قتل به خاطر کینه قدیمی
مرد معتادی که پسرعمهاش را به خاطر پول به قتل رسانده و متواری شده بود، وقتی پای میز محاکمه قرار گرفت، ادعا کرد کینهای قدیمی عامل این قتل بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، مردی به نام کاوه اردیبهشت سال 95 در خانهاش به قتل رسید. کسی که این جنایت را به مأموران پلیس خبر داد، به مأموران گفت همسرش با ضربه چاقو کشته شده و فردی که همسرش را کشته، قصد قتل او را هم داشته است.
این زن به پلیس گفت: کسی که شوهرم را کشته پسرعمهاش، رامین است. رامین مدتی بود که در خانه ما زندگی میکرد و چون اعتیاد داشت و طرد شده بود، شوهرم به او کمک میکرد. روز حادثه با صدای عجیبی از خواب بیدار شدم و وقتی به سراغ شوهرم رفتم دیدم رامین روی سینه او نشسته و شوهرم هم خرخر میکند. بعد رامین به سمت من حمله کرد و میخواست مرا هم بکشد. او جای پولها و سوئیچ ماشین شوهرم را خواست؛ من گفتم نمیدانم کجا هستند. بعد درحالیکه چاقو روی گلویم گذاشته بود، از من خواست طلاهایم را بدهم که قبول کردم و به رامین قول دادم دراینباره به کسی چیزی نگویم و سروصدا هم نکنم. رامین فرار کرد و من بعد از فرار او مأموران را خبر کردم. ضمن اینکه از همسایهمان که پزشک است هم کمک خواستم و او وقتی بالای سر شوهرم آمد، گفت او مرده است. این زن گفت: شوهرم قبل از ازدواج با من با زنی دیگر ازدواج کرده بود. رامین و شوهر من باجناق بودند؛ آنها همسران خود را طلاق دادند. سپس شوهرم با من ازدواج کرد و رامین هم بهشدت معتاد شد. او مرتب به خانه ما میآمد. شوهرم سعی کرد برایش کاری پیدا کند و زندگیاش را سامان دهد اما او شوهرم را کشت. بعد از گفتههای این زن، پلیس تحقیقات گستردهای را برای پیداکردن رامین آغاز کرد و در نهایت بعد از چند ماه موفق شد او را بازداشت کند. رامین بعد از دستگیری قتل را قبول کرد و گفت: به خاطر اعتیادم دست به این کار زدم. من از پسرعمهام کینه داشتم. او گفت: سالهای زیادی از عمهام مراقبت کرده بودم چون فرزندانش خارج از ایران بودند. بعد از فوت عمهام، پسرش خانه او را فروخت و به من سه میلیون تومان بیشتر نداد. این موضوع من را ناراحت کرد؛ بعد هم همسرم از من جدا و زندگیام دگرگون شد. معتاد شدم و شکست بزرگی در زندگیام خوردم. بعد از چندین سال جدایی از همسرم و اعتیاد میخواستم زندگی درستی داشته باشم و چون جایی برای ماندن نداشتم به خانه کاوه پسرعمهام رفتم. در این مدت کاوه به من خیلی کمک کرد؛ در شرکتش به من کار داد. او در شرکت کپسولهای آتشنشانی پر میکرد و میفروخت اما واقعیت این نبود؛ او تقلب میکرد. من سر این مسئله چندباری با او بحث کرده بودم. اتفاقاتی که در زندگیام افتاده و کارهایی که کاوه کرده بود، من را خیلی ناراحت کرده و باعث شده بود از او کینه به دل بگیرم؛ ضمن اینکه تحت درمان بودم و داشتم مواد را هم ترک میکرم.
متهم گفت: 10 روز بود که از خانه بیرون نرفته بودم؛ متادون مصرف میکردم و هنوز آثار ترک اعتیاد را داشتم. شب حادثه کاوه و همسرش برای شرکت در یک مراسم عروسی از خانه بیرون رفتند؛ من هم برای تهیه متادون خانه را ترک کردم اما داروخانه متادون نداشت. به یک عطاری رفتم و به من یک قرص داد. بعد از اینکه قرص را خوردم، دچار توهم شدم. فکر میکنم قرص اکس بود که من را اینطور دچار توهم کرد. وقتی به خانه برگشتم، دیگر نتوانستم بخوابم و تا صبح در توهم بودم؛ حالم خوب نبود؛ مرتب چیزهای مختلفی به ذهنم میرسید تا اینکه صبح تصمیم گرفتم به مشهد بروم. به کاوه گفتم پول بده، او گفت ندارد و سر این موضوع بحث کردیم؛ من هم با چاقو او را زدم. بعد که همسرش بیدار شد، من فرار کردم. متهم با توجه به اعترافاتش و مدارک موجود در پرونده در دادسرا مجرم شناخته شده و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته در جلسه محاکمه ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند؛ بعد تنها دختر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من کاوه را کشتم اما اصلا قصدم کشتن او نبود. به خاطر مسائلی که در دادسرا گفتم، کینهای قدیمی از کاوه داشتم. آن روز هم میخواستم چاقو را به دستش بزنم که به قلبش برخورد کرد. من درخواست بخشش دارم و عذرخواهی میکنم. متهم گفت: قتل کاوه کاملا اتفاقی بود؛ ضمن اینکه من تحت تأثیر قرصی که خورده بودم، تعادل روانی نداشتم و اصلا نمیدانم که چرا این کار را کردم و اتفاقات را به درستی به یاد نمیآورم.
با پایان گفتههای متهم و دفاعیات وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.