حبابهای سعودی
بعد از سه سال رویاپردازی و تبلیغات، پادشاهی عربستان سعودی کم کم با واقعیتهای ناخوشایند رو به رو میشود. جنگ نافرجام در یمن بعد از سه سال در بنبست قرار گرفته است و روز به روز انتقادها از عملکرد عربستان در این جنگ افزایش پیدا میکند؛ وعده آزادیهای مدنی و اطلاحات اجتماعی که روزگاری ولیعهد عربستان را به عکس یک رسانههای غربی تبدیل کردهبود، امروز به خاطرهای دور تبدیل شده است که زیر سایه بازداشت فعالان مدنی و حکمهای اعدام برای فعالیت مسالمتآمیز سیاسی گم شدهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، اما تازهترین حبابی که ترکیدن آن کاخ سلطنت ریاض را لرزانده است، متوقف شدن اجرای برنامه خصوصیسازی کمپانی نفتی آرامکوی سعودی است. روزنامه دیلیتلگراف این رویداد را یک «آبروریزی جهانی برای سعودیها» معرفی کرده است، خبرنگار هاآرتص آن را «آغازی بر پایان محمد بن سلمان» و رویترز «شلیک به قلب اصلاحات اقتصادی شاهزاده» توصیف میکنند. سه سال پیش، زمانی که ولیعهد کنونی عربستان هنوز ٣٠ساله نشدهبود، برنامهای بلندپروازانه برای آینده عربستان سعودی اعلام کرد. چشمانداز ٢٠٣٠، که قرار بود طی ١٥ سال اقتصاد عربستان را متحول کند، وابستگی به نفت را کاهش دهد، اقتصاد پادشاهی را متنوعتر کند و این کشور سنتی را وارد جهان مدرن صنعتی کند. بنیان این چشمانداز، خصوصیسازی شرکت نفتی آرامکوی سعودی بود. بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان که قرار بود با فروش ٥ درصد از سهام آن در یکی از بورسهای بینالمللی، هم منابع کلانی در اختیار پادشاهی قرار بگیرد و هم رونقی به بازار سهام سعودی بدهد. سعودیها دو سال بود که برای پذیره نویسی این سهام، به عنوان بزرگترین معامله تاریخ بورس جهان تبلیغ میکردند. حتی در میان رهبران اقتصادهای بزرگ جهان برای انجام این معامله بزرگ رقابتی ایجاد شدهبود. دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا، با افتخار اعلام میکرد که با پادشاهی سعودی برای اولویت دادن به بورس نیویورک برای انجام این معامله بزرگ رایزنی کرده است. هنگکنگ، پکن، لندن و بسیاری از بورسهای بزرگ جهان رقابت میکردند تا میزبان اولین پذیرهنویسی آرامکو باشند. شرکتی که قرار بود با عرضه ٥ درصد از سهام آن به مبلغ پایه ١٠٠ میلیارد دلار، نه تنها رکورد معاملات بورس را جابهجا کند، بلکه با ارزشی معادل دو تریلیون دلار (بر اساس قیمت پایه سهام) به بزرگترین کمپانی جهان تبدیل شود، دو برابر بزرگتر از کمپانی اپل. اما به نظر میرسد حالا همه این رویاها به بنبست رسیدهاند.
اواخر هفته پیش بود که خبرگزاری رویترز به نقل از چهار منبع آگاه در عربستان خبر دادهبود که کل برنامه فروش سهام آرامکو از سوی دولت عربستان لغو شده است. این خبرگزاری نوشتهبود نه تنها هیات ارزیابی که برای انجام این معامله تشکیل شدهبود کاملا منحل شده است، بلکه بخشی از سهام آرامکو که قرار بود در بورس ملی عربستان به فروش گذاشتهشود نیز از برنامه خارج شده است. دو روز بعد وزارت انرژی عربستان سعودی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که «دولت عربستان همچنان به پذیرهنویسی برای سهام آرامکو متعهد است» بر اساس این بیانیه «سهام در زمان مناسب و شرایط مقتضی» برای فروش عرضه خواهند شد.
پایان بنسلمان؟
دیوید هرست، روزنامهنگار بریتانیایی و سردبیر پایگاه خبری میدلایستای در یادداشتی مینویسد: «حبابهای محمد بن سلمان یکی یکی میترکند و در بیابانهای عربستان محو میشوند.» به نوشته این کارشناس مسائل خاورمیانه، یکی از اصلیترین دلایل توقف فروش سهام آرامکو، نگرانی دولت سعودی از اقدام حقوقی خانواده کشتهشدگان در حملات یازده سپتامبر برای مصادره اموال سعودی در صورت عرضه آن در بازارهای بینالمللی است. اما این تنها دلیل تاخیرها در فروش سهام آرامکو نبود.رشید حسین در روزنامه دان پاکستان مینویسد: «بازارهای بینالمللی هیچگاه قانع نشدند که ارزش آرامکو آن چیزی است که بنسلمان میخواهد. برآوردهای میان ٥٠٠ میلیارد تا ١٥٠٠ میلیارد دلار متفاوت بود، اما هیچ کس تصور نمیکرد مجموع سهام آرامکو به نزدیک ٢٠٠٠ میلیارد دلار هم برسد. اگر چنین اتفاقی میافتاد هم یک شکست بزرگ برای محمد بن سلمان بود و او آمادگی پذیرش آن را نداشت. چنین اتفاقی حتی به لحاظ سیاسی میتوانست برای او مهلک باشد.» اما هرست معتقد است که حتی توقف فروش سهام هم برای بن سلمان تصمیمی کشندهبود. به نوشته دیوید هرست تضعیف ترامپ در امریکا، بر جایگاه محمد بنسلمان در سلطنت سعودی تاثیر جدی گذاشته است. به نوشته هرست: «بن سلمان یکی از کسانی بود که از همان ابتدا روی کارزار انتخاباتی ترامپ شرط بستهبود و با روی کار آمدن او، با قراردادهای تسلیحاتی و تجاری بزرگ از او حمایت کرد. ... حقیت این است که این رویدادها آغازی بر پایان بن سلمان است، او آدمی بود که وارد قمار شد و باخت.»
چشمانداز غلط
نیک باتلر، استاد کینگ کالج لندن در فایننشیال تایمز مینویسد: «رویایی که محمد بن سلمان با چشمانداز ٢٠٣٠ در ذهن داشت جهتگیری درستی بود، اما ابزاری که قرار بود عربستان را به این هدف برساند در آن مشخص نشدهبود. حالا با متوقف شدن فروش سهام آرامکو، پولی هم برای رسیدن به آن وجود ندارد.» این استاد دانشگاه مینویسد شاید با حذف برخی از اهداف بلندپروازانه مانند ساخت شهر ٥٠٠ میلیارد دلاری نئوم، بتوان بخشهایی از این چشمانداز را نجات داد، اما مسیری که عربستان سعودی در پیش گرفته است و کارهایی مانند هزینه برای خرید سهام در شرکت تولید خودروهای برقی تسلا، مسلما هیچ فایدهای برای رسیدن به اهداف آن برنامه ندارد. باتلر مینویسد: «عربستان سعودی با حدود ٣٠ میلیون نفر جمعیت، تقریبا به اندازه مجموع دو کشور بریتانیا و آلمان که ١٤٧ میلیون جمعیت و بخشی از بزرگترین صنایع جهان را در خود جای دادهاند، انرژی مصرف میکنند.» این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «برای یک ناظر بیرونی ممکن است این گونه به نظر برسد که عربستان سعودی یکی از اقتصادهای ممتاز جهان است و آنقدر سرمایه در اختیار دارد تا تصمیماتی را اتخاذ کند که برای کشورهای دیگر غیرممکن است. اما حقیقت بسیار متفاوت است. برای آنان که در روزگار رونق در ثروت و سهولت زندگی کردهاند، تطابق با زندگی سخت بسیار مشکل است و این سختیها کم کم برای سعودیها افزایش پیدا خواهد کرد. حالا که توهم پذیرهنویسی سهام آرامکو از پیش رو برداشتهشده است، دولت عربستان باید یکسره اهداف بلندپروازانه چشمانداز ٢٠٣٠ را کنار بگذارد و بر نقشههای عملی برای مدیریت اقتصادی کشور تمرکز کند تا بتواند به سرعت با دنیای واقعی وفق پیدا کند.»