهریزی کنید. این برنامهریزی برای هر فرد و رابطهای متفاوت است، بنابراین نمیتوان یک شیوه عمل خاص را پیشنهاد داد! چیزی که برای ارتباط شما مفید است برای دیگران کارکرد ندارد. بنابراین راهکارها را باید خودتان بیابید.
روشهای موثر برای رهایی از اعتیاد به خرید
اتاقتان پر شده از وسایلی که هیچگاه به آنها سر نزدهاید؟ خیلی زود کارتبانکیتان خالی میشود؟ قبول کنید بیماری خرید دارید اما نگران نباشید راهکارهایی برای رهایی از آن دارید. این راهکارها را به دقت بخوانید و به کار بگیرید.
گام اول شناخت این بیماری است: اکثر افرادی که دچار خرید بیمارگونه حاد هستند، کالاهایی که خریدهاند را پنهان کرده یا درباره آنها دروغ میگویند، اگر از کارت اعتباری استفاده کنند، حتما بیش از یک کارت دارند و به شکلی وسواسگونه نگران پول هستند. انبار کردن کالاهایی که هرگز مورداستفاده قرار نگرفته یا پوشیده نمیشوند، در میان این افراد رایج است و آنها مدام در شرایط بحران مالی به سر میبرند.
در مرحله بعد به شناختی از خودتان برسید: اگر واقعا عاشق خرید کردن هستید، از خود بپرسید: چرا؟ آیا به دلیل هیجان جستوجو و یافتن کالاست؟ آیا از اینکه حراجهای عالی پیدا کرده و اجناسی را با قیمت عالی بخرید لذت میبرید؟ میل شدید به تملک مواردی خاص مانند کفش، البسه یا لوازم الکترونیکی است؟ دادن پاسخ مثبت به هریک از پرسشهای فوق لزوما به این معنا نیست که شما مشکلی دارید، اما اگر شک دارید که احتمالا خرج کردن شما از کنترل خارج شده، بسیار مهم است که وقایع را بررسی کنید.
در زمان خرید به احساستان توجه کنید: آیا هنگامی که افسرده، خشمگین، نگران یا تنها هستید، به امید خوشحال کردن خود، چیزهایی میخرید؟ آیا بارها در اثر محرکهای احساسی خاصی به خرید کردن پرداختهاید؟ با درک احساساتی که در این امر دخیل هستند، میتوانید روشهای دیگری-غیر از خرید کردن- را برای مقابله با آنها بیابید.
به زمانی که از دست میدهید، بیندیشید: احتمالا با اندیشیدن به کل زمانی که برای گشتن در مغازههای خاص، یافتن اجناس ارزان قیمت در حراجها و ورق زدن کاتالوگها صرف میکنید، وحشت زده خواهید شد و این هشدار بسیار مهمی است. آیا واقعا ترجیح نمیدهید این عمر گرانمایه را برای انجام دادن کارهایی مهمتر و ارزشمندتر صرف کنید؟
کنترل موقعیت را در دست بگیرید: برای این کار از خرید اقساطی اجناس غیرضروری اجتناب کنید، کارت اعتباری هم گزینه مناسبی برای خرید برای شما نیست. بهای همهچیز را نقد و کامل پرداخت کنید. فقط هنگامی زیر بار وام بروید که این وام برای خرید کالایی غیرمنقول، مانند زمین یا خانه به مصرف برسد.
همهچیز را یادداشت کنید: یک روش دیگر برای آگاه شدن از ماجرا، نگهداشتن یادداشت روزانه از تمام اقلام خریداری شده و ذکر احساس شما در زمان خرید کردن است. یادداشت کردن اهداف اقتصادی خودتان نیز میتواند بسیار مفید باشد. به این ترتیب بر آنچه واقعا اهمیت دارد متمرکز خواهید شد.
جایگزینی سالم برای عادت خرید کردن بیابید: هنگامی که با تمایل مقاومتناپذیر خرید کردن مواجه شدید، خود را با فعالیتی نظیر قدم زدن (بدون همراه بردن کیف پول) یا یک فعالیت دیگر مشغول کنید تا این تمایل شدید بگذرد.
اگر نیازمند کمکی خارجی هستید، بلافاصله دست بهکار شوید: اگر احساس میکنید که عادت خرج کردنتان از کنترل خارج شده و شما نمیتوانید به تنهایی با آن مبارزه کنید، بدون اتلاف وقت بهدنبال کمکهای حرفهای روانشناسان و مشاوران باشید. در گروههای درمانی شرکت کنید و اجازه دهید متخصصان به یاری شما بیایند.