دهه چهارم زندگی، اوج طلاق
سخنگوی سازمان ثبت احوال میانگین سنطلاق در ایران را در مردان ۳۶ سال و در زنان ۳۱ سال اعلام کرده است.
اکنون بسیاری از زنان یا مردان جوان در هنگام حضور در دادگاه خانواده دلایل خود را برای طلاق عدم تفاهم و درک برای زندگی مشترک عنوان میکنند. آنها میگویند که جانشان به لبشان رسیده است یا عبارت «مهرم حلال، جانم آزاد» را به زبان میآورند. زندگی زناشویی چه بر سر روح و روان زن و شوهری میآورد که کمتر از یک سال، روز یا ماه در کنار یکدیگر زیستهاند؟! مگر نه آن است که که چندی پیش باهزار امید و آرزو و به امید آنکه سالیان سال یار غار و گرمابه و گلستان هم باشند و در پستی و بلندی زندگی پای یکدیگر بایستند پا به خانه بخت گذاشتند؟ حال عرصه چقدر به تنگ آمده که به سادگی از واژه طلاق نام میبرند. حتی اگر قصد انکار این واقعیت را در ضمیر خودآگاه خود داشته باشیم، اما طلاق همیشه آسانترین راه است و بهترین راه نیست. آیا اگر درک عمیقی از مفهوم یک زندگی مشترک داشته باشیم و آن را امری مقدس و قابلاحترام بدانیم در بدترین و تحملناپذیرترین شرایط تن به طلاق خواهیم داد. برای تمام زوجهای در آستانه طلاق نمیتوان نسخه واحدی مانند تحمل مشکلات و سختیهای متعدد و گوناگون زندگی مشترک را پیچید، اما کاهش آشکارای سن طلاق در میان خانوادههای ایرانی این واقعیت تلخ را برای همگان محرز میکند که برخی از زوجهای جوان ایرانی به شدت با مفاهیمی مانند «تابآوری، مسئولیتپذیری و تعهد به یکدیگر» در زندگی زناشویی غریبگی میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور میانگین سن مردان در هنگام طلاق را 36 و نیم سال و سن خانمها را 31سال و هفت ماه اعلام کرد. سیفا... ابوترابی با اشاره به اینکه در نهماهه امسال آهنگ طلاق از شتاب چندانی برخوردار نبوده است نیز گفت: در این مدت 133هزار و 366 طلاق به ثبت رسیده است که میانگین طول زندگی مشترک در این مدت نه سال بوده است. او ادامه داد: در نه ماه امسال 67درصد طلاقهای ثبت شده با طول عمر زندگی مشترک کمتر از 10 سال بوده است و همچنین 45درصد طلاقهای ثبت شده در طول زندگی مشترک پنج سال و در11درصد طلاقها هم طول زندگی مشترک کمتر از یک سال بوده است. ابوترابی در بخش دیگری از سخنان خود به میانگین سن ازدواج زنان و مردان اشاره کرد و گفت: در نهماهه امسال میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان 27 سال و سه ماه و زنان 23 سال بوده است. او افزود: در نهماهه امسال 481هزار و 809 مورد ازدواج به ثبت رسیده است و در این مدت یکهزار و 76 ازدواج زنان سالمند بالای 60 سال و همچنین هفتهزار و 812 مورد نیز ازدواج مردان بالای 60 سال به ثبت رسیده است. سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور خاطرنشان کرد: روند وقوع و ثبت ازدواج در هرجمعیتی متاثر از ساخت سنی آن است و در کشور ما از ابتدای دهه 90 متاثر از گذار از متولدین اول دهه 60 از سن ازدواج است و میزان عمومی ازدواج روند کاهشی داشته و در سال 95 به 8/8 به ازای هرهزار نفر جمعیت رسیده است.ابوترابی ادامه داد: این رقم در ابتدای دهه 90شمسی 11/4 درهزار نفر بوده است و روند کاهشی رخداد و ثبت ازدواج با توجه به ساخت سنی جامعه روندی طبیعی است آنچه میتواند به عنوان یک مولفه اجتماعی مورد توجه قرار گیرد افزایش سن دختران و پسران در اولین ازدواج است.او تاکید کرد: افزایش سن در اولین ازدواج به معنای از دست دادن شانسهای اجتماعی باروری برای زوجین خواهد بود. ابوترابی اعلام کرد: در سال 95 به ازای هر یکهزار نفر، 8/8 نفر ازدواج ثبت شده بود و در سال 90 نیز به ازای هر یکهزار نفر 4/11 مورد ازدواج به ثبت رسیده بود و میانگین سن ازدواج در اولین ازدواجها در اکثر استانهای کشور از سال 91 تا 95برای مردان شش ماه و برای زنان چهار ماه افزایش پیدا کرده است.
فقدان آموزش مسئولیتپذیری داریم
یک پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به لزوم مهارتآموزی پیش از ازدواج به زوجین میگوید: مهمترین اقدام برای کاهش میزان طلاق مداخلهموثر اجتماعی در این زمینه است و این مداخلهها باید به کسب آموزش و ارتقای دانش زوجها منجر شود. ثریا عزیزپناه میافزاید: متاسفانه فاقد آموزشهایی در راستای یادگیری مسئولیتپذیری زوجین هستیم و منشأ این مشکل را باید در سیستم نظام آموزش و پرورش کشور جستوجو کنیم، زیرا هیچیک از مفاد درسی در بازه زمانی 12ساله تحصیل حاوی مهارتآموزی زندگی با شرایط روز نیست. او تاکید میکند: آموزشهای پیش از ازدواج به میزان کافی مثمرثمر نیست، زیرا زوجها در اوج دغدغه فکری خود برای مسائلازدواج از سوی سازمانبهزیستی در جلسات دو تا سه ساعته مشاوره شرکت میکنند. آنها در این سه ساعت با مفاهیمی مانند ارتباط موثر عاطفی و زناشویی یکدیگر و ارتباط با اطرافیان و فرزند پروری و... را میآموزند، این جلسه بیشتر کاریکاتوری از یک آموزش است تا خود آموزش. عزیرپناه میافزاید: هیچفردی در هیچمحدودهجغرافیایی نمیتواند در یک جلسه یک ساعت و نیمه مهارتهای زندگی زناشویی را بیاموزد؟! بنابراین به منظور موثر واقع شدن آموزشهای مهارتزندگی باید ساز و کاری موثر تعریف کرد که از طلاق پیشگیری کند و زوجین از یک زندگی مسالمتآمیز توام با مسئولیتپذیری نسبت به یکدیگر برخوردار باشند و در تکوین یک ارتباط موثر انسانی موثر باشد. او خاطرنشان میکند: به دلیل تغییراتاساسی و بنیادین در روابط خانوادگی و اجتماعی به دلیل شهرنشینی انتقال بین نسلی مفاهیم روانشناختی و اجتماعی دچار سکتههای فراوان شده است و این خلأهای ایجاد شده باید با آموزش پر شوند، خلأ بزرگی برای مسئولیت پذیری نسل کنونی داریم و باید مفاهیم انسانی و لازمه یک ازدواج موفق را در اختیار کودکان و نوجوانانی قرار دهیم که به صورت طبیعی و غریزی باید خانوارهایی را در آینده تشکیل دهند. عزیزپناه میافزاید: افراد فاقد این مهارتها، آموزشها و مسئولیت پذیری هستند و با این سازوکار به زندگی مشترک وارد میشوند و قطعا دچار مشکل خواهند شد. او میگوید: خانوادههای کنونی به مانند گذشته گسترده نیستند و اولین شرط خانوادهها برای ازدواج دختران و پسرانشان زندگی مستقل است. در حالی که دختران و پسران آنها هیچگونه آمادگی برای زیست مستقل و منفک از خانواده ندارند و وابستگی مالی یا عاطفی به خانواده خود دارند و به میزان کافی مسئولیتپذیر زندگی زناشویی نیستند. باتوجه به ساز و کار مدرن و نگاه روشنفکرانه به موضوع زندگی زناشویی نگاه سنتی جوابگوی شرایط فعلی نیست. آمار بیش از حد طلاق شش ماه و سال اول زندگی مشترک نشان میدهد طرفین با تغییر بنیادین در زندگی خود تحت عنوان «زندگی مشترک» آشنا نیستند و معنای تشکیل نهادی تحت عنوان «خانواده» را به شایستگی نمیدانند. در نهایت باید گفت فقدان آموزش موثر و مسئولیت پذیری از رکنهای مهم در زمینه از هم گسیختگی خانوارهای ایرانی به ویژه در یک سال اول زندگی زناشویی است. خانوادهها باید حس مسئولیتپذیری را از کودکی در فرزندان خود به وجود آورند و این حس در نوجوانی و جوانی با آموزش تقویت شود. فقدان آموزش در بسیاری از مسائلاجتماعی کاملا ظهور و بروز پیدا کرده است.