ایران در آستانه فاجعه فراگیر / زمان برای نجات کشور درحال تمام شدن است
در میانه قرنی که تغییر اقلیم و بحران منابع طبیعی به نبض سیاست و اقتصاد جهان تبدیل شده، ایران در سکوتی عجیب به سوی بزرگترین فاجعه زیستمحیطی تاریخ معاصر خود پیش میرود. زمین میسوزد، رودها از نفس افتادهاند، و آسمان ماههاست که باران را فراموش کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین، در حالیکه بسیاری از کشورهای خشک خاورمیانه با برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری سنگین روی فناوریهای نو، موفق به مهار بحران آب شدهاند، ایران امروز در لبه پرتگاه کمآبی ایستاده است. آنچه میبینیم دیگر یک نوسان اقلیمی یا خشکسالی موقت نیست؛ ایران به نقطه بحران مزمن و بیبازگشت منابع آبی خود رسیده است.
آخرین آمار وزارت نیرو تصویری تکاندهنده بهدست میدهد: سدهای بزرگ کشور یکی پس از دیگری تهی میشوند. بیش از ۹۰ درصد سد کرج خشک شده ، ۲۲ سد سراسر کشور کمتر از ۱۵ درصد آب دارند و در ۲۱ استان حتی یک قطره باران از ابتدای پاییز نباریده است. این ارقام، فقط نشانهی آسمان بیرمق نیستند؛ بلکه فریاد زمین زخمیِ سرزمینیاند که زیر سایه سوءمدیریت، مصرف افسارگسیخته و بیتوجهی ساختاری به اصول علمی، آرامآرام جان میدهد.
تراز سدها در سقوط آزاد
بر اساس دادههای رسمی، ورودی آب به سدهای ایران در سال جاری ۳۹ درصد کاهش یافته و حجم ذخیره فعلی تنها ۱۷.۶ میلیارد مترمکعب است؛ رقمی که در سال گذشته بیش از ۲۳ میلیارد مترمکعب بود. میانگین پرشدگی سدها اکنون حدود ۳۴ درصد است. در برخی مناطق اما، این اعداد معنای هراسانگیزتری دارند:
سد امیرکبیر تنها ۱۱ درصد پر است، لار ۲ درصد، لتیان ۹ درصد.
در خوزستان (زخمی از توسعه بیضابطه)، مجموعه سدهای کارون، دز و کرخه تا ۷۰ درصد ذخیره خود را از دست دادهاند.
در استانهای فارس، سیستان و بلوچستان و هرمزگان سدهای متعددی عملاً خشک شده و در شمالشرق کشور، سدهای وشمگیر، گلستان و بوستان تقریباً به صفر رسیدهاند.
احمد نجفیان، مدیرعامل شرکت آب منطقهای البرز، تأکید کرده است که «امسال یکی از سختترین سالهای آبی چند دهه اخیر» است. او از تبخیر بیسابقه، افت شدید سطح سفرههای زیرزمینی و خالیشدن ۹۰ درصد سد کرج خبر داده و هشدار داده که شرایط به مرز بحران رسیده است.

وضعیت سد کرج
مدیریت بحران یا انتقال بحران؟
با این همه، پاسخ دولت به این وضعیت نه اصلاح الگوی مصرف است و نه سرمایهگذاری در فناوری پایدار، بلکه تکرار همان نسخههای شکستخوردهی انتقال آب. دولت مسعود پزشکیان، همچون دولتهای پیش از خود، پروژه انتقال آب از طالقان را بهعنوان چارهی کوتاهمدت کمبود تهران در دستور کار دارد؛ طرحی که کارشناسان آن را «انتقال بحران از کوهستان به پایتخت» مینامند.
محمد درویش، پژوهشگر محیطزیست، در واکنشی هشدارآمیز گفته است: «آب طالقان را به تهران میآوریم تا فقط لحظه غرق "تایتانیک تهران" را چند هفته عقب اندازیم. همان اشتباهی که با کارون، دز و زاب تکرار شد و فقط خوزستان تشنهتر و اصفهان فرونشستهتر شد.»
واقعیت آن است که پروژههای انتقال آب در سه دههی گذشته، نهتنها بحران را حل نکردند، بلکه با خشکیدن رودخانهها و نابودی کشاورزی، خود به شتابدهنده فروپاشی زیستمحیطی بدل شدند.
آسمان مقصر نیست؛ زمین بیمدیر است
دولتها معمولاً کمبارشی و تغییر اقلیم را مقصر میدانند؛ اما دادهها چیز دیگری میگویند: مصرف آب شرب در ایران دو برابر متوسط جهانی است ، در حالیکه سهم منابع تجدیدپذیرش بسیار پایینتر است. یعنی هر ایرانی در عمل سهبرابر کمتر از میانگین جهانی به آب سالم و تجدیدپذیر دسترسی دارد. به بیان دیگر، عامل بحران نه آسمان بیباران، بلکه زمین بیمدیر است.
در حالیکه کشورهای بیباران منطقه مانند عربستان، امارات یا قطر با فناوریهای شیرینسازی آب دریا، بازیافت پساب و اصلاح الگوی کشت به تعادلی پایدار رسیدهاند، ایران هنوز در دام طرحهای پرهزینه، سدسازیهای بیپشتوانه و فساد ساختاری دستوپا میزند.

خشک شدن سرچشمه کوهرنگ
آینده، آغاز فروپاشی است
کاهش ۷۵ درصدی بارندگی نسبت به میانگین بلندمدت، زنگ خطر فروپاشی زیستمحیطی ایران را به صدا درآورده است. فرونشست زمین در دشتهای تهران، ورامین و اصفهان اکنون به بیش از ۴۰ سانتیمتر در سال رسیده است. عددی که در علم زمینشناسی به معنای «مرگ زمین» است. اگر روند کنونی ادامه یابد، حتی بازگشت سالهای پرباران نیز نمیتواند ذخایر زیرزمینی را احیا کند.
کارشناسان هشدار میدهند در غیاب اصلاح فوری ساختار مدیریت آب، توقف طرحهای انتقال، سرمایهگذاری در فناوریهای نو و آموزش عمومی برای مصرف مسئولانه، ایران بهزودی با بحرانی همزمان اقتصادی و اجتماعی روبهرو خواهد شد. نشانههای اولیهی ورشکستگی آبی دیده شدهاند؛ و اگر امروز کاری نکنیم، فردا ممکن است دیگر چیزی برای نجات باقی نماند.






