تکلیف ادامه تحصیل دانشجویان بازداشتی اعتراضات دی ماه چه شد؟ /وزیر علوم: دستور ادامه تحصیلشان را دادیم
ماجرای انتخاب وزیر علوم در دوران حسن روحانی با چالشهای فراوانی روبهرو بود؛ از زمان انتصاب فرجیدانا و بعد ماجرای بورسیهها و سپس آمدن فرهادی که کلا درهای وزارت علوم را به روی خبرنگاران بست.
به گزارش اقتصادآنلاین، شهرزادهمتی در شرق نوشت: در دوره دولت دوازدهم گفته شد حداقل ٩ وزیر برای رایزنیهای اولیه معرفی شدهاند و با حضور هیچکدام در وزارت علوم موافقت نشده است. زمان مطرحشدن نام منصور غلامی به عنوان وزیر علوم، انتقادات فراوانی مطرح شد. فعالان دانشجویی به ریاست او در دانشگاه همدان انتقاد داشتند و نگران نگرش احتمالی حاکم بر وزارت علوم پس از وزارت او بودند. حالا اما غلامی وزیر علوم است و با عملکرد او انتقادات نیز کمرنگتر شده.
بخشی از سؤالاتی که در گفتوگو با منصور غلامی پرسیده شد، سؤالات فعالان دانشجویی بود. درست یک روز پس از انتشار کارت دانشجویی یکی از دانشجویان ستارهدار، میهمان دفتر وزیر علوم بودیم. از روی میزش نامهای برداشت که متعلق به یکی دیگر از دانشجویان ستارهدار بود. متنی که پارافنامه کرده بود نشان داد و گفت: من هنوز پیگیر این ماجرا هستم. این گفتوگو حاصل حضور یکساعته در دفتر منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری است.
از زمان هماهنگی برای این گفتوگو تا امروز که روبهروی شما نشستهایم، وزارت علوم اتفاقات زیادی را تجربه کرد. یکی از مهمترین مسائلی که پیرامون وزارتخانه تابعه شما پیشآمد، حلشدن نسبی ماجرای دانشجویان ستارهدار بود و یکی از دانشجویانی که مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته بود، به دانشگاه برگشت.
بله. خانم مهدیه گلرو همین ٤٨ ساعت پیش تصویر کارت دانشجوییشان را منتشر کردند که برای ما اتفاق بسیار خوشایندی بود.
البته پرونده ستارهدارها تمام نشده، فکر میکنم هنوز یکی، دو نفر به دانشگاه برنگشتهاند.
تنها آقای مجید دری باقیمانده است. که همین الان نامهشان روی میز من است. مسئله ایشان کمی متفاوت است. آقای دری در حین تحصیل از تحصیل منقطع شد؛ یعنی برایشان در دوره تحصیل در مقطع کارشناسی پرونده کمیته انضباطی با هر شکل و محتوا تشکیل شد. بنابراین فرم مشکلشان با بقیه بچهها که در ورود به دانشگاه احیانا متوقف بودند، فرق میکند. برای آن هم دستور بررسی دادم و اتفاقا هم چون عکسش را دیروز در رسانهها دیدم، نامهاش را دادم تا پرونده کمیته انضباطیاش بررسی شود و ببینند چه راهی برای کمک به ایشان وجود دارد.
کلا نگاهتان به ماجرای دانشجویان ستارهدار چیست؟ از حالا به بعد با این معضل چه میکنید؟ نمیشود که هر سال چند دانشجو بهخاطر اعتراض و هر مسئلهای از تحصیل محروم شوند... شما هم دانشجوی ستارهدار خواهید داشت؟
بحث دانشجویان ستارهدار در واقع بعد از اینکه در صحبتهای دانشجویان پررنگ شد، در رسانه هم مطرح شد و مربوط به امروز هم نیست. در واقع، کسانی که خودشان در این پروسه گیر افتاده بودند، مطرح کردند؛ من هم بنا بر وظیفه وارد شدم. بهخاطر اینکه من رئیس دانشگاه بودم و با دانشجویان از نزدیک کار کرده بودم و همان احساس هنوز در من بود. بنابراین به دلیل سابقه ذهنی خودم وارد موضوع شدم که ببینم اصل مشکل چیست و چرا به وجود آمده و خوشبختانه در بررسیهایی که شد، آییننامهها و ضوابط را دیدم و متوجه شدم که ظرفیتهایی وجود دارد که میتوان از همان ظرفیتها در داخل همین آییننامههای موجود استفاده کرد. در بعضی از موارد میشود اغماض کرد و بنابراین از این فرایند خوشحالم که مشکل اکثر قریب به اتفاق این دانشجویانی که ورودی ٩٦ بودند، حل شده است. اگر موردی هم باشد، مشکل خاصی که در آن آییننامه بشود حلش کرد نداشته باشد، ما حتما کمک میکنیم.
شنیدهام بخشنامهای را صادر کردید مبنی بر اینکه اگر هر دانشجویی اتهامی داشته باشد و حتی اتهامش خارج از حیطه دانشگاه و وزارت علوم باشد، این اتهام در وزارت علوم رسیدگی شود. آیا صدور چنین بخشنامهای صحت دارد و جزئیاتش چیست؟
بحث این است که دانشجویان جزء خانواده دانشگاه هستند، بنابراین ما همینطور که از کارمندان و استادان، به شکلی حمایت مشاوره حقوقی داریم، باید از دانشجویان نیز حمایت کنیم. یعنی وکیل دانشگاه، مشاور حقوقی دانشگاه به دانشجویان هم مشاوره حقوقی میدهد. دانشجویان میتوانند درخواست کنند، مشکلشان را مطرح کنند و مشاوره حقوقی بگیرند. این بخشنامه در قالب همین موضوع است که دانشجویان هم میتوانند مشاوره حقوقی بگیرند و چون اغلب کمتجربه هستند و سابقه این بحثها را ندارند، من بخشنامه کردم که در دانشگاهها مشاورههای حقوقی گسترده شده و وکلای دانشگاهها بتوانند در مواردی که دانشجوها به هر شکلی سر و کارشان به مسائل قضائی میافتد، به آنها کمک کنند. تا جایی که میدانم این روش تا الان مؤثر واقع شده؛ چون بچهها نه فرم ورود به موضوع را میدانند، نه میتوانند آن ضوابط و مقررات قانونی را داشته باشند که دلیلش هم کمتجربگی است. قبلا هم من این کار را در دانشگاه انجام داده بودم و الان هم خوشبختانه در این یکی، دو ماه اخیر موارد زیادی بوده که به دانشجویان کمک شده است.
حالا میشود قطع به یقین بگوییم دیگر دانشجوی ستارهداری نداریم یا نه؟ ممکن است در این چهار سال پیشرو دانشجویی را ستارهدار کنید؟
آنچه در ذهن من است، بهغیر از آقای دری که پروندهاش مسیر دیگری دارد، ما دیگر دانشجوی ستارهدار به آن معنا نداریم. البته من تعریفی پیش از این کرده بودم به این مضمون که این دوستان چون هنوز دانشجو نشدهاند، ما نمیتوانیم به اینها بگوییم دانشجوی ستارهدار! اینها کسانی هستند که از مقطع کارشناسی به کارشناسیارشد امتحان دادهاند؛ در واقع در یک دوره تحصیلی درسشان تمام شده و میخواهند دانشجو شوند. ولی در هر صورت این اصطلاح، اصطلاح غلط و رایجی است. حالا سابقه اینکه این اصطلاح چگونه شکل گرفت هم بماند اما برای ورودیهای ٩٦ اطلاع دارم که الان ما دانشجوی ستارهدار نداریم. اما برای مواردی که سالهای قبل ستارهدار شدهاند، خب پروسه مقداری سختتر میشود اما برای سالهای بعد هم همین روشی که ما امسال به دوستانمان در بخش سنجش و پذیرش دانشجو توصیه کردیم، ادامه خواهد داشت. من تمام آییننامهها را از اول خواندم و یادداشت برداشتم و بعد با همکارانم صحبت کردم.
در واقع خواستم به جزئیات آییننامهها اشراف داشته باشم. دوستان ما روش پیشنهادی بنده را پذیرفتند و منجر به حلشدن پرونده اکثریت دانشجویان شد. در سال آینده هم دوستان ما باید همین روش را به کار بگیرند و امیدواریم موردی پیش نیاید. این را هم بگویم که براساس قوانین موجود، ممکن است افرادی باشند که به دلایل خاصی در قالب این آییننامهها محروم شوند و نشود کمکی به آنها کرد، ولی من اعتقادم این است که در میان دانشجویان ما چنین موردی وجود دارد.
در حوادث دیماه دانشجویان نیز بازداشت شدند، پیگیریهای شما و نمایندگان مجلس به جایی رسید که مطابق گفته شما حالا فقط یک دانشجوی بازداشتی داریم. وضعیت آن دانشجو به چه صورت است؟ وضعیت تحصیل آنها به چه شکل خواهد بود؟
امیدوارم تا لحظه انتشار این مصاحبه آن یک نفر هم آزاد شود (مطابق پیگیریهای مسئول روابط عمومی وزارت علوم، دانشجوی مورد نظر هنوز آزاد نشده و وزارتخانه پیگیر وضعیت اوست) بحث این است که در این فضایی که پیش آمد تعدادی دانشجو از روی کنجکاوی وارد شدند و البته تعدادی هم اعتراضاتی داشتند و وارد این بحث شده بودند. در سطح شهرهای مختلف جمعیت دانشجویی وارد شده به اعتراضات کم بود و البته از آنها عدهای هم گرفتار این بازداشتها شده بودند. خوشبختانه من خودم از مسئولان محترم، هم از قوه قضائیه و هم وزارتخانههای کشور، اطلاعات و... درخواست صحبت و رسیدگی کردم و آنها با روی باز پذیرفتند. بههرحال من ماهیت زندگی دانشجویی و آن روحیات جوانان را میشناسم و خواستم با مسئولان صحبت کنم و خوشبختانه خیلی خوب این بحث را از جانب ما پذیرفتند و ورود کردند تا اگر کسی بازداشت شده آزاد شود و البته سر درس و مشقش بازگردد. در تماسهایمان با مسئولان دانشگاهی هم صحبت کردیم که اگر در شهرستانها چنین موضوعی پیش آمده، از همین مجرا وارد شوند و کمک کنند. من هم خیلی خوشحال شدم که مسئولان قضائی کشور در شهرستانها خیلی خوب برخورد کردند، با این درخواست ما بهخوبی روبهرو شدند و من هم تشکر میکنم از آنها و هم اینکه میگویم این معنیاش این است که نگاه مجموعه مسئولان کشور به دانشجویان، یک نگاه ویژه و مثبت است.
یکی دیگر از موضوعات پرحاشیه وزارت علوم مسئله بورسیههاست، در مصاحبه چند روز پیش شما با خبرگزاری میزان اعلام شد بحث بورسیهها تمام شده. این اظهارنظر اعتراضاتی را به دنبال داشت که احتمالا به گوشتان هم رسیده؛ آقای فرجیدانا یکی از محبوبترین وزرا بودند که سر همین ماجرای بورسیهها ایستادند و شاید خیلی منصفانه نیست که اینهمه پیگیری به این سادگی تمام شود. واقعا معتقدید ماجرای بورسیهها تمام شده است؟
قضیه بورسیهها دو وجه دارد؛ یکی اینکه در زمان اتفاقافتادن این قضیه، شرایط به چه شکل بوده، خوب عمل شده یا خوب عمل نشده که این یک بحث است. یک بحث دیگر اینکه اکنون تعدادی بورسیه داریم در چارچوب اختیارات و دستورالعملها و حتی دستورهای مجموعههای وزارت علوم که آمدهاند و رفتهاند، درس خواندهاند حالا به اسم بورسیه یا مدلهای مختلف. این افراد قاعدتا در اشکالات مطرحشده نقش نداشتند؛ به اینها گفتند شما میتوانید بروید درس بخوانید، پس بیایید درس بخوانید. این موضوع هم میدانید که از سوی دستگاههای نظارتی اصلا درباره آن بررسی شد و دستگاههای نظارتی مانند دیوان محاسبات آمدند و به مسئولان وقت گفتند این مدلی که شما کار کردید، اشکالاتی از این قبیل داشته است؛ اما آن رویکردی که من داشتم، حل مشکل افراد بود که در این فرایند بهعنوان بورسیه وارد شده بودند و بالاخره مسائلی برایشان پیش آمده بود. قبل از اینکه من به وزارتخانه بیایم، اداره کل بورسها، کل پروندهها را بررسی کرده بود و پروندهها مراحل نهایی را طی میکردند. ما که وارد شدیم، گفتیم اینها را شفافسازی کنیم و بگوییم از نظر رسیدگی اتفاقی افتاده. مشخصا باید بگویم آمار اعلامشده همان است که در آن مصاحبه گفتهام. تعدادی پرونده بههیچوجه شرایطشان ایجاب نمیکرد که فرایند تحصیلشان قانونی باشد، از نظر شکلی و تبعیت از ضوابط و مقررات. آنها ٢١ یک نفر بودند که کلا روند تحصیلشان قطع شده، منتفی شده و قبلا هم این اتفاق افتاده است، سایر افراد یا الان در حال تحصیل هستند یا تحصیلشان تمام شده است. آنهایی که در حال تحصیل هستند و دارند تحصیلشان را انجام میدهند؛ حتی درباره بحث هزینهها تمهیداتی انجام شده که کمک میشود تا این مسیر و مراحل را بتوانند طی کنند. تعدادی هم فارغالتحصیل شدهاند که گروهی از این فارغالتحصیلان حالا مشغول به کار شدهاند؛ دانشگاههایی که اینها را بورسیه کرده بودند، حالا هم پذیرششان کردند. تعدادی هم از پیش کارمند یا استخدام دانشگاه بودند بعد از تحصیل به سر کار برگشتند. تعدادی هم بورسیه واقعی بودند که خودشان هم انتظارشان این است و خود ماهیت بورسیهشدن این را القا میکند که باید وزارت علوم کمک کند که بروند سر کار که الان این مسیر در حال انجام است و در واقع عملا این مسئله حلشده است، بنابراین نقطه تاریکی باقی نمانده است.دانشگاهها هم مبتنی بر رویهها و مقررات مربوط به جذب اعضای هیئت علمی، نهایت دقت در ارزیابیهای علمی متقاضیان جذب را انجام میدهند و پس از احراز صلاحیتهای علمی آنها را جذب میکنند.
یکی از بزرگترین انتقادهایی که در طول این سالها به وزارت علوم شده بود، بحث پولیکردن دانشگاه بود. فعالان دانشجویی پیش از آمدن شما میگفتند ما نمیتوانیم در شرایط فعلی انتظار خیلی شگرفی از یک وزیر داشته باشیم. همین که بتواند جلوی پولیکردن تحصیل را بگیرد، شاید خیلی کار مهمی باشد. نگاه شخص شما به پولیکردن تحصیل چیست؟
بحثی که دانشجویان مطرح میکنند، چند وجه دارد؛ یک بخش آن نظرات آکادمیک است و از بُعد پنجره یک دانشگاه و دانشجو نگاه میشود؛ دانشجویی که میگوید دانشگاه باید یک رنج و طیفی از دانشجوها را بپذیرد که بهلحاظ علمی همسطح یا نزدیک به هم باشند؛ بنابراین بعضی از گروههای دانشجویی که براساس شرایط دیگری وارد شده باشند، ممکن است سطح و سطوحشان با هم فرق کند، نظر خودش را دارد که میتواند نظر کارشناسی هم باشد؛ اما آنچه را در دانشگاههای ما اتفاق افتاده توضیح بدهم، دانشگاهها دورههایی را به اسم نوبت دوم یا اصطلاحا شبانه ایجاد کردهاند، این دانشجو خودش انتخاب میکند و کسی به او نمیگوید شما چون آمدی دانشگاه ما، باید پول بدهی. پس اول اینکه انتخاب این شیوه تحصیلی از سوی افراد بوده است. آمدهاند و در دانشگاه با ظرفیتهایی که از محل همین منابع ایجاد شده، درس خواندهاند. کمااینکه بعضی از این دانشجوها دانشگاههای غیردولتی را بهعنوان محل تحصیل انتخاب کردهاند. الان هم صندلی خیلی از رشتههای ما خالی است، ولی بعضی از داوطلبان ترجیح میدهند بروند رشته دیگری را در دانشگاه آزاد یا غیرانتفاعی بخوانند و پول بدهند. پس تا اینجا اشکالی از طرف دانشگاهها نیست. بعضی از دانشگاهها هم در دورهای واحدهایی به اسم پردیسهای بینالمللی ایجاد کردند که میتوان به آن نقد داشت. اینها هم در شرایط فعلی به دلایل مختلف بهتدریج تعدادشان کم شده و عملا آن انگیزه و جاذبهای که زمان ایجادشان بود، تحلیل میرود. به نظر من هم جمعشدن این واحدها هیچ مشکلی برای دانشجوها به وجود نمیآورد. از طرفی دیگر، چون داوطلب تحصیل کم شده است، قطعا آن سرویسی که روزهای اول میخواستند بدهند و یک ظرفیتی ایجاد کنند برای علاقهمندان تحصیل، اکنون توجیهش خیلی کمرنگ شده است؛ اما بهتازگی بعضی از مسائل را با این مباحث مطرحشده مخلوط میکنند. دانشجو در دانشگاههای دولتی برای یک دوره تحصیل میتواند رایگان تحصیل کند. وزارت علوم در سالهای اخیر بخشنامههایی صادر کرده که به واسطه آنها میخواهد فضای تحصیل را به شکلی بهتر مدیریت کند؛ یعنی از بیتوجهی و توقف زیاد دانشجوها در دانشکدهها و کلاسها جلوگیری کند. برای همین، مقرر شده دانشجویی که درسی را بیفتد، دوباره که بخواهد بگیرد، باید هزینهاش را بدهد؛ یعنی ما فقط یک بار هزینه یک واحد درسی را متقبل میشویم. یا دانشجوهایی که از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر انتقالی میگیرند، باید هزینه تحصیل در دانشگاه جدید را بدهند. اینها بر اساس برنامههای نظارت کنترلی شکل گرفته است و اجباری نیست؛ دانشجویی که خوب درسش را بخواند و بهموقع کار کند، دیگر گرفتار نمیشود. بعضی از موارد نیز هست که من فکر میکنم باید درباره آنها تجدیدنظر کنند؛ ازجمله درسهایی که با گواهیهای معتبر پزشکی حذف میشود. اینها را هم به نظر من نباید دوباره از دانشجو پول بگیرند که حالا اینها هم مباحثی است که منتقل شده و داریم به دانشگاهها میگوییم بالاخره جایی که دانشجو مقصر نبوده و اهمال نکرده، آنجا نباید هزینه واحد دوباره را بدهد. اما در نظر داشته باشیم جمع اینها در یک دانشگاه مثلا ١٠هزارنفری، میشود ٢٠٠-٣٠٠ نفر که به دلایلی طبق آییننامههای موجود، باید برای یک واحد خاص پول پرداخت کنند. اینها مقررات است؛ نه اجبار است، نه احیانا استفاده از اضطرار دانشجویان. آن دانشجویانی که من میگویم حرفشان نقدی است که بالاخره میشود پذیرفت، این است که در یک جایی دانشجویی اضطرار دارد درس بخواند، بگوییم نه، حالا که تو اضطرار داری، حالا باید یک پولی هم از شما بگیریم؛ چنین چیزی نیست. ورود به دورههای با شهریه، اختیاری است و آنهایی هم که باید هزینه دوبارهکاری دانشگاهها را بدهند، آنهم بالاخره آییننامه است که مصوبه هیئتهای امناست. آن بحث اولم را تکرار میکنم که آن بماند. بحث اینکه دانشجوهایی که با شهریه میانهای ظرفیت ایجادشده و آنهایی که به صورت بدون پرداخت میآیند، از نظر سطح علمی گاهی در بعضی از دانشگاهها همتراز نیستند، آن بحث پذیرفتنی است و بعضی از استادان نیز این را میپذیرند و این نقد را دارند؛ اما در بحثهای مدیریتی بالاخره دانشگاهها نگاهی برای تأمین ظرفیت برای درخواستهای تحصیل در آن دانشگاه خاص را نیز دارند.
حوادث و بلایای طبیعی در کشورمان خیلی زیاد است. بحث خوابگاههای دانشجویی در این ماجرا میتواند مهم به نظر بیاید. ما سال گذشته بحران دانشگاه شهید چمران اهواز را داشتیم، مسئله زلزله هم که در کشور ما جدی است. الان وضعیت نوسازی خوابگاههای دانشجویی به چه شکل است و چقدر خوابگاهها برای استقرار دانشجویان ایمن هستند؟
بعد از اینکه سلسله زلزلهها در مناطق کرمان و غرب ایران اتفاق افتاد، حوزه معاونت دانشجویی و سازمان امور دانشجویان کشور یک بررسی میدانی روی وضعیت خوابگاهها داشتند و مقاومت خوابگاهها مثل سال ساختشان، وضعیت اسکلت ساختمانها و مواردی از این قبیل را ارزیابی و بررسی کردند که گزارشهایی تهیه شده و خودشان هم در حوزه وزارت علوم، متولی پیگیری بحث تقویت این خوابگاهها و بازسازیهایی هستند که بتواند به افزایش ایمنی کمک کند. از قبل از اینکه این زلزله اتفاق بیفتد و این حرکت ایجاد شود نیز صندوق رفاه دانشجویان و سازمان امور دانشجویان برنامهای را برای ارتقای سطح کیفی خوابگاههای دانشجویی به اجرا گذاشته بودند که در آن، بهخصوص برای خوابگاههای قدیمی که شرایط بازسازی برایشان وجود داشت، بازسازی آغاز شد. در اکثر دانشگاههای کشور یک یا دو بلوکی از خوابگاههای قدیمی بازسازی، تقویت و بهروز شده است. به لحاظ صرفهجویی در انرژیها نیز کارهای خوبی انجام شده است. بنابراین بر اساس اینکه چقدر منابع بتواند تأمین کند، این برنامه را بهخصوص با نگاه تقویت خوابگاههای دانشجویی، انشاءالله پیگیری میکنیم.
جناب وزیر، انتظار از دانشگاه این است که فضای تعامل و وجود نگرشهای مختلف سیاسی در آن جریان داشته باشد؛ اما دانشجوها به همه برخوردهایی که خارج از قاعده میدانند، معترض هستند. در اصل آنها از کمیته انضباطی و حراست دانشگاهها گلهمند هستند. دانشجویانی داریم که در بُرد انجمن اسلامی به دلیل نصب یک عکس دادگاهی شدهاند و الان منتظر رأی دادگاه هستند. دانشجویانی به خاطر برخورد سلیقهای در زمینه پوشش، گرفتار کمیته انضباطی و حراست شدهاند، آنها گلهمند این رفتارها هستند. دادگاه این دانشجوها را شما پیگیری کردهاید؟ در جریان وثیقههای ١٠٠ و ٢٠٠میلیونتومانی دانشجویان برای آزادی هستید؟ برای این رفتارها با دانشجوها، چه برنامهای دارید؟
ما در فضاهای دانشگاهی یکسری آییننامه، ضوابط و مقررات داریم. فضاهای دانشگاهی اعم از دولتی و غیردولتی، چارچوبی دارند که در چارچوب این فضا پیش میروند. مثل مقررات آموزشی، مقررات انضباطی هم داریم. مثل قانون یک اداره است. بالاخره اینجا هم یک سازمان است دیگر. سازمان که نمیتواند بدون ضوابط و مقررات اداره شود؛ آن هم سازمانی به این بزرگی، مثل دانشگاهها با تنوع گروههای مشغول به کار در آن دانشگاهها. استادان یک گروه هستند، دانشجوها یک گروه و کارمندان یک گروه دیگر. پس اولین شاخصمان ضوابط و مقررات دانشگاه است که معمولا به اطلاع دانشجوها موقع ورود به دانشگاه میرسد. اغلب دانشگاهها دفترچهای اول ورود به دانشجو میدهند و ضوابط و مقررات را گوشزد میکنند. اول اینکه انتظار این است که دانشجویان آن را مطالعه کنند و بعد رعایت کنند. دوم اینکه بالاخره در بین آدمهایی که در یک جامعه وجود دارند، افرادی با روحیات و سوابق ذهنی و کاری متفاوتی وجود دارند؛ چون ماشین نیستند، در نتیجه اینکه تفاوتی در برخوردها و رفتارها وجود داشته باشد، طبیعی است؛ اما ما همین افراد را هم اعتقاد داریم که باید در چارچوب آن آییننامه و ضوابط رفتار و برخورد کنند. این در واقع دستورالعمل زندگی در دانشگاه است؛ اما گاهی ممکن است افراد در استنباط از آییننامه و ضوابط هم استنباطهای مختلف داشته باشند. یکی مقداری سهل بگیرد، یکی سخت بگیرد. اینها گاهی منشأ اعتراضات بچهها برای برخوردهای اول از این جاها شروع میشود. من بالاخره ٣٠ سال در دانشگاه زندگی کردم و ٢٠ سال مدیر دانشگاه بودم. همه اینها را تجربه کردم. اینها متأسفانه خیلی تحت مدیریت کامل مدیران بالادستی نمیتواند قرار بگیرد. آدم است دیگر. امروز حالش خوب نیست و زود عصبانی میشود؛ چه دانشجو، چه آن مأمور یا مسئول یا کارمند و حتی استاد. شما یک روز میروی سر کلاس و استادت حالش خوب نیست و با بغلدستی خودت حرف میزنی، سریع عصبانی میشود؛ درحالیکه روزهای دیگر ممکن است به روی خودش هم نیاورد. این است که این روحیات و برخوردهای افراد را نباید بهعنوان یک پدیده عمومی و جاری در محیطهای دانشگاهی تلقی کنیم. گاهی بچهها در صحبتها و اعتراضاتشان یک جوری حرف میزنند، انگار کل دانشگاهها و کل افراد مثلا انتظامات دانشگاهها یا حراست دانشگاهها همهشان در یک دیسیپلین خاص و سخت و خشک برنامهشان این است که با دانشجویان برخورد کنند. اتفاقا من تجربه دارم که رفاقتهای خوب و حمایتهای خوب بین طرفین یعنی دانشجوها و کارمندان دانشگاهها وجود داشته. اعم از همه کارمندان، بهویژه بین بچههای حراست و انتظامات. این موارد خیلی کم است؛ اما همین مقدار کم هم که اعتراض میشود، گاهی منشأ آن بالاخره کمطاقتی طرفین بوده است. بالاخره یکی کمی عکسالعمل شدید نشان میدهد و به اینجا میرسد؛ بنابراین ما دستورالعمل غیر از آییننامههای انضباطی در دانشگاهها برای نظارت بر رفتار دانشجو، کارمند و هیئت علمی در محیطهای دانشگاهی نداریم. همانطور که برای دانشجو آییننامه انضباطی داریم، برای اعضای هیئت علمی هم آییننامه انضباطی داریم. آنها هم بالاخره قوانینی بر کارهایشان حاکم است، کارمندانمان هم همینطور هستند؛ بنابراین این ماهیت سازمان و ضرورت یک سازمان است.
این استثنائات همانطور که گفتم، توانسته مشکلات زیادی هم ایجاد کند. شما خودتان نمیخواهید مشخصا به این پروندههای قضائی که برای دانشجویان شما ایجاد شده، ورود کنید؟
بله؛ قاعده کار این است که در دانشگاهها، کمیتههای انضباطی به تخلفات انضباطی رسیدگی میکنند و چون با محیط دانشگاه و روحیات دانشجو آشنا هستند، اغلب با یک برخورد خیلی ساده، تذکر، گاهی با یک اخطار کتبی بدون درجشدن در پرونده حلوفصل میشود. حتما میدانید که دانشجوها میتوانند در زمان فارغالتحصیلی درخواست دهند پرونده انضباطیشان امحا شود. یعنی اگر بعدا کسی سؤال کرد که این خانم یا آقا در دوره تحصیلش پروندهای داشته یا نه، آن پرونده دیگر موجود نیست. این در آییننامه است و بچهها از آن مطلع هستند. پس دانشگاه قصدی برای اینکه خدای ناکرده برای دانشجو ایجاد مشکل کند، ندارد. بعضی مواقع حالا عمدا یا سهوا که عموما سهوا است، دانشجویان مرتکب تخلفاتی میشوند که آثارش براساس آییننامه و قوانین موجود ازبینبردنی نیست؛ چون استثناهایی وجود دارد. این هم در دانشگاهها بسیار کم است. فرض کنید من چیزی حدود ١١، ١٢ سال که رئیس دانشگاه بودم، شاید از این موارد دو تا در ذهنم نیست که اتفاق افتاده باشد. پس میشود در حد صفر، اما وقتی اتفاقاتی میافتد؛ احیانا اتهاماتی از بیرون از دانشگاه بهعنوان مدعیالعموم یا سیستم قضائی برای دانشجوها مطرح میشود که آن طرح قضیه، قوه قضائیه است یا شکایتی از سوی افراد خارج از دانشگاه اتفاق میافتد که باز برمیگردد به قوه قضائیه. در این موارد ما معمولا در دانشگاهها با قوه قضائیه و آن دادگاهی که طرف مسئله میشود، صحبت میکنیم و معمولا از آنها خواهش میکنیم که اگر این مشکل در دانشگاه اتفاق افتاده، اجازه دهند که ما در دانشگاه به آن رسیدگی کنیم. خیلی وقتها و اکثر مواقع پذیرفته شده و حالا اگر در دانشگاهی یک مدیر یا یک مسئول احیانا به ذهنش نرسیده یا غفلت شده که این مسئله را بیاورد داخل دانشگاه و رسیدگی کند، این موردی بوده که میتوانسته بیاید. میماند مواردی که اصلا در دانشگاه اتفاق نیفتاده است. دانشجو هم مثل یک شهروند عادی، مسئول رفتارهای خودش در جامعه است. پس محیط دانشگاه با ما است، بیرون از دانشگاه با ما نیست؛ اما برای همین بچهها، همینطور که قبلا هم در بحث حوادث اخیر صحبت کردیم، اگر مشکل قضائی پیش بیاید، دانشگاهها مشاوره میدهند، وارد میشوند، کمک میکنند و همین وساطتها خیلی وقتها کمک میکند که برای بچهها مشکلی پیش نیاید.
نشریات دانشجویی یکی از بخشهای مهم فعالیتهای دانشجویی است، اما در این سالها مدیران نشریات دانشجویی هم نسبت به برخوردهای وزارت علوم و مدیران دانشگاهی گلهمند بودند. در این زمینه چه صحبتی دارید؟
برای نشریات هم آییننامه نظارت بر نشریات وجود دارد. در دانشگاهها یک شورای نظارت بر نشریات دانشجویی وجود دارد؛ دقیقا مثل آن چیزی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هست. بنابراین، این یک تمرین اجتماعی زندگیکردن است. اما معمولا بعضی مواقع بیتجربگی دانشجویان باعث میشود که روی نوشتههای خودشان خیلی دقت نکنند. عموما هم نمیدانند که این عبارت ممکن است برایشان دردسر ایجاد کند و قصد هم ندارند. بالاخره تازه شروع کرده به نوشتن؛ مثلا دو، سه سال است دارد مینویسد و بعضی از مسائل، بهویژه در حوزههای سیاسی و اجتماعی، مسائلیاند که ممکن است یک مقدار شور و هیجان پشتشان باشد. در تنظیم نشریات، اگر بچهها همان چارچوب و آییننامه نشریات را رعایت کنند، مطمئنا هیچ مشکلی بهویژه در داخل دانشگاه برایشان پیش نمیآید. حالا مواردی که احیانا کشیده شود به بیرون که ما راضی نیستیم مسائل داخل دانشگاه هیچ وقت در بیرون مطرح شود، آنجا دیگر باید دید که چکار میشود کرد و حتما باید کمک شود.
بحث استقلال دانشگاه که زمان آقای معین شروع شده بود هم به جایی نرسید. او درباره انتخاب هیئت علمی صحبت کرد و گفت توسعه یا سطح دانشگاه همه در خود دانشگاه اتفاق بیفتد. زمان آقای روحانی هم در ابتدا با اساتید برای انتخاب هیئتعلمی مشورتی میشود، اما سند مدونی برای استقلال دانشگاه وجود ندارد.
باید از دو منظر به استقلال دانشگاهها نگاه کرد؛ یک، دانشگاهها هم مثل همه دستگاههای دولتی، سازمانهایی که در یک کشور فعالیت میکنند، تابع قوانین و مقررات عمومی کشور هستند. یعنی چیزی نیست که دانشگاه مستقل شد، از قوانین و مقررات کشور هم خارج شود. بعضی از قوانین و مقررات در بحث مدیریت، در بحث حقوق و حقوق اجتماعی، حقوق مکتسبه در سطح دانشگاهها، حاکم است. ممکن است یکوقتهایی تلقی به این شود که مثلا چون من هیئتعلمی هستم، فلان مورد نباید در خصوص من اجرا شود. وجه دیگر اینکه دانشگاهها در مباحث علمی، پژوهشی باید مستقل باشند؛ یعنی نباید بحثهای علمی از یک جایی به آنها القا و دیکته شود که با مباحث علم و بحث اندیشهورزی و پژوهش مغایرت دارد. بنابراین، این میماند؛ اینکه ما یک عدهای داریم کارشناس رشته خودشان هستند، متخصص رشته خودشان هستند، راجع به اینکه مثلا این مقاله خوب است یا نه، باید اظهارنظر کنند و نظرشان اینجا مستقل است. کسی نمیتواند بگوید شما این را باید اینطوری ارزیابی کنید. این کتاب را ارزیابی کنید، این آقا یا خانم تحصیلکرده، شما این را ارزیابی کنید و به ما نتیجه بدهید. اینها چیزهایی است که در چارچوب بحث آکادمیک و دانشگاهی، استقلال دارد. در بخشهایی از مدیریت دانشگاهها هم نوعی استقلال از فضاهای اداری وجود دارد؛ مثل قانون هیئتهای امنا. وزارتخانهها و ادارات دیگر تابع قوانین مصوب مجلس بهطور عام و مصوبات هیئت دولت هستند، اما بخشی از قوانین و مقررات داخلی دانشگاهها از سوی هیئت امنای خود دانشگاهها تصویب و اجرا میشود و این را قانون برنامه ششم به رسمیت شناخته و در واقع مصوبات هیئتهای امنا شبیه مصوبات مجلس است. خب این استقلال است؛ یعنی وقتی که ما وزارت علوم را با یکیدیگر از وزارتخانههای غیرآموزشی مقایسه میکنیم، آنها میگویند شما خیلی مستقل هستید، شما دارید برای خودتان مثلا حقوق تنظیم میکنیم، برای خودتان آییننامه استخدامی تنظیم میکنید و این یعنی بخشی از استقلال دانشگاهها. درباره اظهارنظرهای کارشناسی هم صحبت کردم. بحث پذیرش هیئتعلمی الان هم بخش علمیاش وارد گروههای آموزشی و کارگروههای تخصصی شده است. گاهی فرار از بعضی از چارچوبها را ما نباید احیانا به آن رسمیت دهیم؛ حالا به هر دلیل. اما اینکه بگویند کسی میآید دانشگاه و ارزیابی علمی نمیشود، این درست نیست. همه دانشگاهها، گروههای تخصصی از خودشان است، نه از بیرون، مگر اینکه یک دانشگاه کوچکی باشد که آن تخصص را نداشته باشد. آنها میروند از دانشگاههای همسایه و نزدیکشان میگویند دو تا از استادان بیایند و چون این تخصص را ما نداریم، بیایند در مصاحبه علمی این فردی که میخواهد استخدام شود، کمک کنند، وگرنه گروههای تخصصی از خودشان است و به نظر میرسد که یکمقدار باید با جامعیت موضوع به بحث استقلال پرداخته شود. به نظر من استقلال نسبی در دانشگاهها خوب است و هر چقدر دانشگاهها بتوانند در فضای دانشگاهی، نظم و انضباط و مقررات را جا بیندازند و در چارچوب آنها کار کنند، آن استقلال خودش را بیشتر نشان میدهد.