غفلت بهزیستی در برابر کودکان زباله گرد
سرعت نابودکننده فقر و همچنین برخی پیمانکاران شهرداری باعث شدهاند تا کودکان بیشتری، قامتشان در سطلهای زباله خم شود.
برخی کودکان سرزمینمان امروز به جای بازی، سرگرم تامین معاش خود و خانوادهشان هستند و در این راستا برخی نیز در مشاغلی به کار گرفته میشوند که نه با روحیه و نه با قامت نحیفشان و نه با دستان کوچکشان سازگاری ندارد. زبالهگردی از مشاغلی است که کودکان زیادی را گرفتار خود کرده و مجبورند تا روزی خود و خانواده را از لابهلای آشغالها بهدست آورند. هرچند در مورد نقض حقوق کودکان بحثهای زیادی مطرح شده است اما بحث زبالهگردی کودکان از موضوعاتی است که با هیچ منطقی سازگار نیست.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، قوانین بین المللی کودکان زیر 18 سال و قوانین داخلی، کودکان زیر 16 سال را کودک تلقی کرده اما متاسفانه در بسیاری مواقع شاهدیم کودکی 8 یا 9 ساله با قامتی کوتاه، باری از زباله را به دوش میکشد. منظره تا شدن کودک در سطل زباله شهرداری که آشغالها را زیر و رو میکند تا آنچه میخواهد را بیابد، شاید از تلخترین مناظری است که هیچ عابری نمی تواند راحت از کنار آن بگذرد. کودکانی که باید فارغ از تمامی مشکلات با بازی و سرگرمی، تجارب آینده خود را بهدست آورند و با شادی روزگار بگذرانند اما انگار برخی از آنان این روزها تمرین زندگی را آغاز کرده و مانند بزرگسالان به فکر تامین معاش خود هستند. در این زمینه همایون هاشمی ، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه زبالهگردی آسیب اجتماعی نوپدید است که کودکان را تهدید میکند، معتقد است زبالهگردی دردناکترین آسیب حوزه کودکان است و متاسفانه ایدز، هپاتیت و انواع آسیبهای اجتماعی ،کودکان زبالهگرد را تهدید میکند و نیاز است هر چه سریع تر شناسایی، جمع آوری و ساماندهی شوند. اما چگونه این کودکان شناسایی شوند در حالی که آنها اغلب توسط پیمانکاران شهرداری به کار گرفته میشوند.در این راستا برای روشن شدن موضوع و اینکه شهرداری با چه مجوزی اقدام به کار کودکان به عنوان زباله گرد میکند با اعضا حقوقی شورای شهر تماس گرفتیم اما با وجود تماسهای مکرر و حتی ارسال سوالاتمان، هیچکدام از اعضای حقوقی شورای شهر پاسخی به ما نداده و گرفتاری و کثرت کار را بهانهای برای عدم پاسخگویی به رسانه قلمداد کردند. اما با توجه به رسالت روزنامهنگاری و همچنین عواقب ناگوار زبالهگردی کودکان، موضوع را با هادی شریعتی حقوقدان و فعال حقوق کودک در میان گذاشتیم که ایشان، پاسخگوی سوالات ما بودند.
آقای شریعتی! معضل زبالهگردی کودکان به عنوان آسیب اجتماعی جدیدی است که گریبانگیر کودکان کشورمان شده است، به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟
زباله گردی کودکان را نمیتوان به عنوان آسیب نوظهور معرفی کرد. شاید بهتر باشد که بگوییم این روزها کودکان زبالهگرد نامشان بیشتر شنیده شده و در سطح خیابان بیشتر دیده میشوند. البته متاسفانه باید گفت این دیده شدن به دلیل حساسیت مسئولان نبوده بلکه سرعت نابودکننده فقر در قشر به حاشیه رانده شده و همچنین قدرت ویران کننده برخی پیمانکاران شهرداری باعث شده تا کودکان بیشتری، قامتشان در سطلهای زباله شهرداری خم شود، آنقدر این سرعت شدت گرفت که در شهروندان حساسیت و نگرانی ایجاد شد. هرچند در دهه 80 فعالان حقوق کودک نسبت به رشد این آسیب هشدارهای زیادی داده بودند اما این هشدارها توسط مسئولان انکار شد، اما پس از گذشت هشت سال زبالهگردی کودکان به عنوان آسیبی توسط همان مسئولان شهری مطرح شد.
اگر امروز کودکان بیشتری در بازیافت و زبالهگردی مجبور به کار شدهاند دلایل متعددی دارد.که مهمترین آن فقر است.فقری که در شهرهای محروم ایران و در تهران بیداد میکند و با مهاجرت به حاشیه شهرها همراه است. حاشیه نشینی، بیکاری و اعتیاد از عوامل دیگری هستند که زمینه را برای کار کودکان در زبالهگردی یا کارهای مشابه آن فراهم میکند، البته در کنار این فقر قدرت،ثروت و سودجویی یک نهاد مانند پیمانکار شهرداری که به سود بیشتر ونیروی کار ارزانتر فکر میکند، بیشتر خودنمایی میکند که این عوامل به صورت پیوسته و سلسله وار باعث ایجاد این آسیب شدهاند.
چه خطراتی این کودکان را تهدید میکند؟
کودکان زباله گرد در خطر غرق هستند. وضعیت مخاطرهآمیز مستمر،چیزی که حرف زدن در مورد آن سخت است، زیرا این اندازه تلخی و تاریکی در دنیای یک کودک با هیچ منطق و اصول اخلاقی و انسانی سازگار نیست. آنچه بنده در ارتباط با وضعیت کودکان زباله گرد بیان میکنم حاصل شنیدهها نیست بلکه مشاهده مستقیم و دو سال ارتباط بیواسطه با مراکزی است که این کودکان در آنجا مشغول به فعالیت بودهاند که نتیجه این مشاهدات وضعیت کودکان را اسفبار و به نوعی فاجعهآمیز نشان میدهد.کودکانی که در ازای دستمزدی ناچیز (که اغلب نیز آن دستمزد به خودشان داده نمیشود) ،سختترین شکل کار را تجربه میکنند و به دلیل تماس با اشیای آلوده دچار بیماریهای سختی میشوند. یکی ازمواردی که بنده از نزدیک شاهد آن بودم، کودکی بود که به دلیل زبالهگردی به بیماری قانقاریا مبتلا شد و در اثر سرایت عفونت، دستهایش را از دست داد .
کودکان زبالهگرد اغلب دچار بیماریهای عفونی (اچ آی وی ،هپاتیت و ...)و بیمارهای انگلی هستند و مشکل، زمانی است که قرار است این کودکان را به مراکز درمانی معرفی کنیم.زیرا برخی از این کودکان مهاجران افغانستانی بودند که تعداد بالایی از آنها مدارک هویتی نداشتند و به دلیل عدم دسترسی به خانوادههای آنها برای پر کردن فرم رضایتنامه، هزینه سنگین جراحی، آزمایش (اچ آی وی) اقدامات درمان آنها با مشکلات روبهرو است که این امر سبب میشود روند درمان به درستی و به سرعت طی نشود. از دیگر مشکلات کودکان زبالهگرد که بسیار نیز شاهد آن بودیم و عمومیت نیز داشت آسیبهای روانی بود که این کودکان دایم تجربه میکنند.تحقیر و تهدید مداوم توسط نیروهای بالادستی یا ماموران انضباط شهری شهرداری و نگاه ترحمآمیز بعضی از شهروندان، از آنها کودکانی فاقد اعتماد به نفس و منزوی ساخته است.البته در محیط کار آنها مساله بغرنجتری نیز وجود دارد .اشتراک فضای خوابگاه این کودکان با افراد بزرگسال سبب آزارهای جنسی آنها در محیط خشونت زده مراکز بازیافت است؛ موضوعی که تلخی فضارا چند برابر میکند.
همانگونه که فرمودید زبالهگردی، کودکان را در معرض انواع بیماریها قرار داده و سلامت آنها را تهدید میکند، چه اقداماتی باید جهت کاهش این معضل انجام شود؟
بر اساس مواد 79،83،84 قانون کار جمهوری اسلامی و همچنین محتوای مقاولهنامه محو فوری بدترین اشکال کار کودک و آیین نامه اجرایی آن و ماده 32 پیمان نامه حقوق کودک، به کارگیری کودکان در مشاغل سخت مانند زبالهگردی، غیرقانونی وممنوع است که در سالهای اخیر، پیمانکاران متوجه حساسیت موضوع شدهاند و برخی از آنها با دور زدن قانون، مراکز غیررسمی تاسیس کردهاند که هیچ نشان و علامتی برای شناسایی نداشته باشند. متاسفانه مدیریت گذشته شهرداری تهران هم بیتوجه به حقوق شهروندان و حقوق کودکان، اولویت را بر سود و بهرهبرداری مالی از تهران و حتی زبالههایش قرار داده بود به همین دلیل قراردادهایش باپیمانکاران بازیافت بدون نظارت بوده که البته با توجه به تغییر مدیریت امیدواریم نگاه جدی به این مساله صورت گیرد و با پیمانکاران متخلف برخورد قضایی بشود. اما کنترل و برخورد قضایی با پیمانکاران همه مشکلات را حل نخواهد کرد.باید اذعان داشت مساله فقط زبالهگردی کودکان نیست بلکه موضوع اصلی فقری است که کودک را به زبالهگردی مجبور کردهاست.هرچند که ما مخالف کار کردن کودکانیم اما نگران فردای بیکاری آنها نیز هستیم.فقر ادامهدار، با آنها و خانواده هایشان چه خواهد کرد؟!جدا کردن ناگهانی کودکان از کار به عنوان تنها راه تامین معاش، در حالی که هیچ مهارت دیگری را آموزش ندیدهاند آسیب جدیدتری تولید خواهد کرد.
پس به نظر شما چه اقداماتی در مورد این کودکان باید انجام شود؟
در این زمینه ابتدا باید با حضور مددکاران متخصص، کودکان زبالهگرد را شناسایی و با ایجاد طرحی شبیه(خانههای نیمه راه)به آنها یا خانوادهشان مهارتهای کاربردیتر را آموزش داد تا آنها توانمند شوند. دولت در این طرح میتواند نقش تکمیل کننده رفاه و خدمات اجتماعی این کودکان را داشته باشد. بدون خطکشیها و تقسیمبندی این کودکان به مهاجر و غیرمهاجر. زیرا ما بر این باوریم کودکان، بدون مرز هستند و در هر نقطه جغرافیایی باید از آنها در برابر آزار و بهرهکشی حمایت شود.
سازمان بهزیستی به عنوان متولی در زمینه کودکان در این باره چه مسئولیتی دارد؟
طی چند سال گذشته به یاد ندارم که در ارتباط با زبالهگردی کودکان چیزی غیر از جلسه و شعار، دیده یا شنیده باشم. جلساتی بدون خروجی مثبت و شعارهایی که هیچ نسبتی با آنچه که در خیابانها دیده میشود، ندارند.بهزیستی و سایر نهادهای مسئول در طرح اخیر و پر حاشیه ساماندهی یا همان دستگیری کودکان کار ثابت کردند نگاه تخصصی و ریشهای به کار کودک ندارند که این موضوع مشخص می کند در مسئولیتپذیری سازمانهایی مانند بهزیستی، غفلت رخ داده است و البته این را هم باید اضافه کرد شاید چند سازمان مسئول بتوانند در دستگیری و پاک کردن چهره شهر از کودکان کار متحد و همراه شوند اما در حل آسیب، متاسفانه چنین اراده و اتحادی وجود ندارد.به نظر میرسد با توجه به روند رو به رشد جذب کودکان در زبالهگردی، حالا آسیب به مرحلهای رسیده که باید از شخص رییس جمهور محترم به عنوان پاسدارقانون اساسی درخواست کرد، با توجه به اصل چهل و سوم قانون اساسی، اقدامات لازم عملی را برای حل این آسیب انجام دهند تا از رنج و درد مداوم این کودکان فراموش شده بکاهند.