x
۰۴ / آبان / ۱۳۹۲ ۱۵:۵۲
مصاحبه اقتصاد آنلاین با دکتر فرشاد فاطمی

بازارمسکن تا پایان سال رونق نمی گیرد

بازارمسکن تا پایان سال رونق نمی گیرد

فرشاد فاطمی امین استاد دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و دارای دکتری اقتصاد از دانشگاه کالج لندن – انگلستان است. وی در گفت و گو با اقتصاد آنلاین، ایرادات اساسی وارد بر مسکن مهر را بررسی کرد و گفت که :" به سرعت اجرا شدن پروژه های مسکن مهر مانع دقت و پرداختن به دغدغه های اصلی شد."

کد خبر: ۲۹۸۲۳
آرین موتور

به گفته این استاد دانشگاه عدم مکان یابی مناسب، بی توجهی به ساختار شهری، نامطمئن بودن از کیفیت و روش تأمین بودجه از اساسی ترین ایرادات وارد بر مسکن مهر بود. گفتنی است؛ مصاحبه با دکتر فاطمی امین درباره شرایط اقتصادی کشور پیش از توقف اجرای طرح مسکن مهر انجام شده بود که اکنون منتشر می شود. آن چه در پی می آید ماحصل گفت و گوی اقتصاد آنلاین با این استاد دانشگاه صنعتی شریف است: ** -ارزیابی و نگاه شما از شرایط حال حاضر اقتصاد کشور چیست؟ شرایط ما الان خیلی مناسب نیست. اگرچه وضعیت ما با دو سه سال قبل بسیار متفاوت است. در دو سه سال قبل وضعیت اقتصاد شدیدا وابسته به نفت بودو دولت به واسطه اتکا به آن شرایط پ می توانست اقتصاد کشور را اداره کند؛ اما از یکی دوسال پیش با مشکلات زیادی برای کسب و انتقال درآمد نفت مواجه شد و عملا کشور دچار مشکل شد و منابع کسب درآمد راهم از دست داد. درنتیجه سیاست های نادرست اقتصادی و تحریم ها رکود اقتصادی در کشور بیشتر شد و از ان طرف سیاست های دولت برای تامین مالی خودش و البته هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر ناچار به سویی رفت که تورم ایجادکرد. رکود تورمی هم که جزو خاصیت اقتصاد ما در سی سال گذشته بوده شدت پیدا کرد و در نتیجه اقتصاد ایران در شرایط نا مناسبی قرار گرفت.

-ریشه این مشکلات در کجاست ؟در نوع مدیریت ؟نوع نگاهی که به اقتصاد ما می شود و یا چیز دیگری است؟ اگر بخواهیم از جنبه ای دیگر اقتصاد را بررسی کنیم و ریشه مشکلات را بیابیم باید بگوییم اقتصاد ما شدیدا دولتی است و نقش بخش خصوصی در آن بسیار کم است و حتی هیچ کدام از خصوصی سازی هایی که در دوره های اخیر انجام شده در نهایت به خصوصی سازی منجر نشده است. به نظر می رسد آن چه از خصوصی سازی پر اهمیت تر است آزادسازی است که متاسفانه سیاست های آزادسازی در کشور به درستی اجرا نشده و به همین دلیل خصوصی سازی که با آزادسازی همراه نباشد دچار مشکل خواهد شد. به عنوان مثال اگر اقتصاد ما بخواهد 8 درصد در سال رشد کند یعنی در عرض 12 سال اقتصاد ما می خواهد دو برابر شود. شما اگر بخواهید نقش بخش خصوصی را در اقتصاد زیاد بکنید به هیچ عنوان لازم نیست بنگاه های موجود را در اختیار بخش خصوصی قرار دهید بلکه فقط کافی است فضای آزادسازی را به وجود بیاورید که بخش خصوصی بتواند فعالیت کند و از ان طرف نگذارید که دولت بزرگ شود و اجازه بدهید آن 12 درصدی که قرار است به اقتصاد کشور اضافه شود توسط بخش خصوصی اضافه شود. در نتیجه این عملکرد حجم بخش دولتی خود به خود کوچک خواهد شد بدون این که بخواهید بنگاه های دولتی را واگذار کنید. منتها همان طور که گفتم لازمه این کار آزاد سازی است. هرچند که لازمه آزاد سازی این است که بخشی از بنگاه های دولتی را محدودکنید یا به بخش خصوصی واگذار نمایید. بنابراین در مجموع می توان گفت یکی از مشکلات عمده ای که اقتصاد ایران دارد سهم عمده دولت از اقتصاد است. حالااین که چرا دولت نقش مهمی دراقتصاد دارد داستانی تاریخی است که برخی حقایق اقتصادی آن را حمایت کرده و اجازه داده رشد کرده و ادامه پیدا کند. به گفته بسیاری از آقایان در ارتباط با داستان تاریخی ان مردم همواره تصوری داشتند که شاهی داریم که او حکم پدر خانواده را دارد و همان طور که وظیفه پدر تامین معیشت خانواده است شاه هم مسئول تامین معیشت مردم است، این مسئله اگرچه ممکن بود درنظام های سنتی تر امکان پذیرباشد اما به نظر نمی آمد که پایدار بماند. هرچند من به میزان تاثیر گذاری این عقیده در اقتصاد ایران شک دارم به خاطر این که اگر به اوایل دوره قاجارکه هنوز درآمد نفتی نداریم نگاه کنید وظیفه تامین آرد و قند و چای مردم در دست تجار بوده است و دولت اصلا دخالتی در ان نداشته است. چیزی که در اصل این مسئله را افزایش داده درآمدهای نفتی بوده است.

-پس مهم ترین عامل مشکل زا را نفت می دانید؟ وقتی دولت نفت دارد و پولش را با درآمد نفت تامین کرده و توانسته مخارج تامین کالاها را فراهم کند قطعابه بخش خصوصی فکر نمی کند.مثلا در دهه 40 و 50 به خصوص با افزایش در آمدهای نفتی دولت توانست نقش خودش را بزرگ بکند و در نتیجه دولتی که این منابع را داشت دیگر چه نیازی به بخش خصوصی داشت و خودش می توانست کالاها را بگیرد و با فاصله ای منتقل کند. وهمین بود که در همان سال ها کسی می خواست بگوید شغل خوبی دارد خودش را کارمند دولت معرفی می کرد. علاوه بر این چه قبل و چه پس از انقلاب هایی دولت هایی که توسعه گرا بودند از طریق گسترش بنگاه های دولتی توسعه ایجاد کردند. پس ذوب آهن می شود دولتی قبل انقلاب و فولاد مبارکه می شود دولتی پس از انقلاب. بنابراین حتی نگاه توسعه ای دولت هم خیلی وقت ها آفت جان اقتصاد شده است و اقتصاد را بیشتر دولتی کرده است. بنابراین دخالت بی حساب و کتاب دولت در اقتصاد که از تامین شیرخشک بچه تا ارد و نان مردم را شامل می شده از یک سو و شرایط دشوار اقتصادی ما و توجه بیش از اندازه به نفت در اصل به دو خصیصه عمده اقتصاد ایران که البته مشکل زا هم هست تبدیل شده است .

-به این ترتیب اگر بخواهید اولویتی بگذارید که این شرایط را بتوان تغییر داد و اوضاع اقتصاد را سرو سامانی بخشید به باور شماباید ازکجاشروع کرد؟ الان حجم بالایی از مشکلات ما به وسیله تحریمها به وجود آمده است ،لذا همان طور که دولت هم تشخیص داده و در پی انجام آن است، آرام کردن فضای تعامل با دنیا و این که ما از مشکل تحریم دربیاییم و بتوانیم با دنیا تجارت کنیم نکته ای اساسی است. درباره تحریم ها بیشتر از این که نگران باشیم که نمی توانیم پول های نفت را داخل بیاوریم و نمی توانیم نفت صادر کنیم بیشتر باید نگران این باشیم که نمی توانیم با دنیا تجارت داشته باشیم؛ لذا به باور من برداشتن موانع تحریم یکی از مسایل اساسی است که به ماکمک می کند تا بتوانیم بادنیا کار کنیم. به همین خاطر به نظر می رسد گره اول مشکل اقتصادی ما در فضای سیاسی ما و ورابط ما با دنیا قرار گرفته است. اما فارغ از این مسئله که فعلا دولت درتلاش برای حل آن است به نظر می رسد دولت باید سریعا به سمت آزاد سازی برود و دغدغه اش را از انتقال بنگاه های دولتی به بخش خصوصی به آزاد سازی و بهبود فضای کسب و کار منقل کند. ضمن این که در این مقطع تنها دنبال واگذاری بنگاه های دولتی باشد که با واگذار نکردن آن ها فضای کسب وکار بهبود پیدا نمی کند و آزاد سازی اتفاق نمی افتد. یعنی لزوما انتقال مالکیت بنگاه هایی که تحت کنترل دولت هستند و ...راه حل مشکل ما نیست. در کنار این ها قبول این مسئله که تورم یک پدیده پولی است و برای کنترل تورم باید سیاست های پولی و مالی دولت را از هم تفکیک کنیم. ایده آل این مسئله این است که یک بانک مرکزی کاملا مستقل داشته باشیم یعنی یک نهاد در داخل بانک مرکزی و مستقل از کلیه اتفاقاتی که در دولت از لحاظ تامین مالی دولت می افتد مسئول سیاست گذاری پولی دولت شود. البته منظور از استقلال این است که تصمیمات اتخاذ شده در بانک مرکزی باید فارغ از تصمیمات مالی اتخاذ شده در دولت باشد. یعنی باید تامین مالی دولت از سیاست های پولی مستقل باشد،هرچند که سیاست های پولی ممکن است به شدت تحت تاثیر واقعیت های اقتصادی باشد. البته درکنار این موارد باید به موارد دیگری هم که در اقتصاد بسیار مهم هستند پرداخته شود.

-چه مواردی؟ نکته ای که دراین زمینه به نظر می آید مهم باشد این است که باید در کیفیت ارائه خدمات دولتی از جمله آموزش و بهداشت بازنگری صورت بگیرد.این که خدمات با چه کیفیت، هزینه و روشی ارائه شود خیلی مهم است. به عنوان نمونه ما در آموزش و پرورش از تمرکز بر ارائه خدمات کمی گذشته ایم و تعداد دانش اموزان ما به سطح نرمالی رسیده است، منتها هنوز از لحاظ کیفیت آموزش و پرورش دولتی خیلی عقب هستیم وباید روی آن به شدت کار شود و در واقع آموزش و پروش در بخش دولتی از لحاظ کیفیت به شدت از بخش خصوصی عقب است و به همین خاطر پرداختن به این که دولت چگونه خدمات خود را ارائه می دهد و ساختار خدمات ما به چه گونه باشد بسیار مهم است. نکته دیگری که باید در آن بازنگری صورت بگیرد اقتصاد شهری ما است و این یعنی زندگی شهری و ساز و کار مدیریت شهرداری ها. این که منابع مالی شهرداری ها از کجا تامین شود و چطور این منابع را هزینه بکند از دغدغه های اساسی است که باید مورد توجه قرار گیرد. جای دیگری که باید به آن توجه کرد میزان حرفه آموزی است که برای اشتغال انجام می شود. به نظر می رسد ما در اقتصاد آموزش نوعی سرمایه گذاری بی جهت داشته ایم. مثلا الان با رشد بی رویه دانشگاه های پیام نور روبرو هستیم؛ اگر رشد دانشگاه های ازاد با بخشی از بودجه مردم و دانشجویان و البته بخشی از سرمایه دولت همراه بود اما،این دانشگاه های پیام نور که حتی در شهرهای دور افتاده هم شاهد حضورشان هستیم تماما با بودجه دولتی اداره می شود و این یعنی وقتی که شما در جایی هزینه می کنید از جای دیگری کم می کنید. واصلا این سوال پیش می اید که ایا به این مقدار که دانشجو و فارغ التحصیل داریم برای بازار کار هم به آن ها نیاز داریم؟ نکته مهم هم دراین میان آن است که حرفه آموزی در دانشگاه های ما لزوما تخصصی نیست و حتی در دبیرستان ها هم شاهد حرفه آموزی نیستیم وکسی که دانشگاه می آید لزوما کاری بهتر نمی تواندانجام دهد. واین آفتی است که دچار ان هستیم و درنتیجه آن حجم زیادی از خانواده ها، هزینه های عمر بچه ها و هزنیه هایی که دولت می پردازد را هدر می دهیم. نکته دیگر که مهم به نظر می رسد این است که یک بار دیگر به نقش نفت در اقتصاد دقیق تر نگاه کنیم و ببینیم که چه نقشی را نفت می خواهد ایفا کند.ضمن این ههمواره باید از خود بپرسیم چگونه باید بهره وری ما افزایش پیدا کند؟

-چطورباید بهره وری افزایش پیدا کند؟نقاط ضعفی که در حوزه مدیریت با آن روبرو هستیم چگونه است و چطور باید این نقاط ضعف را برطرف کرد؟ مشکل اساسی که وجوددارداین است که مااستراتژی مشخص حرکتی در فضای اقتصادی نداریم؛ و درواقع دیدی که به وسیله آن بتوانیم فضای کسب و کار را سر وسامان بدهیم نداریم. در اصل مشکل این است که خیلی اوقات افراد با دید مشخص اقتصادی کار را در دست نمی گیرند و راس اجرایی کشور به سیاست های اقتصادی توجه نمی کند. مثلا مجموعه اقتصادی دولت از همین الان که اوایل کار است باید مشخص کرده باشد که به کدام سو خواهند رفت و درنتیجه آن مجموعه هم در یک مسیر حرکت کند. بنابراین یکی از مشکلات اقتصادی ما در سطح کلان این است که چنین دیدگاهی نداریم. لازمه این کارهم این است که ضمن این که یک هماهنگی میان دستگاه های دیگر باید وجودداشته باشدباید راس هرم دولت هم قائل به این دیدگاه و این مسئله باشد.

-شما در صحبت های خود به اقتصاد شهری اشاره کردید و برخی نقاط ضعف آن را برشمردید. اقتصاد مسکن در ایران را در حال حاضر چگونه می بینیدو چشم انداز آن در سال 92 را چطور ارزیابی می کنید؟ مانند هر بازار دیگری بازار مسکن هم یک طرف عرضه و یک طرف تقاضا دارد. اگر از طرف تقاضا در بازار مسکن شروع کنیم معمولا سه نوع تقاضاداریم. یک نوع تقاضاهای مصرفی است که همان نیاز مردم به یک سرپناه است. بخشی از بازار مسکن تقاضای سرمایه ای است که مردم می خواهند برای آینده خود پولی پس انداز کنند و چون بازارهای سرمایه ای دیگر ما کامل نیست مردم به این بازار روی می آورند؛ و بخش دیگری از تقاضای مسکن تقاضای افزایشی است که مثلا می خواهید یک چیزی را بخرید و دو روز بعد آن را بفروشید تا منفعت سریع تری ببرید. تقاضای مصرفی و تقاضای اول کاملا قابل پیش بینی است و از روند رشد جمعیت و نرخ رشد خانواده و ...به راحتی آن را می توان برآورد کرد. دو تقاضای دیگر اما به شدت تابع بخش های دیگر اقتصاد است و این دو نقطه جایی است که می تواند با هجوم مردم برای تقاضای سرمایه گذاری تقاضا را برای بازار مسکن بالا ببرد. از یک طرف اگر به عرضه نگاه کنیم اغلب طرف عرضه هم از سوی مردم انجام می شود و این بخش چند خصوصیت اساسی دارد یکی این که سرمایه گذاری اش دیر به نتیجه می رسد و طرف عرضه حتی اگر شوک های تقاضا را بتواند ببیند هم مدت زیادی زمان می برد. خصوصیت دیگری هم که طرف عرضه دارد این است که شدیدا تحت تاثیرسیاست های تجاری و سیاست های برنامه ریزی شهری است. تجاری است به این دلیل که نهاده عمده مسکن فولاد و سیمان است و اگرچه بخشی از ان در کشور تامین می شود ،اما تامین نرخ تعرفه برای واردات و یا تامین سهمیه وارداتی شدیدا بازار را می توان تحت تاثیر خود قرار دهد. نکته دیگر هم سیاست های شهری است مثلا این که یک ساختمان چند طبقه می توان درفلان منطقه ساخت. مجموعه این شرایط و اتفاقی که می افتدنشان می دهد که اگر به بازار مسکن در چند سال گذشته نگاه کنیم به رغم این که اقتصاد به شدت تورمی داشته ایم افزایش قیمت مسکن بیشتر از افزایش نرخ تورم بوده است و این به خاطر تقاضای مصرفی نبوده است. اما یک بخشی از ان به خاطر گرانی نهاده های تولید و بخش دیگر آن به خاطر فزونی تقاضا به عرضه بوده است و به ترتیبی این شرایط بازار مسکن ما را شکننده کرده است. بنابراین به نظر می رسد تا پایان امسال بعید است شاهد افزایش قیمت مسکن به طور چشمگیری باشیم و بازار مسکن رونقی نخواهد داشت.

-با توجه به مواردی که مطرح کردید و البته در حوزه مسکن دخیل هستند؛ آیا می شود شرایط مسکن را کنترل کرد و حالت متعادلی به آن داد؟ اگر پاسختان بله است چطور و اگر نه چطور؟ بازار مسکن بازار خاصی است. تا قبل از بحران 2006 اگر دوره 8 ساله قبل از ان را درنظر بگیرید، مسکن در لندن دوبرابرشدآن هم در اقتصادی که نرخ تورمش 2 تا 5 درصد است، بنابراین حتی در اقتصادهای موفق که تورم را کنترل کردند خود حرکت بازار مسکن در جهت حرکت سایر متغیرها نیست. این که بگوییم چه برسربازار مسکن می آید نمی دانم، اما می شود حدس هایی زد. اگر اقتصاد ما بهبود پبدا کند و رونق بگیرد و ما مجددا نیاز به سرمایه گذاری در صنعت پیدا کنیم که این منوط به بهبود فضای کسب وکار و بهبودرابطه ما با دنیا است، به نظر می رسد بخشی از سرمایه ها از بازار مسکن خارج شود چراکه بخشی از آن ها به خاطر نیازهای سرمایه گذاری وارد بازار مسکن شده اند؛ و اگر این سرمایه ها خارج شوند تقاضا پایین می آید و عرضه برای بازار مسکن بالا می رود و در نتیجه قیمت ها مقداری متعادل می شود. منتها من فکر می کنم مهم تر از این که بتوانیم در مورد قیمت مسکن حرف بزنیم این است که بتوانیم اولا نوسانان بازار مسکن را کم کنیم که خیلی هم در دست دولت نیست و اگر دولت رفتار خود را بهبود بخشد در بازار مسکن هم تاثیرخواهد گذاشت و دوم این که قوانین شهری متناظر با مسکن را روشن کنیم و آن را برای مدت طولانی ثابت نگه داریم چرا که در هیچ صنعتی به اندازه مسکن ما اتلاف سرمایه نداریم.

-چه نوع اتلاف سرمایه ای ؟ الان خانه هایی در شهرهای ما تخریب می شوند که مثلا سی سال عمر دارند و حداقل می توانند 70 سال دیگر خانه باشند و عمر کنند. البته خانه رسیدگی خاص خود را می خواهد منتها زیربنای آن نیاز به تخریب ندارد. واقعیت این است که وقتی شما خانه ای را تخریب می کنید که هنوز می توان از ان استفاده کرد در واقع سرمایه خود را از بین برده اید. حال چرا این اتفاق می افتد برای این که سیاست گذاری شهری ما پایدار نیست گاه اجازه می دهیم در یک زمین سه طبقه خانه بسازند و گاه اجازه ساخت 6 طبقه را هم می دهیم. من فکر می کنم یکی از اسف بارترین تصویرهای اقتصاد ما با نگاه کردن به منظره شهری ما به وقوع می پیوندد؛ و نمی دانم هم واقعا راه حل ان چیست .در واقع شهرداری ها برای تامین مالی خود شهر را می فروشند و با ان شهر را اداره می کنند. نمی دانم ساختار مالی شهرداری الان چیست ،اما بخشی از درآمدی که ازطریق فروش تراکم به دست می آوریم سهم هزینه های روزمره شهر می شود واین فاجعه است. حالا این را به شهرهایی مثل تهران اضافه کنید که زیرساخت ها هنوز رشد نکرده و ... اگرچه بخشی از این مسایل به مدیرشهری برمی گردد، اما بخشی هم به مدیر اقتصادی کلان کشور بازمی گردد که چون تمام اتفاقات در شهرهای کلان رخ می دهد درنتیجه متقاضی برای حضور دراین شهرها هم بیشتر از نقاط دیگر است.

-در دولت گذشته طرحی به نام مسکن مهر شکل گرفت که البته الان گفته می شود به علت بدهی های بیش از اندازه باید متوقف شود. به شرایط مسکن اشاره کردید. در مورد مسکن مهر چه نظری دارید؟ این طرح چه روندی را طی کرد؟ چیزی که باید گفت این است که کالای مسکن کالای متمایزشده ای است. یعنی مسکن مهر که ساخته شدهم از لحاظ ساخت و هم جایگاه با یک سری از منازل قدرت رقابت دارد. مثلا مسکن مهر در قمیت خانه در جردن هیچ تاثیری ندارد. چون تقاضا برای هردو متفاوت است و حتی از لحاظ سرمایه گذاری و مسکونی هم متفاوت است. به همین خاطر مسکن مهر بر سایر پروژه های مسکن در شهرهای بزرگ تاثیر محدودی دارد و تنها تاثیر جدی که ممکن بگذارد این است که تقاضا برای یکسری نهادها را بالاببرد (مثل نیروی کار، سیمان، آجرو ...) و قیمت آن ها در بازار بالاببرد و از این طریق بر دیگر قیمت های مسکن تاثیربگذارد. از آن طرف داستان به نظر می آید که یکی از نکات اساسی مسکن مهر این است که برای تامین مسکن خانواده های کم درآمد است و تامین مسکن می تواند اثر رفاهی شدیدروی خانوارها داشته باشد و دراین هیچ شکی نیست. به همبن خاطر داشتن سیاست تامین مسکن برای اقشار کم درآمد بد نیست و دولت ها باید به این نکته هم توجه بکنند. منتها به باور من مسکن مهر در کنار حسن هایی که می شود برایش دید سه اشکال اساسی داشت. اشکال اول و اساسی مسکن مهر این بود که خیلی اوقات جایابی پروژه های مسکن مهر ممکن است مناسب نبوده باشد. یعنی مطمئن نیستم خانه هایی که در هشتگرد ساخته شده و می شود چقدر جمعیت برای اسکان از تهران به ان جا منتقل می شوند و یا چقدر جمعیت از استان های دیگر منتقل می شوند و هشتگرد به عنوان خوابگاه آن ها باشد و برای کار به تهران بیایند. البته در هر صورت فشار جمعیتی را برتهران کم می کند منتها من نمی دانم که چقدر ازتهران به آنجا مهاجرت می کنند یا چقدر مهاجر جدید به خاطر آن خواهند آمد. نکته بعد این که درباره جای مسکن مهر در شهرهای کوچک هم خیلی جای تردید هست. مثلا در شهری که 400 دستگاه در یک شهر 8 هزار نفری ساخته شده و باید 400 خانواده به حاشیه یک شهر کوچک که معمولا امکانات چشمگیری هم ندارد بیایند جای تردید و سوال ایجادمی کند. خوب در کنار این نقاط امکانات رفاهی نیست، مدرسه نیست و... ساکنان ان جا دچار مشکل می شوند؛ و تازه این ها آدمهایی نیستند که در آپارتمان زندگی کنند. بنابراین یا این خانه ها خالی می مانند یا فضای شهری مطلوب ایجاد نخواهد کرد. اشکال دوم این که خیلی اوقات به مسکن مهر به عنوان یک ساختار شهری جدید نگاه نشده است. یک شهر اکوسیستم است و امکانات رفاهی، تفریحی و ... می خواهد در حالی که مسکن مهر معمولا به صورت یک خوابگاه در نظر گرفته شده است. اشکال سوم مسکن مهر که خیلی مهم بود و بهآن توجهی نشد نحوه تامین مالی مسکن مهر است. یعنی پولی که مسکن مهر از طریق ان ایجاد شده از کجا امد و چطور هزینه شده است. عمده پول مسکن مهر از بانک های تجاری خارج شد که توان تامین مالی بانک ها را برای سایر بخش های اقتصاد به شدت محدود کرد. یعنی منابع بانک ها را به شدت از بانک ها خارج کرد،ضمن این که بخشی از آن هم از بودجه آمد و این هم مشکل اساسی در تامین مالی مسکن مهر است. این ها همه به علاوه عدم اطمینان از کیفیت مکسن مهر که باید ببینیم طی چند سال آینده کیفیت آن ها چگونه خواهد بود ایرادات طرحی بود که حالا گویا قرار است متوقف شود.در واقع به نظر من به سرعت اجرا شدن پروژه های مسکن مهر مانع دقت و پرداختن به دغدغه های اصلی شد هرچند مدت زمانی هر دولتی محدود است و فکر می کند زمان کمی برای اجرای ایده های خود دارد و ممکن است فکر کند که دولت های دیگر انگیزه کافی را برای اجرای پروژه های آن ندارند.

-به این ترتیب تاثیر زیادی مسکن مهر دربازار مسکن نداشت؟ تاثیری در بازار مسکن طبقه متوسط نداشت ،اما خوب در بازار مسکن طبقه پایین به خصوص در شهرهای متوسط تاثیر زیادی داشت .هرچنددر بعضی شهرهای کوچک هیچ نوع تاثیری در قیمت و کیفیت مسکن هم نداشت.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x