روند تغییر سبد مصرفی خانواده ایرانی
مصرف بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای مورد مطالعه هم در سطح اقتصاد خرد و هم در سطح اقتصاد کلان است که هم روند و تغییرات آن در گذر زمان اهمیت دارد و هم مقایسه ترکیب و سطح آن با کشورهای پیشرفته حائز اهمیت قابلتوجهی است.
الگوی مصرف در هر جامعهای از سه مولفه سطح مصرف کالاها و خدمات، ترکیب کالاها و خدمات مصرفی و نوع کالاها و خدمات مصرفی تشکیل شده است. منظور از سطح مصرف، بخشی از درآمد خانوار یا جامعه است که صرف خرید کالاها و خدمات مصرفی میشود. سطح مصرف در یک جامعه علاوه بر اینکه متاثر از فرهنگ جامعه است، تابعی از سطح درآمد نیز است.
معمولا جامعهشناسان افراد جامعه را بر پایه سه معیار ثروت، قدرت و شهرت به سه طبقه بالا، متوسط و پایین تقسیم میکنند. این سه معیار، الگوهای متفاوتی از مصرفگرایی را برای سه طبقه بهدنبال دارد. به گزارش دنیای اقتصاد، هر سه طبقه، مصرفگرایی بیرویه دارند، اما به شکلهای متفاوت. افراد طبقه بالا با داشتن ثروت، از طریق مصرف کالاهای لوکس بهدنبال کسب اعتبار بیشتر هستند. اعضای طبقه متوسط، همیشه سعی میکنند خود را از طبقات بالا عقبتر نبینند. اعضای طبقه پایین، با توجه به مصرفگرایی دیگر طبقات و با توجه به وفور کالا و خدمات در بازار، در تلاش است که به هر وسیله، سهمی از کالا و خدمات در بازار را به خود اختصاص دهد. یک سبد مصرفی بهینه برای خانواده و اقتصاد سبدی است که از یک طرف بیشترین مطلوبیت را با لحاظ درآمد، برای خانواده داشته باشد و از طرف دیگر، به نحوی باشد که بیشترین تاثیر مثبت را برای اقتصاد کلان خصوصا از زاویه افزایش تولید داشته باشد. در مقالهای که سبد مصرفی خانوار نمونه ایرانی را هم از لحاظ روند تغییر در دهههای اخیر و هم با مقایسه با کشورهای جهان مورد بررسی قرار داده به این نتیجه رسیده است که در دهههای اخیر به خاطر طی کردن یک دوره گذار، سهم خدمات آموزشی، بهداشتی و حملونقل افزایش قابلتوجهی داشته و بهعلاوه سبد مصرفی کنونی با سبد بهینه در کشورهای پیشرفته تفاوت قابل ملاحظهای دارد.
گذار مصرف در دهههای اخیر
در مجموع کل مخارج مصرفی خانوارهای کشور طی سالهای ۱۳۴۴ تا سالهای اخیر از رشد حدودا ۴ درصدی برخوردار بوده است. بررسی دادههای مصرف نشان میدهد که در دوره یاد شده کمترین رشد مربوط به گروه خوراکیها و آشامیدنیها است که از رشد حدود یک درصدی برخوردار بوده و بیشترین رشد هزینهها مربوط به حملونقل و ارتباطات با رشد بیش از ۹ درصد است. بهعلاوه مخارج مصرفی واقعی سرانه در گروه بهداشت و درمان و خدمات آموزشی، فرهنگی و تفریحی از رشد بالایی بهره بردهاند و این امر افزایش سرانههای بهداشت و آموزش کشور را نشان میدهد. بنابراین در دهههای گذشته ترکیب و نرخ رشد کالاهای متفاوت بهصورت چشمگیری تغییر کرده است.
بهطوریکه خوراکیها و آشامیدنیها کمترین رشد را داشته و خدمات حملونقل، آموزش و بهداشت بیشترین رشد را تجربه کردهاند. این وضعیت یعنی عدم رشد قابلتوجه خوراکیها و آشامیدنیها، معمولا در دو حالت قابلتصور اتفاق میافتد. اولین حالت زمانی است که کشور در یک وضعیت گذار در معرض رشد قابلتوجه کالاها و خدمات نسبتا ضروری مثل آموزش قرار میگیرد. در این حالت سهم قابلتوجهی از بودجه خانواده در گذشت زمان به سمت این کالاها سوق مییابد. در حالت دوم کشور پلههای توسعه را طی کرده و کالاها و خدمات سرمایهای مثل بیمه عمر را به حد قابلتوجهی به سبد مصرفی خود اضافه میکند. در دهههای گذشته و به گواه دادههای مورد بررسی، ایران در زمره گروه اول قرار میگیرد. به این معنی که حالت گذار ایران در دهههای اخیر باعث شده یک انتقال سهمی از خوراکیها و آشامیدنیها به سمت کالاهای نسبتا ضروری صورت بگیرد.
مقایسه جهانی مصرف
بررسی و مقایسه الگوی مصرف کشورهای مختلف از این جهت مهم است که وضعیت این متغیر مهم را در مسیر توسعه به تصویر کشانده و تغییرات آن تا مقدار مورد هدف را ارائه میدهد. در ایران مصرف سرانه گوشت قرمز، ماهی و لبنیات نسبت به مصرف جهانی کمتر است. همچنین در سالهای اخیر سرانه مصرف گوشت گاو در جهان ۱/ ۱۱ کیلوگرم بوده درحالیکه سرانه مصرف گوشت در ایران تنها ۸/ ۵ کیلوگرم است. از دیگر سو مصرف سرانه ماهی و سیب درختی در ایران به ترتیب ۲/ ۶ و ۲/ ۱۳ کیلوگرم اما در جهان سرانه آنها ۵/ ۱۶ و ۲/ ۲۲ کیلوگرم است. مصرف سرانه روغن نباتی در ایران ۱۷ کیلوگرم بوده در شرایطی که در جهان این رقم تنها ۱۱ کیلوگرم است. ایران یکی از مصرف کنندههای بزرگ چای در جهان است در عین حال که یازدهمین کشور تولیدکننده و دهمین کشور واردکننده چای نیز است.
همچنین درحال حاضر ایران مقام بالایی را در مصرف نوشابه و نان در دنیا، سرانه ۱۰برابری در مصرف انرژی نسبت به اروپاییها، رتبه سوم مصرف گاز در جهان، نوزدهمین کشور مصرفکننده برق در دنیا و قرار گرفتن در رتبه بیستم کشورهای پر مصرف دارو را دارد. سهم مخارج مصرفی در گروه غذا و آشامیدنی در ایران تقریبا دو برابر میانگین جهانی است. غذا بهعنوان حیاتیترین نیاز بشر تلقی میشود و حداقلهایی از آن باید ضرورتا تامین شود. در گروه مسکن و انرژی، سهم مخارج مصرفی در این بخش بیش از جهان است. این تفاوت میتواند به این علت باشد که مسکن نیز یکی از نیازهای ضروری انسان است و باید حداقلهایی از آن تامین شود. همه این آمارها از جمله آثار الگوی نامناسب مصرف در کشور است که جز هدر دادن منابع و سرمایههای کشور نتیجه دیگری بهدنبال ندارد. به همین دلیل اصلاح الگوی مصرف هم به کمک سیاستگذاریهای مختلف از سوی دولت لازم است مورد توجه قرار گیرد هم خانوادهها سبد مصرفی خود را به سمت یک سبد بهینه هدایت کنند.