راهکاری ارزان برای خشکبومهای ایران
در روزگاری که آب آشامیدنی را از سرچشمه، آب آهنگ کاریز، پاشیر آبانبار و سر چاه برمیداشتند، کوزه سفالی قرب و منزلتی داشت. کوزه نهتنها آبدان بود، بلکه به دلیل تراوش و تبخیر از سطح، آب درون خود را نیز کمی خنک میکرد. در چنین دورانی، کوزهگری در یک بعدازظهر تابستان دستپروردههای خویش را بر درازگوشی بار کرد، در کوچهها به راه افتاد و با فریادی رسا حضور خود را به خریداران احتمالی اعلام کرد.
حکایت کنند فردی که از شکستهشدن خواب نیمروزی به خشم آمده بود، کوزهها را یکجا خرید تا کوزهفروش دکان خود را ببندد و آواز گوشخراشش را خاموش کند. معامله سر گرفت و صاحب تازه کوزهها، شکستن آنها را آغاز کرد. کوزهگر زبان به اعتراض گشود که: «چرا کوشش من را به هدر میدهی». خریدار گفت «مال خودم است و اختیار آن را دارم». کوزهگر پول کوزههای سالم را پس داد و گفت: «من اینها را برای رفع تشنگی و شنیدن سلام بر حسین درست کردهام نه برای شکستهشدن».
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، به قول شیرازیها، تی کا ره مدیریت آب مملکت است؛ باید آبخوانداران و آبخیزداران در تندرستی حوضههای آبخیز زیر و روی زمین بکوشند، آبی گوارا را به سوی بهرهبرندگان روانه کنند و نقشی را در مدیریت پایدار آب نداشته باشند. این سیاست بخردانه نیست! دستکم چهار هزار لیتر آب برای تولید یک کیلوگرم برنج مصرف میشود. گرانترین برنج تولید ایران، 12هزار تومان برای هر کیلوگرم در بازار فروخته میشود که بهطور قطع و یقین مبلغ کمتری به برنجکار میرسد. همین ندانمکاریها درباره دیگر فراوردهها، از گندم گرفته تا فولاد، نیز تکرار میشود. کدام منطق حکم میکند که آب گرانبهای زیرزمینی را برای آبیاری برنج به کار ببریم و این اتفاق در آبخیز رود کُر انجام شود؟ در سال 1384 که برای دریافت جایزه اسکان بشر با همسرم به دوبی رفته بودیم، آب را لیتری شش هزار تومان خریدیم. دکتر منصور اسفندیاری چند سال بعد آب را در هتلی در دوحه به مبلغ 35 هزار تومان برای هر لیتر خرید. همین پژوهشگر ادعا میکند سالانه 150میلیون مترمکعب آبی که از آبهای سازندهای آهکی شیراز استخراج میشود و کیفیت آب معدنی را دارد، برای آبیاری فضای سبز و باغهای فلاحت در فراغت که بیشتر آنها میوهای قابلفروش را نیز تولید نمیکنند، به مصرف میرسد. سالهاست که میگوییم و مینویسیم و ظاهرا وقت خود را تلف میکنیم.
فرمان امام(ره) در 27خرداد 1358 این خدمتگزار کوچک آب و خاک را بر آن داشت تا آنچه را از بهمن 1348 (که در آن سیلی با بیشترین بده شش هزار مترمکعب بر ثانیه در رود کارون رخ داد و خشکسالیای که در سال 1349 در فارس به وقوع پیوست) دغدغه اندیشهام بود، به آزمون بگذارم. در آبان و آذر 1358، طرح پژوهشی و اجرائی گسترش سیلاب برای ایجاد مزارع و مراتع مشجر را به وزارت کشاورزی و عمران روستایی آن زمان ارائه کردم. بزرگواران دکتر شیبانی، وزیر و دکتر عباسعلی زالی و دکتر بهمن یزدیصمدی، معاونان وزیر، موافقت کردند که این طرح در دهستان جونگان ممسنی اجرا شود. در بهمن 1358 همراه با خانواده و گروهی از رانندگان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع به آنجا رفتیم. موفقیت «گروهک پخش سیلاب» در مهارکردن سیل و افزایش تولید گندم و علوفه در آنجا و پس از آن در مهارکردن بخشی از سیلاب رودخانه خشک شیراز در گویم و حاجتقا، استاندار فارس، در 1361 و آقای مجیدی، معاون عمرانی ایشان را بر آن داشت که ما را برای جلوگیری از تخلیه کامل چهار روستا در گربایگان فسا که مهاجرت روستاییان به دلیل خشکشدن کاریزها و چاهها رخ داده بود، به آنجا بفرستند. روز هشت دیماه 1361 کار خود را در شنزار بیشهزرد آغاز کردیم و نخستین سیل را در 29 همان ماه مهار کردیم. دو هفته بعد، آب شور چاه دهکده بیشهزرد قابل نوشیدن شد. چاه جهادسازندگی که در پایاب شبکه بیشهزرد دو حفر میشد، در خرداد 1362 در ژرفای 19متری به آب رسید.
پیدایش سیاهچادرها اطراف شبکههای گسترش سیلاب بههیچوجه ما را نگران نکرد؛ چراکه ساکنان روستاهای مزبور، کوچروانی بودند که بهزور در آنجا ساکن (تختهقاپو) شده بودند و تابستانها را در چادر میگذراندند. آنچه ما را شگفتزده کرد، پیداشدن چاه و تلمبه پس از برداشتن هر چادر بود. عشایر باهوش شبها چاه میکندند و خاک بیرونآمده را روی زمین پهن میکردند که توجه مأموران دولت را جلب نکنند.
سطح سفره آزاد آب بالا آمد و همزمان شمار چاههای بدون پروانه افزایش یافت؛ شمار چاههای آبده از 12 به 180 رسید. هشت حلقه، هریک دارای دو دستگاه تلمبه. هنگامی که شمار چاهها از 115 حلقه گذشت، پایینرفتن سطح سفره آغاز شد. به هر مسئولی شکایت بردیم، گفتند امامجمعه (شادروان ارسنجانی) دستور داده است. ایشان و رؤسای ادارات فسا را روز 12 شهریور 1376 به ایستگاه کوثر در گربایگان خوانده و فاجعه در حال بروز را برای ایشان بیان کردیم. فرمودند «من چنین دستوری ندادهام و مظلوم واقع شدهام». حتی یک نفر از حاضران به نامبرده اعتراض نکرد. رئیس وقت اداره آب فسا منکر پایینرفتن آب چاهها شد؛ درحالیکه کارمندان زیر دست او هرماهه سطح آب را در هشت چاه مشاهدهای که با همت آقای محمدحسن توکلی، رئیس پیشین همان اداره، حفر و تجهیز شده بود، اندازه میگرفتند.
دولت آقای احمدینژاد صورتمسئله را پاک کرد و افزون بر صد هزار چاه بدون پروانه و مجوز لازم را برای غارت آب اجازه داد. گویا ایشان در سمنان مطلبی به این مضمون فرموده بودند که این نگرانی از پایینرفتن آب دکان وزارت نیرو است! اکنون که فریاد العطش از بیشتر ایرانزمین به گوش میرسد، چه کسی جوابگوست؟
از نیمه دوم دهه 1360 که به نقش مثبت تغذیه مصنوعی آبخوانها پی بردهام و بهویژه از هفت شهریور 1373 که مقاله «آبخوانداری: آبخیزداری روی و زیرزمینی» را در کنگره علوم خاک که در دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد، عرضه کردم، درباره آبخوانداری، راهکاری ساده و ارزان برای مدیریت آب در خشکبومهای ایران گفتهام. به شواهد جایزههای ملی و بینالمللی که به طرح آبخوانداری اعطا شده است، این کار از نظر فنی عملی، از جنبه زیستمحیطی بدون زیان و از دید اقتصادی باصرفه است. شادروان آیتالله هاشمیرفسنجانی در سخنرانی خود در روز 13 اردیبهشت 1375 پس از اهدای مدال درجه سه پژوهش به اینجانب فرمودند: «طرح ایستگاه تحقیقات پخش سیلاب و طرح آبخوانداری کوثر فسا با توجه به موفقیتهای خود میتواند بهعنوان یک الگو در کشور مطرح شود». رهبر معظم انقلاب، پس از بازدید از غرفه آبخوانداری که در تاریخ 17 اردیبهشت 1387 در جهاد دانشگاهی شیراز برپا شده بود، فرمودند «اجرائی شود».
پرسش آبخواندار دلریش این است: در 22 سالی که از دستور شادروان آیتالله هاشمیرفسنجانی گذشته و 10 سالی که از فرمایش رهبر معظم انقلاب سپری شده، چه اقدامی در اجرای فرامین مزبور صورت گرفته است؟
همکار ما، دکتر مسعود نجابت، پهنه آبرفتهای بسیار مناسب برای اجرای طرحهای آبخوانداری را 14/9 میلیون هکتار برآورد کرده است. بزرگترین ثروت ایرانزمین فضای تهی 42 میلیون هکتار آبرفت درشتدانه است که گنجایش افزون بر پنج هزار میلیارد مترمکعب آب را دارد. 11 سال تمام بارندگی میانگین ایران را. چنانچه بخواهیم برای این حجم آب سد بسازیم، باید با نرخ برابری دلار سه سال پیش، 12/9 تریلیون دلار خرج کنیم. نزدیک به شش (به روایتی چهار) میلیون هکتار دیمزار داریم که میتوانیم آنها را با سیلاب آبیاری کرده و بخش عمدهای از غذای خود، علوفه دام و چوب مورد لزوم را تهیه کنیم؛ ضمن آنکه تغذیه مصنوعی آبخوانها را انجام داده و نزدیک به چهار میلیون کار را نیز بیافرینیم؛ چنانچه ارزش افزوده را در نظر آوریم، شمار کارها بیش از این رقم خواهد شد.
چگونه است که وزارت جهاد کشاورزی که خود آغازگر این برنامه بوده و به دستاوردهای سودمند آن آگاهی دارد، اجرای آن را جدی نمیگیرد؟ در گذشته باید مشاوران بینالمللی به ما بگویند چه کار کنیم؛ زیرا به باور دولتهای وقت، عقل خودمان نمیرسید! حالا چه بهانهای داریم؟
شاید پاسخ من را شادروان آیتالله محیالدین حائریشیرازی، در تاریخ هشتم مهر 1375 که با گروهی از همکاران جهادگر خدمت ایشان رسیده بودیم، دادهاند و من سادهاندیش درک نکردهام. ایشان فرمودند: «پخش سیلاب ساده است و حسابرسی آن هم ساده است؛ سدسازی پیچیده است و حسابرسی آن هم پیچیده است». نکته حکیمانه دیگری که ایشان فرمودند که پس از سپریگشتن 22سالو هفت ماه تحقق یافته و به روشنبینی آن شادروان دلالت دارد، این بود: «نگذارید دلار سید شود».