پویش «از خودمان شروع کنیم» در خیابانهای تهران
پراید مشکی روی خط عابر پیاده ایستاده، مرد با لباس پزشک-دلقکها جلو میرود، گوشی پزشکی بزرگی که در دستش گرفته را روی کاپوت ماشین میگذارد و با تاسف سری تکان میدهد و رو به راننده اشاره میکند که حالش اصلا خوب نیست. دیگری دوان دوان با یک آیینه بزرگ دندانپزشکی بزرگ به سمت راننده میآید و آینه را سمت او میگیرد تا تصویر خودش را در آن ببیند، دلقکها با ایما و اشاره به راننده تذکر میدهند و راننده هم با لبخند دنده عقب میرود تا قبل از سبز شدن چراغ، پشت خط عابر بایستد.
به گزارش اقتصادآنلاین ، اعتماد نوشت : کمپین #از خودمان_شروع_کنیم یک ماهی میشود که در خیابانهای تهران آغاز شده و کسانی که از معابر اصلی شهر عبور میکنند گروههای هنری و دوچرخهسوارانی را دیدهاند که با یک پیام و با اجرای پرفورمنس آرتهای مختلف، سعی دارند تا در مورد فرهنگ ترافیکی و نقش شهروندان (پیاده یا سواره) به آنها پیامهایی را بدهند. اینجا چهارراه ولیعصر تهران است؛ محدودهای که زمانی پیادهراه فرهنگی بسیاری از اهالی فرهنگ و تئاتر بود، اما حالا با اجرای طرح زیرگذر عابر پیاده تبدیل به آشفته بازاری شده که نشانههای فرهنگ و هنر را کمتر میشود در آن پیدا کرد.
بساط دستفروشها، درهمتنیدگی عابران سرگردان، حصارهایی که با هدف ایجاد نظم و اجبار در استفاده از زیر گذر تعبیه شدهاند اما محلی شدهاند برای اجرای حرکات آکروباتیک عابرانی که وقت و حوصله استفاده از زیر گذر را ندارند؛ زیر گذری که بخش اعظم آن غرفههایی است که شهرداری تهران به فروشندگان سوغات و شیرینی و لباس اجاره داده و راهی برای عبور رهگذران باقی نگذاشته. اینها همه چهارراه ولیعصر تهران را به جای مناسبی برای اجرای کمپین «#از خودمان_ شروع_ کنیم» تبدیل کرده است. چهارراه ولیعصر سهشنبه و پنجشنبه هر هفته حال و هوای متفاوتی پیدا میکند، در هر تقاطع یک گروه مستقر شدهاند تا با شیوه خود پیامهای ترافیکی به مردم بدهند. گروههای هنری که با طراحی نمایشهای بیکلام سعی دارند خطراتی را که عدم رعایت ضوابط ترافیکی برای مردم دارد به آنها یادآوری کنند. با این امید که این تصویرها کارسازتر از پیامهای شفاهی و بیلبوردی پلیس و شهرداری در مورد فرهنگ ترافیکی شهر باشد.
چهار مرد با لباس و کلاه ایمنی و صورتکهای سفید، به محض قرمز شدن چراغ پلاکاردهایی را رو به رانندهها میگیرند که روی هر کدام پیامی نوشته شده، مثل: «آیا میدانید رفتار ترافیکی افراد یک جامعه معرف فرهنگ آن جامعه است» یا «من شهروند مسوولم چون پشت خط عابر پیاده توقف میکنم» در کنار گروهی که این پرفورمنس را اجرا میکنند، رضا بهرامی، کارگردان و طراح این اجرا ایستاده است، بهرامی در مورد کمپین و تاثیرگذاری آن میگوید: «مردم وقتی در گذر هستند زمان برای دیدن یک نمایش ندارند. به همین خاطر نمایشهای ٣٥ تا ٤٠ ثانیهای میتواند به خوبی یک مفهوم را به آنها منتقل کند.» بهرامی در مورد بازتابهایی که مردم به اجرای آنها در چهارراهها دارند هم میگوید: «هم با ما همکاری میکنند هم ممکن است درگیری لفظی پیدا و انتقاد کنند از کار ما یا پیشنهاداتی به ما میدهند، مثل اینکه در چهارراه ولیعصر بهتر است یک پل عابر نصب شود.»زوج جوان پشت حصار چهارراه ایستادهاند و به حرکتهای رباتگونه گروه هنری با دقت نگاه میکنند و گوشه لبشان لبخندی هست، در مورد تاثیر چنین حرکتهایی معتقدند: «بیتاثیر که نیست، ما متوجه نشدیم برای شهرداری است، فکر کردیم این گروههای هنری که همیشه در این محدوده اجرا دارند، این کار را میکنند.» و مردی که پشت به خیابان کرده و به حصار تکیه داده، خودش را وارد بحث میکند: «این مسخرهبازیها هیچوقت جواب نمیده، اینجا تهرانهها» حاضرین در چهارراه ولیعصر هم بیشتر از اینکه به تاثیرگذاری این طرح اعتقاد داشته باشند، معتقدند که این تصاویر خیلی زود از ذهن همه پاک میشود.
در تقاطع بعدی یک گروه با تحرک بیشتر از گروههای دیگر با اجرای نمایشهای بیکلام و با شوخیهای معنادار سعی دارد تا به رانندهها و عابران پیامهایی را منتقل کند، یکی از اعضای گروه بعد از قرمز شدن چراغ عابران مانع حرکت آنها میشود و خط عابر را نشان میدهد و دیگری جلوی ماشینهایی که روی خاط عابر پیاده توقف کردهاند روی زمین میخوابد و پیامش این است که این رفتار ناهنجار میتواند به قیمت جان یک فرد تمام شود. علیرضا ترامشلو، کارگردان این پرفورمنس در مورد طراحی این اجرا میگوید: «طراحی کار طوری بوده که باعث ایجاد حساسیت نشود و با یک نگاه طنز و در قالب نمایش بیکلام یک پیام مهم را منتقل کند. ما از وسایل پزشکی استفاده کردهایم و از دلقکهایی که لباس پزشک پوشیدهاند، اینها به نوعی میخواهند به بیماری موجود در جامعه اشاره کنند و اینکه وقتی کسی میداند که کارش نظم شهر را به هم میزند و در قبال آن جریمه میشود، باید یک بیمار باشد که باز هم این کار را انجام دهد. ما امر و نهی نمیکنیم که تنش ایجاد کند. سازمان ترافیک به این نتیجه رسیده که نگاه از بالا و جریمه نتیجه نمیدهد. به همین دلیل به فکر چنین طرحی افتادهاند.»
ساعت ٨ شب، کارگروههای نمایشی تمام شده، چراغ قرمزها به حالت عادی برگشتهاند، رانندهای روی خط عابر ایستاده، سراغ گروههای نمایشی را میگیریم و اینکه تا به حال آنها را دیده یا نه؟ «آره دیدمشون، همهجا هستن، چند روز پیش شهرک غرب دیدمشون» و از تاثیر کارشان میپرسیم: «تاثیر که داره، اما خب طول میکشه» و اشارهمان به توقف ماشین روی خط عابر پیاده صدای خنده خسته راننده را بلند میکند که: «نکنه شمام از همونایی؟»
برای هوای پاک شهر رکاب بزنیم
پلیس ماشینهای چهار سمت میدان ولیعصر را متوقف میکند، نگاه عابران با تعجب دوچرخهسوارانی را که با لباسهای رنگی یکدست از بلوار کشاورز وارد میدان میشوند و از ضلع جنوبی میدان عبور میکنند دنبال میکنند و بعضی هم چهره آشنای رضا کیانیان را در میان دوچرخهسواران تشخیص میدهند، پرسشگرانه زیر لب میپرسند: «چه خبره؟» کمی دقت میتواند پاسخ سوالشان را روی پرچمهایی که روی زین پشتی دوچرخهها نصب شده بدهد، اما بعضی به این اکتفا نمیکنند و بعضی دوچرخهسواران را متوقف میکنند تا سوالشان را بپرسند. در این بین پلیس راهور هم همراه دوچرخهسوارهاست، این شاید نخستین قدم برای فعالیت پلیس دوچرخهسوار در سطح شهر باشد. علی خوشگفتار، سرپرست یکی از این تیمهای دوچرخهسواری میگوید: «کمپین برای هوای پاک شهر رکاب بزنیم» از زمستان سال گذشته با ١٠ دوچرخه شروع شده و الان حدود ٤٠ دوچرخهسوار در این طرح رکاب میزنند. انجمن پیشکسوتان دوچرخهسواری هم به کمپین پیوسته. هدف اصلی طرح این است که مردم دوچرخه را در خیابان ببینند و سعی کنند برای بعضی از کارهای روزمره خود از دوچرخه استفاده کنند.»بعد از رکابزنی دوچرخهسوارها در ساعت پرترافیک میدان ولیعصر و خیابان کریمخان (در مسیر مشخص شده برای دوچرخهسوارها) رضا کیانیان با دوچرخهسوارها و خبرنگاران گفتوگوی کوتاهی داشت، کیانیان که مدتی است با کمپین# از_ خودمان_ شروع کنیم همراه شده میگوید: «هر کاری که ما انجام بدهیم، پله، پله و قدم به قدم باعث میشود که فرهنگ آن، جا بیفتد. چه ایرادی دارد که پلیس از مردم یاد بگیرد، برای افزایش تعداد دوچرخهسواران در شهر باید امنیت ایجاد شود، تنگنظری نباید باشد که بگویند خانمها سوار نشوند، آقایان سوار شوند، فرقی نمیکند خانمها یا آقایان، الان در همین گروه خانمها دوچرخهسواری کردند، شهر به هم ریخت؟ اتفاقی افتاد؟»
کیانیان در مورد اینکه چقدر شرایط برای دوچرخهسواری در خیابانها و معابر تهران مهیا است میگوید: «چرا همیشه فکر میکنید باید ابتدا شرایط مهیا شود بعد مردم کاری را انجام دهند. مردم اگر این کار را شروع کنند به تدریج شرایط هم مهیا میشود. تا از خودمان شروع نکنیم هیچ اتفاق مثبتی در جامعه نمیافتد. همیشه سالیان سال است که همه دستشان پیش دولت دراز است، همه منتظرند دولت اول یک کاری انجام دهد بعد آنها به میدان بیایند. چرا؟ دولت کار خودش را بکند و ما هم کار خودمان را بکنیم، باید یاد بگیریم که همهچیز سیاسی نیست.»نوشین یکی از زنان دوچرخهسواری است که رکابزنی بلوار کشاورز و خیابان کریمخان گروه را همراهی کرده. در مورد نگاههایی که به یک خانم دوچرخهسوار در شهر وجود دارد، میگوید: «من دو سال است که رکاب زدن در شهر را شروع کردهام. دید مردم اصلا نسبت به یک خانم دوچرخهسوار در خیابان بد نیست. خیلی کم پیش میآید، اذیتم کنند.» نوشین خانهدار است و برای کارهای روزانه از دوچرخه استفاده میکند، اما میگوید: «دوچرخهسواری برای من بیشتر ورزش است. اما به عنوان یک وسیله نقلیه هم دوچرخه وسیله خوبی است.»
دوچرخهسوارها و هنرمندان همسو شدهاند برای یادآوری اینکه اگر شهر جای غیرقابل تحملی شده، بخشی از تقصیر آن به عهده شهروندان است و برای داشتن شهری که جایی برای زندگی باشد، باید از خودمان شروع کنیم.