بحران فراگیر دردولت هیدروکربنی مادورو
آنچه درباره ونزوئلا بیش از همه باید مدنظر قرار داد، بیکفایتی مدیریت داخلی است. اینکه کشوری با وجود قدرت بزرگ نفتی و جمعیت 30 میلیون نفری، اینگونه از نظر اقتصادی لجامگسیخته باشد، نشان از مدیریت و بیکفایتی درعملکرد سوسیالیستها دارد
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل ازسازندگی، هادی اعلمی فریمان نوشت؛ نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا این روزها شرایط دشواری را تجربه میکند. دولتش وارد سناریوهای سرکوب بیشتر اپوزیسیون شده است و ممکن است و احتمال آن میرود تا این دولت با فروپاشی دردناکی در همه حوزه ها مواجه شود.سیدنی واینتراپ درکتاب مرجع سیاست نفت به نقل از چشم انداز اصلاحات انرژی درآمریکای لاتین 2012نوشت:"چاوز از زمان رسیدن به ریاست جمهوری در سال 1999 به شکلی اسلوبمند از شرکت ملی نفت همچون موتور پیشبرنده برنامههای داخلیاش و نیز ابزاری برای حصول اهداف سیاست خارجی خود استفاده کرده است. "این وضع کماکان ادامه دارد و تنها باید به جای نام چاوز نام مادورو را جایگزین کرد. البته کمی تفاوت در بخش حصول اهداف سیاستخارجی که اکنون تا حدی متوقف شده است ،وجود داشت. اما در داخل، شرکت ملی نفت ونزوئلا همچنان تدارکاتچی دولت هیدروکربنی مادورو است. اینکه مادورو یارانه سنگینی برای سوخت در داخل بدهد و در عین حال ادعا کند که باید قیمت آن را به سطح بینالمللی برساند تا از قاچاق بنزین به کلمبیا و کشورهای حوزه کارائیب ممانعت ورزد مانند آن است که دفترچه ای از اصلاحات پیش رو را به یک اقتدارگرا نشان دهید که حفظ قدرت برای او مهمترین اولویت است.
او از مجموع پیشنهادات صرفا به حذف صفرهای پول ملی بولیوار و قیمت بنزین توجه کرده و استدلالی میکند که هر لیتر بنزین معادل یک فنجان قهوه است اگر به این استدلال بنگریم بسیار ناکارآمد، ویرانگر و مخرب خواهد بود. مادورو از ارائه یارانه شبیه به کارت سوخت سخن گفته است تا بتوان استفاده از سوخت را کنترل کرد؛ بله ،همه این اقدامات نوعی سیاست های ریاضتی تجربه شده در کشورهای مختلف و مشابه آن مانند آرژانتین است که نتیجهای جز فروپاشی ندارد. همه می دانند که وضعیت اقتصادی امروز ونزوئلا نتیجه بیکفایتی داخلی و ناکارآمدی سیاست های سوسیالیستی است که حلقهای مریدپرور در داخل ایجاد کرده و به نحوی ساختار منجمد از دولت هیدروکربنی بوجود آورده است که تنها به فروش نفت و توزیع آن در کشور می پردازد، بدون تجدید نظر در سیاست و آشتی ملی و فراخوانی اپوزسیون برای مشارکت در سیاست داخلی عملی نیست. همه این موارد اساسا در دستور کار مادورو جایی ندارد. در حال حاضر تورم، مهاجرت گسترده مردم به اکوادور ،کلمبیا و برزیل، فساد داخلی و عدم پذیرش بحران قرائن و شواهدی بر سخت تر شدن شرایط داخلی ونزوئلا است. اینکه سوء قصد پهپادی به مادورو را باید پذیرفت یا خیر در ابعاد داخلی سرکوب بیشتر مخالفان را در پی دارد. در حال حاضر هواداران و بدنهای از زمان چاوز که میلیشیای هوادار دولت هستند، یک بدنه زنجیرواری از هواداران را ایجاد کردهاند که بهراحتی قدرت سرکوب دارند.
با همین قدرت هم رئیسجمهور ونزوئلا توان اپوزیسیون را گرفته است. آنچه درباره ونزوئلا بیش از همه باید مدنظر قرار داد، بیکفایتی مدیریت داخلی است. اینکه کشوری با وجود قدرت بزرگ نفتی و جمعیت 30 میلیون نفری، اینگونه از نظر اقتصادی لجامگسیخته باشد، نشان از مدیریت و بیکفایتی درعملکرد سوسیالیستها دارد. این در حالی است که آمریکا، تحریمهای جدی علیه کاراکاس اعمال نکرده است و دو کشور تعاملات نفتی دارند و حتی برخی پالایشگاههای ونزوئلا هنوز در خاک آمریکا هست. با این شرایط اگر تحریمهای آمریکا علیه ونزوئلا اعمال شود، فکر میکنم دولت مادورو تا مرز سقوط پیش برود؛ به همین دلیل مادورو با ملایمت با ترامپ صحبت میکند.به نظر من سیاستهای اقتصادی جدید که ابعاد نظارتی و کنترلی دارد برای کشوری مناسب است که آماده حذف یارانهها بوده و ماهیت لیبرال و نه اقتدارگرا،داشته باشد یا در حال عبور از مسیر لیبرالیزه شدن باشد و بسترهای لازم ایجاد شود. برای ملتی که فقر و درد را چشیده و گرفتار تورم و جنگ قدرت و سیاست های نامناسب سوسیالیستی است ورود واکسنی به این شکل اساسا مناسب نیست و نتایج بسیار دردناک و معکوس را خواهد داشت.