کار کلاسی دانشجویان یا تألیف مجانی کتاب برای استاد؟!
دانشجوی یکی از رشتههای علوم انسانی است. استاد برای یکی از درسها از او خواسته 100 مقاله اول سال 2017 یک سایت عراقی را دانلود کند و برایش بفرستد و 4 نمره بگیرد. ارسال آن حجم از اطلاعات قاعدتاً چند روزی طول کشیده اما حتماً ارزش 4 نمره را داشته. استاد قرار است هر چند مقاله را به یکی از دانشجوها بدهد برای ترجمه و آنها هم بابت ترجمه 4 نمره بگیرند و خیالشان بابت نمره آخر ترم راحت باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین، ایران نوشت: تا اینجای کار ممکن است چیز خاصی به نظر نرسد؛ یک کار کلاسی است به هر حال و چه اشکالی دارد که استاد از دانشجو بخواهد مقاله ترجمه کند؟! قضیه اما به همین جا ختم نمیشود. استاد مربوطه مقالههای ترجمه شده را میدهد دست یکسری دیگر از دانشجوها که ویراستاریاش کنند و بعد نگاهی اجمالی به آنها میاندازد و میدهد انتشارات دانشگاه برای چاپ و صدالبته که به اسم خودش. اینجوری صاحب یک کتاب میشود و بابتش هم به جای پول، نمره پخش میکند. دور بعد اینکه کتاب به کتابخانه دانشگاه میرود و به خود دانشجویان فروخته میشود. در واقع دانشجویان کتابی را به عنوان مرجع میخرند که خودشان آن را ترجمه و ویرایش کردهاند.
«به ما گفتند به پیشنهاد یکی از استادان، کلاس ویراستاری در دانشگاه گذاشتهاند و حضورتان در کلاس اجباری است. در کلاس شرکت کردیم و قرار شد برای پایان دوره کلاس یک کار گروهی انجام دهیم. هرکدام قسمتی از یک کتاب را ویراستاری کردیم که بعداً فهمیدیم همان کتاب به اسم استاد پیشنهاد دهنده برگزاری کلاس ویراستاری، چاپ شده است. برای ما هم یک گواهی شرکت در دوره ویراستاری صادر شد؛ همین.»
این، گفتههای یکی از دانشجویان مقطع کارشناسی رشته فلسفه است. او ادامه میدهد: «استاد دیگری هم داریم که هر بار سر کلاس به یکی از دانشجویان مأموریت میدهد تمام گفتههایش را ضبط و بعد پیاده کند. خودم چند بار این کار را انجام دادهام. حدود 8، 9 هزار کلمه میشود معمولاً. برای این کار قرار است 5 نمره در آخر ترم بهمان بدهند. کار خستهکنندهای است و هیچ عایدی هم برایمان ندارد جز همان نمره. در واقع مجبوریم به خاطر نمره این کار را بکنیم.» گفتههای سرکلاس استاد، سال بعد به عنوان کتاب چاپ میشود و دانشجویان از روی همان امتحان میدهند.
گفتههای یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را هم در این باره بخوانید: «این کار خیلی رایج است. استادان دانشگاه یک سری مقاله به بچهها میدهند برای ترجمه و ویراستاری و بعد خودشان به عنوان ویراستار کل، کار ویراستاری را نظارت میکنند و مجموعه کتاب را جاهای مختلف چاپ میکنند. این کار در قالبهای مختلف انجام میشود؛ بعضی وقتها به عنوان بخشی از پروژه و پایاننامه و برخی اوقات هم تحت عنوان پروژه کلاسی.
چیزی که هست این است که چنین کارهایی خیلی زیاد و رایج است حتی در دانشگاههای طراز اول نمونههایش هست. خیلی دانشجوها هم برای اینکه در طول ترم سر کلاس کم کاری کردهاند، برای اینکه نمرهشان زیاد شود، این قبیل کارها را میکنند. بیشتر وقتها یکسری ترجمه میکنند که آن ترجمهها را به استاد میدهند و استاد یک چیزهایی به آن اضافه میکند که البته خیلی ویراستاری محدودی است و متن، همچنان غلطهای اصلی را دارد دلیلش هم این است که آن دانشجو کار را خیلی سریع انجام داده و به خاطر همین هم غلطها کاملاً مشهود است.»
یکی از دانشجویان کارشناسی ادبیات هم که خارج از تهران مشغول به تحصیل است، دراین باره این طور میگوید: «مسأله کار کلاسی دادن به دانشجویان، اصلاً جدید نیست و میشود گفت که عمومیت دارد. تهران و شهرستان هم ندارد. هم از بچههایی که تهران درس میخوانند شنیدهام و هم خودم که دانشجوی شهرستانم، درگیر این مسأله بودهام. دانشجوها مجبور میشوند این کار را بکنند چون میخواهند نمره بالاتر بگیرند. حتی در این کار با هم رقابت دارند چون دانشجو دنبال نمره است و الان هم جوری شده که کسی به اضافه کردن بار علمی و این چیزها اصلاً فکر نمیکند. همه میخواهند نمرهشان را بگیرند و بروند. نتیجه میشود دانشجویانی که بیسواد بار میآیند و استادانی که تعداد زیادی مقاله و ترجمه پرغلط دارند؛ حتی استادانی که در دانشگاههای درجه یک هستند چنین مقالههایی دارند. خیلی راحت میتوانید بروید توی سایت دانشگاهها و ببینید. بعضی از این مقالهها اصلاً به عنوان شوخی ازشان استفاده میشود. این را از خودم نمیگویم و بارها دیدهام؛ هم به لحاظ موضوع و هم نگارش. اینها بخشی از کار کلاسی است که به دانشجویان میدهند و آنها انجام میدهند و اساتید هم به عنوان رزومه خودشان در سایت میگذارند و به هیچ عنوان هم به این مسأله رسیدگی نمیشود که علت آن ارتباطاتی است که همین استادان با مراجع قانونی دانشگاه دارند. به هرحال که این مسأله خیلی رایج و معمول است. یک نکته دیگر هم در مورد مقاله هست. بروید سایت بعضی اساتید را ببینید. مثلاً استادی هست که زیر 45 سال است و بالای 600 مقاله دارد و این خیلی رقم عجیبی است چون اگر طرف سالی 10 تا مقاله هم نوشته باشد، در عرض 20 سال میشود 200 تا مقاله، تازه اگر از 20 سالگی نوشتن مقاله را شروع کرده باشد. این اصلاً با عقل جور درنمیآید. بروید و تعداد زیاد مقالاتی را که استادان جوان دارند، ببینید تا خودتان بفهمید. اینها همان کارهای کلاسی هستند که تناژ انجام میشوند و افتخارش میشود برای استاد جوان که تعداد مقالاتش همین طور تصاعدی بالا میرود.»
به روشهای مختلف میشود کتاب ساخت؛ بله اسمش دقیقاً همین است؛ کتابسازی. میشود در همان راسته خیابان انقلاب سراغ کسانی رفت که کارشان همین است. آنها مقالاتی را که برای انتشار در مجلههای آی.اس.آی تهیه میشود به شما میفروشند و حتی پیشنهاد نگارش یا تألیف کتاب هم میدهند. برای این کار هم به گفته خودشان از دانشجویان نخبه و فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر و حتی اساتید بهره میبرند. در واقع شما پول میدهید و صاحب کتاب میشوید. به گفته یکی از شاغلان در شرکتهای کتابسازی، مشتریان معمولاً اساتید دانشگاه هستند که خیلیهایشان هم تازه کارند و کتابهای تألیفی کمک زیادی به پر و پیمان شدن رزومهشان میکند. به گفته همان شخص، تألیفات بیشتر در حوزه علوم انسانی است و مبالغی بین 5 تا 15 میلیون تومان هم بسته به نوع کتاب از شخص دریافت میشود. حالا اینکه استادی شخصاً از طریق دانشجوها به چاپ کتاب اقدام میکند، یعنی کل کار برایش رایگان تمام میشود و منتی هم به خاطر نمره سر دانشجو گذاشته است؛ حالا اینکه کتاب پر از اشکال و بیکیفیت است، لابد دیگر اهمیت چندانی ندارد.
مردادماه سال گذشته بود که آییننامه تشکیل هیأتهای نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت استانی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تدوین و به رؤسای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور ابلاغ شد که این امر طبق آنچه گفته شد در راستای استقرار نظام جامع ارزیابی و تضمین کیفیت و ارتقای کیفیت آموزش عالی صورت گرفت.
به گفته دکتر سعدان زکایی، رئیس مرکز نظارت و ارزیابی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، براساس این آییننامه، هیأتهای نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت استانی در دانشگاه منتخب هر استان تشکیل میشود و ریاست آن برعهده رئیس دانشگاه منتخب است.
با این حال به نظر میرسد همچنان کیفیت برخی مقالات و کتابهای چاپ شده در دانشگاهها را دانشجویانی تعیین میکنند که خود برای آموختن آمدهاند و اگر قرار بود کتابهایی که مقالاتش را خودشان دست و پاشکسته گردآوری، ترجمه و ویرایش کردهاند، بخوانند و آنها را مرجع قراردهند که دیگر چه نیازی بود به حضور در دانشگاه و دریافت آموزش؟!