آزادی جوانی که در 17سالگی به قتل متهم شد
نوجوانی که در 17سالگی در جریان نزاع دستهجمعی دانشآموزی مرتکب قتل شده بود، پس از تحمل شش سال حبس با کمک نیکوکاران آزاد شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این متهم که اکنون جوانی 22ساله است، در آذر سال 92 بیآنکه بخواهد از سوی همکلاسیهایش برای میانجیگری به محل درگیری کشیده شد و پس از نزاع دانشآموزی دستهجمعی مسیر زندگیاش به سوی چوبه دار تغییر کرد اما با پیگیری روزنامه «شرق» دیه 550 میلیونتومانی درخواستی خانواده مقتول تأمین و پس از جلب رضایت اولیای دم او از زندان آزاد شد. بازتاب گزارش منتشرشده «شرق» به اندازهای بود که 400 میلیون تومان کسری دیه 550 میلیونتومانی درخواستی اولیای دم مقتول در مدتزمان کوتاهی به وسیله گروه خیریه یاران نجات و جمعیت امام علی(ع) تأمین و در اجرای احکام شعبه 4 کرمانشاه به اولیای دم مقتول پرداخت شد. مشارکت اقشار مختلف جامعه برای کمک به میلاد به اندازهای باشکوه بود که جمع کثیری از هنرمندان از جمله «اصغر فرهادی» و همچنین نویسندگانی از جمله «شهرام اقبالزاده» برای کمک به آزادی میلاد دست به کار شدند تا میلاد به زندگی بازگردد.
با تماس شهروندان کرمانشاهی در 17 آذر سال 1392، پلیس کرمانشاه در جریان نزاع منجر به فوت بین دانشآموزان یکی از مدرسههای شهرک رودکی شهر «کرمانشاه» قرار گرفت. با آغاز تحقیقات پلیس آگاهی کرمانشاه مشخص شد که در این نزاع یکی از دانشآموزان مجروح و به بیمارستان منتقل شد، اما تلاش پزشکان برای نجات او ناموفق ماند. با تکمیل تحقیقات پلیس، میلاد و یکی از دوستانش دستگیر و بازجویی شدند. در نهایت میلاد به درگیری و جرح منجر به فوت دوست و همکلاسی خود اعتراف اما در جریان دادرسی مقابل قاضی دادگاه ادعا کرد اعتراف به قتل به دلیل فشار ناشی از بازجویی بوده است. براساس ادعای میلاد، در ازدحام و شلوغی صحنه درگیری مشخص نبود چه کسی با چاقو به مقتول ضربه زد اما پس از آنکه همه از صحنه درگیری فرار کردند، او چاقو را از بدن مقتول بیرون کشید. میلاد از سوی دادگاه گناهکار شناخته و به قصاص محکوم شد.
پس از صدور حکم قصاص، تلاش خانواده و ریشسفیدان فامیل برای جلب رضایت از اولیای دم مقتول به جایی نرسید و اولیای دم مصمم بر اجرای حکم قصاص بودند. با ورود شورای حل اختلاف ویژه صلح و سازش قتل، پرونده میلاد وارد مرحله جدیدی شد که با تلاش اعضای شورای حل اختلاف و رایزنیهای آنها با خانواده مقتول، آنها در ابتدا رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ یک میلیارد تومان اعلام کردند، اما با تلاش و گفتوگوهای پیگیرانه شورای حل اختلاف کرمانشاه، خانواده مقتول در نهایت رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ 550میلیون تومان اعلام کردند. خانواده میلاد با فروش منزل مسکونی، طلا و وسایل ارزشمند خود و همچنین با کمکگرفتن از اقوام و آشنایان، موفق به تهیه 150میلیون تومان شدند و در ادامه پیگیریهای روزنامه «شرق» و گروه یاران نجات باعث شد دیه درخواستی اولیای دم در زمان کوتاهی تأمین و به اولیای دم مقتول پرداخت شود.
طبق تعهدی که خانواده میلاد به اولیای دم دادهاند، آنها وسایل زندگی خود را جمع کرده و آماده مهاجرت به شهری دیگر هستند. پس از آزادی میلاد پدر او در گفتوگو با «شرق»، گفت: «نمیدانم چطور شد که خدا شما را جلوی راه ما قرار داد. در طول شش سال دوندگی و فروش خانه و طلای زن و بچه فقط توانستیم150 میلیون تومان جمع کنیم و خدا گواه است دیگر امیدی به نجات میلاد نداشتیم، ما میلاد را اول از خدا داریم و بعد بهخاطر پیگیری روزنامه «شرق». خداوند به همه خبرنگارها که پشت و پناه درماندهها هستند، طول عمر باعزت بدهد. شما به خانواده ما امید دادید، امیدوارم هیچوقت امیدتان ناامید نشود. از شورای حل اختلاف کرمانشاه و گروه یاران نجات و جمعیت امام علی(ع) که یک لحظه ما را تنها نگذاشتند، تشکر میکنم. خیلیها به ما کمک کردند که الان اسم همه یادم نیست اگر فراموش کردهام من را ببخشند.»
میلاد نیز پس از آزادی گفتوگوی کوتاهی با «شرق» انجام داد که میخوانید.
فکر میکردی مردم نیکوکار 400 میلیون تومان در دو هفته برای آزادی تو تأمین کنند؟
حقیقتش را بخواهید نه. اما زندانیان وقتی که فهمیدند شما به دنبال کار من هستید گفتند کار تمام است. این حرف آنها خیلی به من دلگرمی داد، اما حقیقتش فکر نمیکردم این پول جور شود. من از همه مردم تشکر میکنم و دست همه آنها را میبوسم. اصلا نمیدانم چطور باید تشکر کنم، کار بزرگی انجام دادید.
فکر میکردی یک روز قاتل شوی؟
قاتل؟ همیشه پیش خودم فکر میکردم یک قاتل چه شکلی است. من در رؤیای دانشگاه بودم و داشتم برای دانشگاه آماده میشدم. اصلا کدام محصل را دیدهاید که به قتل فکر کند؟
پس چرا دعوا کردی؟
من دعوا نکردم. همکلاسیهایم دعوا کردند و به من زنگ زدند که برای میانجیگری بروم. من برای میانجیگری رفتم. وقتی به محل قرار رسیدم دیدم دعوای بزرگی راه افتاده است. در شلوغی دعوا مقتول چاقو خورد و من چاقو را از بدن مرحوم بیرون آوردم و قتل به اسم من تمام شد.
اگر شرایط درگیری مجدد برایت پیش بیاید باز هم دعوا میکنی؟
هرجا دعوا ببینم از چندکیلومتری آن طوری رد میشوم که کسی مرا نبیند. من از مدرسه تا نزدیک چوبه دار رفتم. هر شب خواب میدیدم که دارند اعدامم میکنند. همهچیز مثل کابوس بود. خیلی از زندگی عقب افتادهام.
فکر میکنی چقدر از زندگی عقب افتادهای؟
از زندان که برگشتم و سراغ هرکدام از دوستان قدیمی را گرفتم، یا دانشگاه بودند یا درسشان تمام شده بود و سر کار بودند. احساس بدی است وقتی که میبینی از همسنوسالهایت خیلی عقب ماندهای.
برای دانشآموزانی که الان در سن آن زمان خودت بودهاند و ممکن است زنگ آخر قرار دعوا بگذارند چه صحبتی داری؟
به دانشآموزان میگویم مرا ببینید و عبرت بگیرید. از رؤیای مدرسه سر از کابوس اعدام درآوردم. همیشه فکر میکردم قاتل چطور آدمی است؟ چه شکلی است؟ شاخ دارد؟ ناگهان خودم قاتل شدم. کلمه قاتل مثل مهر داغ بر پیشانی است. من به همه دانشآموزان میگویم تا آنجا که میتوانند خود را از دعوا و مرافعه دور کنند. نه میانجیگر باشند و نه دعوایی. اتفاق یک لحظه است. همین که داخل دعوا شوی، هرچند که خودت دعوا نکنی ممکن است قتلی به نامت ثبت شود.
الان چرا ناراحت هستی؟
وقتی زندان بودم به شما گفتم دوست دارم زنده بمانم و از شما کمک خواستم، اما کاش اعدام میشدم و حالوروز خانوادهام را نمیدیدم. الان متوجه شدم که 35 میلیون تومان بدهکار شدهاند و همین امشب طلبکارها در خانه آمدند، چون تعهد دادهایم باید از این شهر برویم و امشب آخرین مهلتی است که به ما دادهاند. خانوادهام پول اجاره یک خانه را ندارند و بهخاطر من باید زجر بکشند.
به کجا نقلمکان میکنید؟
به خانه شوهرخالهام در کاشان تا زمانی که بتوانیم پول اجاره خانهای را تهیه کنیم.
افرادی که همچنان قصد دارند به میلاد و خانوادهاش کمک کنند تا از این شرایط رهایی یابند میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت 6037701670187480 بانک کشاورزی به نام محمدابراهیم عظیمی (پدر میلاد) واریز کنند.