تب مدرکگرایی و بیکاری ۴۰درصدی فارغالتحصیلان
کارشناسان میگویند در حال حاضر بیش از ۴۰ درصد جمعیت بیکار ایران را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند و این پیامد تب مدرکگرایی در جامعه است که به شکل بیماری مزمن، بسیاری از خانوادههای ایرانی را درگیر خود کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، بیتردید نبود ارتباط تنگاتنگ میان صنایع و دانشگاهها و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار کار موجب شده تا بخش اعظمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی با معضل بیکاری دست به گریبان باشند.
تربیت نیروی انسانی در کشورهای پیشرفته بهگونهای است که در سالهای اولیه مدرسه، فرهنگ کار و تلاش را میآموزند، سپس در پروسه آموزش استعدادیابی میشوند و تحت نظام آموزشی مهارت محور آموزش میبینند.
در کشورهای پیشرفته بحث خلاقیت و کارآفرینی مورد توجه خاصی قرار دارد، نیاز بازار کار به طور مداوم بررسی و لیست مشاغل مورد نیاز اعلام میشود، افراد بر اساس علاقه، شغل مورد نظر خود را انتخاب کرده وارد دانشگاه میشوند و همزمان در بازار کار به شکل پاره وقت مشغول کار هم میشوند.
به طور حتم آشنایی دانش آموختگان با آموزشهای مهارتی و بهرهگیری از مهارتهای فنی و حرفهای میتواند ورود فارغ التحصیلان به بازار کار را تسهیل کند.
معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید ۴۰ درصد مهارت آموزان کشور را دانش آموختگان دانشگاهی در مقاطع مختلف تشکیل میدهند.
سلیمان پاک سرشت میافزاید: در حال حاضر ۵۸۶ مرکز فعال فنی و حرفهای در سراسر کشور وجود دارد که سالانه به ۱.۵ میلیون نفر آموزش میدهد.
به گفته وی بخش اعظمی از آموزشهای مراکز فنی و حرفهای به فارغ التحصیلان دانشگاهی اختصاص دارد و اگر دانشجویان آموزشهای متناسب با بازار کار را فرابگیرند، در آینده شغلی خود و جامعه اثرگذار خواهند بود.
در حال حاضر بیش از ۴.۷ میلیون فارغ التحصیلان بیکار در کشور داریم که ضعف مهارتآموزی و فقدان مهارت لازم برای حضور و رقابت در بازار کار از جمله علل آن به شمار میرود.
سالانه ۱.۵ میلیون متقاضی کار نیز وارد بازار کار میشوند و خسارتی که از محل تحصیلکردگان بیکار به کشور وارد میشود، قابل محاسبه نیست.
در همین حال یک کارشناس بازار کار بیش از ۵۰ درصد جویندگان کار را فارغالتحصیل دانشگاهی میداند و میگوید به طور میانگین تنها امکان جذب ۲۰ درصد از آنها به بازار کار وجود دارد.
علی اکبر لبافی تاکید دارد که با چنین روندی انطباق بین کار و جوینده کار اتفاق نمیافتد و اگر در گذشته عنوان میشد که آموزش متناسب با نیاز بازار کار باشد، امروز دیگر چنین چیزی نیست چون در همه بخشها و تخصصها با تورم نیروی کار و تقاضا مواجهیم.
او این وضعیت را ناشی از فقدان سیاستگذاریهای صحیح دانسته و میافزاید: متاسفانه نتوانستیم مشاغلی تعریف کنیم که ماهیتا به جذب فارغ التحصیلان در بازار کار کمک کند به نحوی که هم اکنون در بخش کشاورزی ۱۰ درصد مشاغل، در بخش صنعت ۱۵ درصد و در بخش خدمات ۲۵ درصد مشاغل ماهیتش به گونهای است که میتواند فارغ التحصیل دانشگاهی جذب کند.
همه ساله به تعداد بیکاران و متقاضیان کار در کشور به ویژه قشر تحصیلکرده افزوده میشود بیآنکه مهارت لازم در ورود به بازار کسب و کار را آموخته باشند، از این رو همراهی صنعت و دانشگاه برای تربیت افرادی ماهر و کاربلد در این زمینه امری ضروری به نظر میرسد.
ما به فارغالتحصیلانی نیاز داریم که قبل از ورود به بازار کار، در تمام سطوح آموزشی و زندگی مهارت لازم برای رقابت و کار کردن در یک فضای رقابتی را کسب کرده باشند. امروز جامعه ایران به ساختارهای آموزش نوین مهارتی نیاز دارد تا بتواند همگام با سایر جوامع مسیر پیشرفت را طی کند. با توجه به رشد اقتصاد کشورها و تحولات بازارهای جهانی، لزوم حرکت به سمت مهارت آموزی بیش از پیش احساس میشود.