مثقال طلا
وی ایکس اکستریم
کیان.
x
پامپ
ریماا
منطه
فلای تو دی
۱۰ / آذر / ۱۴۰۴ ۱۷:۴۷
رییس هیئت مدیره‌ی یکتانت:

آنچه در «جنگ دوازده‌روزه» از کار افتاد فقط اینترنت نبود، زنجیره‌ی اعتبار هم ایستاد

آنچه در «جنگ دوازده‌روزه» از کار افتاد فقط اینترنت نبود، زنجیره‌ی اعتبار هم ایستاد

آسیب آن نه در دوازده روز، که در ماه‌ها و در دل کسب‌وکارهایی ماند که هنوز در حال بازسازی اعتمادند.

کد خبر: ۲۱۰۳۷۱۰
a market

آنچه در «جنگ دوازده‌روزه» از کار افتاد فقط اینترنت نبود، زنجیره‌ی اعتبار هم ایستاد. آسیب آن نه در دوازده روز، که در ماه‌ها و در دل کسب‌وکارهایی ماند که هنوز در حال بازسازی اعتمادند.

بازخوانی یک تجربه: خلق مسیرهای موازی برای زنجیره‌ی اعتبار سازمانی

تجربه‌ی «جنگ دوازده‌روزه» و پیامدهای آن بر شبکه‌ی تبادلات مالی، تصویری عریان از آسیب‌پذیری سیستم اقتصادی ما بود.

گرچه اختلال مستقیم کمتر از دو هفته طول کشید، اثراتش، از تأخیر در پرداخت‌ها تا توقف گردش اعتبار بین کسب‌وکارها، تا ماه‌ها بعد در زنجیره‌ی تأمین نقدینگی باقی ماند.

در این دوره روشن شد که مدل مالی ما دارای نقطه‌ی شکست واحد است. هرگاه دسترسی به زیرساخت‌های بانکی یا شبکه‌ای محدود می‌شود، نخستین قربانی، توان ایفای تعهدات مالی شرکت‌ها به یک‌دیگر است.

در دنیایی که جریانات اقتصادی بیش از آن‌که شبیه خطی رو به رشد باشند، شبیه نوسانات تشدیدشونده‌اند، اتکای ما به زیرساخت‌های مالی‌ای که تنها یک گره برای شکست دارند، ساده‌انگارانه است.

ساختن در مسیری که هم‌زمان با اراده برای توسعه همراه است و با پذیرش بی‌ثباتی‌های بیرونی و درونی، تنها معنای واقعی پیشرفت در چنین اقلیمی است.

۱. مدل شکست زنجیره‌ای و درس‌های یک تجربه‌ی اخیر

تجربه‌ی دو سال گذشته، به‌ویژه در دوره‌هایی که اختلال‌های شبکه‌ای یا بانکی رخ داد، نشان داد که آسیب‌پذیری ما صرفاً فنی نیست، ساختاری است.

وقتی دسترسی به زیرساخت‌ها مختل می‌شود، نخستین ضربه به توانایی شرکت‌ها در ایفای تعهدات مالی‌شان وارد می‌شود.

ترس از «شکست زنجیره‌ای اعتبار» (Chain Default) بانک‌ها و سرمایه‌گذاران را به انجماد می‌کشاند و شرکت‌ها را به تعلیق پرداخت‌های بین‌بنگاهی وامی‌دارد.

تحلیل این تجربه روشن کرد که هم‌بسته‌گی میان شوک‌های بیرونی و نارسایی‌های اعتباری B2B در اقتصاد ما به‌شدت بالاست، به‌طوری‌که با هر بحران محدودکننده، کل زنجیره‌ی نقدینه‌گی دچار اختلال می‌شود.

برای دوام اقتصاد دیجیتال، باید سازوکارهایی ایجاد کنیم که ریسک آن‌ها با این شوک‌های سیستماتیک هم‌جهت نباشد، مسیرهایی که در لحظه‌ی انجماد، هم‌چنان امکان گردش اعتبار را حفظ کنند.

۲. خلق مسیرهای موازی برای اعتبار سازمانی

راه‌حل در نجات بانک‌ها نیست، در ایجاد مسیرهای موازی است. کانال‌هایی که نقدینه‌گی و اعتماد را مستقیم‌تر و سریع‌تر میان حلقه‌های زنجیره‌ی تأمین جابه‌جا می‌کنند.

الف) صدور فاکتور دیجیتال و تأمین مالی فاکتور

حرکت به‌سوی صدور فاکتور دیجیتال (Digital Factoring) گامی حیاتی است.

در این مدل، پلتفرم‌های داده‌محور می‌توانند فاکتورهای تأییدشده و سوابق اعتباری شبکه‌ای را مبنای تأمین مالی قرار دهند، یعنی نقدینه‌گی از طریق فاکتورهای معتبر، نه تسهیلات بانکی سنتی، تزریق شود.

این مدل به شرکت‌های زیرساختی و تأمین‌کننده امکان می‌دهد حتی در زمان انجماد بانکی، دست‌رسی سریع به سرمایه‌ی در گردش داشته باشند.

ب) اعتبار مبتنی بر خدمات زیرساختی (Infrastructure-Backed Credit)

شرکت‌هایی که جریان نقدینه‌گی پایدار و دارایی‌های سیستمی دارند، از جمله شبکه‌های بزرگ تبلیغات دیجیتال، ارائه‌دهنده‌گان خدمات کلاد داخلی یا سرویس‌های نرم‌افزاری مانند CRM و ERP، می‌توانند به‌جای دریافت نقد از مشتریان دچار محدودیت مالی، به آن‌ها اعتبار خدماتی اعطا کنند.

در مقابل، این اعتبارات می‌تواند نزد کسب‌وکارهای بالادستی زنجیره‌ی ارزش یا نهادهای مالی اکوسیستم تضمین یا تسویه شود.

به این ترتیب، خدمت و اعتماد در چرخه‌ای سالم به گردش درمی‌آیند، پایداری زنجیره حفظ می‌شود و ریسک، به‌جای تمرکز، در سطح شبکه توزیع می‌شود.

۳. بیانیه‌ی اقدام: صندوق تضمین اعتبار دیجیتال

برای تبدیل این تجربه‌ها به معماری پایدار، نیاز به یک نهاد هماهنگ‌کننده داریم: صندوق تضمین اعتبار دیجیتال.

این صندوق می‌تواند نقش شبکه‌ی اطمینان را برای اکوسیستم ایفا کند و مأموریت‌هایش چنین است:

۱. تأمین سرمایه‌ی مشترک: تشکیل ذخیره‌ی نقدینه‌گی از محل مشارکت نهادهای مالی و فناوری برای کاهش وابسته‌گی به کانال بانکی.

۲. گارانتی فاکتورینگ سازمانی: پوشش تعهدات مالی شرکت‌ها در دوره‌های بحران بانکی یا محدودیت تسویه.

۳. ترکیب داده و اعتبار: رسمیت‌بخشی به نقش شبکه‌های داده‌ی خصوصی در ارزیابی ریسک و قابلیت اعتبارسنجی B2B.

۴. رهبری بازسازی اقتصادی: تبدیل شدن به مرجع ثبات در دوره‌های بازسازی اقتصادی و تقویت اعتماد میان بازی‌گران اصلی بازار.

حرکت به سوی چنین معماری‌ای فقط تصمیمی اقتصادی نیست، انتخابی حیاتی برای بازتعریف اعتماد در دوران بی‌اطمینانی است، در برابر شکستی که اگر بازطراحی‌اش نکنیم، دیر یا زود تکرار خواهد شد.

در این مسیر، ساختن صبورانه و دیدن از فراز نوسان‌ها همان مسؤولیت مشترک ماست، مسؤولیتی میان آنان که تجربه‌ی زیستن در دو جهان را دارند، جهان مقررات و حاکمیت، و جهان نوآوری.

 

 

ارسال نظرات