چرا اروپا به آمریکا بدهکار نیست
دونالد ترامپ از تکرار اینکه از متحدان آمریکا در ناتو پرداخت سهم دودرصدی تولید ناخالص داخلی آنها را برای ارتش درخواست کند، خسته نمیشود. به گفته او اینکه آمریکا با پرداخت 610 میلیارد دلار برای مخارج نظامی که 3,4 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکاست، امنیت متحدان خود را تأمین کند قابلقبول نبوده و مالیاتدهندگان آمریکا نیز دیگر حاضر به ادامه این کار نیستند.
به گزارش اقتصادآنلاین، محسن مسرت در شرق نوشت: بنابراین متحدان آمریکا در ناتو در حقیقت به آمریکاییان بدهکارند. ترامپ ضمن پرگوییهای معمولیاش، ناخودآگاه واقعیتهای ناگفتهای درباره مکانیسمهای پنهانی سلطهگرایی آمریکا را برملا میکند که ما اکنون اندکی به آن میپردازیم. این امر واقعیت دارد که آمریکا از همان آغاز تأسیس ناتو بخش قابل ملاحظهای از درآمد ملی خود را بابت هزینههای نظامی به کار میبرد که هم برای سیستمهای پرخرج ایجاد وحشت هستهای در قبال رقبای دیرینه خود از قبیل اتحاد جماهیر شوروی و اکنون روسیه است و هم برای تأمین بیش از 800 پایگاه نظامیاش مصرف میشوند. البته تمامی دولتهای آمریکا پس از جنگ سرد از کاهش تسلیحات هستهای اکیدا خودداری کردند درحالی که میتوانستند پیشنهاد خلع سلاح تسلیحات هستهای گورباچف را بپذیرند و مخارج هنگفت تسلیحاتی کشورهای ناتو را کاهش دهند و اما اینکه چرا دولتهای آمریکا درست عکس این سیاست را در پیش گرفتند، احتیاج به توضیح دارد. یکی به خاطر اینکه بدون سفارشات تسلیحات هستهای موجودیت مجتمع صنایع نظامی آمریکا جدا به خطر میافتد و دیگر اینکه آمریکا بدون چتر امنیت هستهای خود، موقعیت کلیدی خویش در ناتو را از دست داده و مجبور خواهد بود از این اهرم سلطهگری یعنی وابستهماندن به چتر هستهای متحدان خود بهخصوص ژاپن و کشورهای اروپایی که درعینحال رقبای آمریکا نیز به حساب میآیند، چشمپوشی کند. آمریکا هزینه پایگاههای نظامی خود را نیز که بخش بزرگی از آنها در خاور میانه و نزدیک قرار دارند، متقبل میشود زیرا از این طریق قادر است امنیت استفاده از مواد خام و نفت غرب را به بهترین وجه تأمین کند. این بسته امنیتی شامل حداقل دو بعد است: اول- کنترل مستقیم منابع نفتی از طریق حمایت نظامی از کشورهای نفتخیز منطقه مانند عربستان سعودی و دوم در صورت لزوم سرنگونی رژیمهای مزاحم. این حقیقت که آمریکا از قریب به 70 سال پیش در اکثر درگیریهای جنگی خاور میانه و نزدیک دخیل بوده است بر کسی پوشیده نیست. اما اینکه آمریکا با حضور خود در منطقه در پی تأمین امنیت نفتی خود است، برداشتی نادرست است که خیلی هم طرفدار دارد اما تمامی انگیزههای این کشور را بیان نمیکند.
آمریکا با توجه به اینکه از ابتدا تاکنون 80 درصد نیاز نفت خود را از آمریکای جنوبی تأمین میکند، وابستگیاش به منابع نفتی خاورمیانه آنطور که تصور میشود، بااهمیت نیست و بنابراین احتیاجی به تأمین نظامی امنیت نفتی برای خود در خاورمیانه ندارد. سؤال اینجاست که انگیزه اصلی دخالتهای نظامی و روش سلطهگری آمریکا و حفظ امنیت نفتی در خاورمیانه چیست؟ به این منظور لازم است به تحلیل ابعاد مهم دیگری بپردازیم: مهمترین آنها تثبیت شرایطی است که بتواند در بازار جهانی تولید و جریان بدون وقفه نفت ارزان خاورمیانه را برای مدت طولانی تضمین کند و بهاینترتیب رشد اقتصادی قابلتوجهای را برای سرمایهداری غرب و بهخصوص برای متحدان آمریکا در ناتو یعنی اروپا و ژاپن برای مدت هرچه طولانیتر به وجود آورد. چنین شرایط مناسبی یعنی نفت ارزان و بدون وقفه که ما برای چندین دهه شاهد آن بودیم منتج از روابط بازار آزاد در بازار جهانی نبودند بلکه بر سیستم هژمونیستی نظامی آمریکا استوار شده بودند که آمریکا از طریق تأمین انرژی هم بتواند متحدان عضو ناتو را به گروگانهای سیاست امنیتی خویش تبدیل کند. بنابراین این ایراد کنونی ترامپ که اروپا با ایجاد خط نفتی دریای شمال، خود را به روسیه وابسته میکند نیز در تأیید این برداشت است. البته برای آمریکا دلیل مهمتری نیز برای نظامیگری در تأمین نفت مصداق دارد: تجارت جهانی نفت بر مبنای دلار حداقل از زمان درهمریختن سیستم برتن – وودز (Bretton-Woods) در سال 1972 عملا جایگزین پول جهانی با اتکا به طلا شده است. بنابراین تجارت نفت بر مبنای دلار تقریبا از نیمقرن پیش نقش بسیار مهمی را در تثبیت دلار در بازار جهانی بازی میکند. فقط در صورت تثبیت ارزش دلار است که ثروتمندان کشورهای مقتدر از جمله در ژاپن و اروپا به سرمایهگذاری مازاد سرمایه خود در اوراق بهادار دولت آمریکا میپردازند. اینان اما با این سرمایهگذاری کمریسک خود بیلان پرداختهای مالی کشوری را متوازن میکنند که از قریب به 30 سال پیش تاکنون با بیلان کاملا نامتوازن تجاری دستوپنجه نرم میکند. شاید بر کسی پوشیده نباشد که بانک مرکزی آمریکا اوراق بهادار دولتی را از دولت آمریکا میخرد و در قبال آن دلار چاپ میکند و تورم حاصل را به بازار جهانی انتقال میدهد. بنابراین متحدان آمریکا در ناتو با خرید اوراق بهادار دولت آمریکا به طور غیرمستقیم و سربهزیرانه هرساله تا آخرین دینار و شاهی را برای امنیت هستهای کذایی و نیز تأمین انرژی خود به آمریکا پرداخت میکنند. به همین دلیل آنها برخلاف آنچه ترامپ مدعی است به آمریکا هیج بدهکار نیستند. البته پرواضح است که هزینه هنگفت این سیستم امنیتی آمریکا به دیگران محول میشود.: جنگهای بیشمار در خاورمیانه، میلیونها کشته، خرابی فراوان و میلیونها آواره و کوشش برای ایجاد درگیرهای جدید از قبیل درگیری هستهای با ایران و خروج از برجام. علاوه بر این، مخارج هنگفت پروژههای بزرگ بشری از جمله خلع سلاح هستهای و تثبیت صلح جهانی، ایجاد نظام جدید تجارت آزاد جهانی فارغ از سلطهگری و با حداقل ظرفیتهای نظامی، اجرای برنامههای کلان زیستمحیطی و سایر پروژههای آیندهساز بشری عملا به فراموشی سپرده شدهاند.
ترجمه از روزنامه آلمانی فرانکفورتر روندشاو، هفت آگوست