نیمی از خانوادههای ایرانی، حداقل یک سفر در سال میروند/ توسعه نامتوازن گردشگردی داخلی با تمرکز بر شش استان

بررسی ۱۴ سال آمار رسمی گردشگری داخلی نشان میدهد که سفرهای ایرانیان پس از سقوط دوران کرونا تا ۸۳ درصد سطح پیش از بحران بازیابی شده است. در این میان، تمرکز سفرها بر چند استان مرکزی، وابستگی شدید به خودرو شخصی و گرایش به اقامتگاههای غیررسمی، چهره کنونی گردشگری داخلی را ترسیم میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین، گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس که بر پایه دادههای مرکز آمار ایران تهیه شده، تصویری جامع از رفتار سفر ایرانیان در فصل بهار طی دوره ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ ارائه میدهد. بر اساس این دادهها، در سال ۱۴۰۳ حدود ۵۲.۳ درصد از خانوارهای ایرانی دستکم یک سفر انجام دادهاند؛ آماری که پس از سه سال وقفه در نظام آماری گردشگری کشور منتشر شد. این نسبت معادل ۱۴.۳ میلیون خانوار از ۲۷ میلیون خانوار کشور است و به معنای بازیابی ۸۳.۷ درصدی نسبت به سطح اوج سال ۱۳۹۷ به شمار میآید؛ سالی که در آن، گردشگری داخلی ایران بیشترین رونق خود را تجربه کرده بود.
در طول ۱۴ سال گذشته، مسیر گردشگری داخلی سه دوره متمایز را پشت سر گذاشته است؛ دوره نخست، سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ بود که روندی باثبات و آرام داشت. دوره دوم، ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷، جهشی کمسابقه در تقاضای سفر را رقم زد و رکورد تاریخی ۱۱۲ میلیون سفر بهاری در ۱۳۹۷ ثبت شد. دوره سوم، دوران رکود ناشی از همهگیری کرونا و بحران اقتصادی بود که شمار سفرها را در سال ۱۴۰۰ به کمتر از یکچهارم رقم پیشین رساند.
تمرکز سفرها بر شش استان مرکزی
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از میان بیش از ۷۲۰ میلیون سفر داخلی ثبتشده در ۱۴ سال اخیر، حدود ۴۶ درصد تنها به شش استان خراسان رضوی، تهران، مازندران، گیلان، فارس و اصفهان اختصاص داشته است. این تمرکز شدید، حاکی از پراکندگی پایین سفرها و ضعف ساختاری در توسعه گردشگری متوازن منطقهای است.
خراسان رضوی با تکیه بر جاذبههای زیارتی و زیرساختهای گسترده پذیرش زائران، صدرنشین مطلق بوده است. این استان در بهار ۱۴۰۳ بیش از ۷.۲ میلیون سفر را جذب کرده است. پس از آن، مازندران و گیلان با مجموع ۱۰ میلیون سفر جایگاه دوم و سوم را داشتهاند. حضور تهران و اصفهان در میان مقاصد برتر نیز نشاندهنده پیوند میان گردشگری زیارتی، طبیعتگردی و فرهنگی است.
در عین حال، دادهها حکایت از ظهور مقصدهای تازه دارد. زنجان با رشد ۱۷۱ درصدی سفرها نسبت به سال ۱۳۹۸، از استانهای پدیدهساز سال ۱۴۰۳ بوده است. کارشناسان، این جهش را نتیجه توسعه رویدادهای فرهنگی و مذهبی، از جمله «یومالعباس»، و نزدیکی به بازار بزرگ تهران میدانند. در مقابل، استانهایی، چون آذربایجان غربی و کرمان کاهش چشمگیر سفرها را تجربه کردهاند.
نقش اقتصاد در رفتار سفر خانوارها
افزایش هزینههای سفر و رکود درآمد خانوارها طی دهه اخیر، تأثیر مستقیمی بر رفتار گردشگران داشته است. در سال ۱۴۰۳، ۶۹ درصد از مسافران در خانه بستگان اقامت کردند. استفاده از ویلاها و آپارتمانهای اجارهای به ۱۱ درصد رسیده و در مقابل، اقامتگاههای رسمی مانند هتلها تنها ۳.۸ درصد از اقامتها را شامل شدهاند. این روند بهروشنی نشان میدهد که سفرهای خانوادگی و کمهزینه همچنان الگوی غالب گردشگری ایرانیان است.
در همین حال، افزایش سهم اقامتگاههای شخصی و بومگردیهای اجارهای بیانگر رشد نوعی از گردشگری نیمهرسمی است که خارج از نظارت سازمانهای گردشگری انجام میشود و بخش بزرگی از گردش مالی گردشگری را از حوزه رسمی اقتصاد دور میکند.
خودرومحوری و افول حملونقل عمومی
وابستگی گردشگری داخلی ایران به خودروی شخصی در دهه ۹۰ به بالاترین سطح خود رسیده است. گزارش مرکز پژوهشها نشان میدهد که در بهار ۱۴۰۳، ۷۰.۳ درصد از سفرها با خودرو شخصی انجام شده، در حالی که سهم حملونقل عمومی (اتوبوس و قطار) مجموعاً کمتر از ۵.۵ درصد بوده است. سهم اتوبوسها از ۹.۲ درصد در سال ۱۳۹۳ به ۳.۹۹ درصد و سهم قطارها به ۱.۲۷ درصد کاهش یافته است.
علت این تغییر را باید در دو عامل جستوجو کرد؛ نخست، قیمت ارزان بنزین و دوم، کاهش ظرفیت و فرسودگی ناوگان عمومی. از سوی دیگر، تورم بلیت هواپیما و تمرکز پروازها در چند فرودگاه بزرگ (مهرآباد و مشهد)، عملاً سفر هوایی را برای بیشتر خانوارها غیرقابل دسترس کرده است.
هدف سفر؛ پیوندهای خانوادگی و فراغت
از نظر انگیزه، بیش از نیمی از سفرهای ایرانیان در سال ۱۴۰۳ با هدف دیدار دوستان و بستگان (۵۹ درصد) انجام شده است. پس از آن، گردش و تفریح (۲۳ درصد)، درمان (۸ درصد) و زیارت (۷ درصد) در ردههای بعدی قرار دارند. جالب آنکه در سفرهای بدون اقامت شبانه، انگیزهها اندکی تغییر کردهاند و گردش و تفریح با ۳۱ درصد پیشتاز است.
به این ترتیب، چهار انگیزه اصلی یعنی دیدار اقوام، تفریح، زیارت و درمان، در مجموع ۹۷ درصد از کل سفرها را تشکیل میدهند؛ آماری که نشان میدهد سفر برای اهداف کاری، آموزشی یا تجاری سهم بسیار اندکی در میان خانوارهای ایرانی دارد. افزایش سهم گردشگری درمانی از ۸.۹ درصد در ۱۳۹۸ به ۱۱.۱ درصد در ۱۴۰۳ نیز از روند تازهای حکایت دارد که میتواند پیامد مستقیم افزایش هزینههای خدمات درمانی در استانهای بزرگ و تمایل بیماران به استفاده از ظرفیت شهرهای ارزانتر باشد.
جغرافیای جدید سفر ایرانی
تحلیل جریانهای سفر داخلی نشان میدهد که مقاصد سنتی شمال و شرق کشور همچنان بیشترین جذب گردشگر را دارند، اما استانهای دور از مرکز نیز بهتدریج در حال ورود به فهرست مقصدهای برتر هستند. قرار گرفتن استانهایی مانند فارس، کرمانشاه، خوزستان و آذربایجان شرقی در میان ده استان برتر سال ۱۴۰۳، بیانگر رشد گرایش به گردشگری فرهنگی و تاریخی است.
به گفته پژوهشگران، افزایش توجه به میراث فرهنگی، رویدادهای محلی و جشنوارههای بومی، موجب شده تا گردشگری داخلی از حالت صرفاً طبیعتگردانه یا زیارتی، به سمت تجربههای فرهنگی و تاریخی متنوعتر حرکت کند. ثبت جهانی روستای کندوان در مهر ۱۴۰۲ و رشد بازدید از مجموعههایی، چون بیستون، پاسارگاد و سازههای آبی شوشتر، نشانههایی از این تغییر ذائقه سفر ایرانیان است.
کاهش دسترسپذیری مناطق کمبرخوردار
در مقابل، استانهای مرزی و کمبرخوردار همچنان در حاشیه توجه قرار دارند. نبود شبکه حملونقل ریلی و جادهای مناسب، ضعف زیرساختهای اقامتی و اطلاعرسانی ناکافی، دسترسی به این مناطق را دشوار کرده است. بر اساس گزارش، تنها ۰.۵۲ درصد از پروازهای داخلی به کرمانشاه اختصاص دارد و استانهای جنوبی مانند سیستانوبلوچستان یا هرمزگان، با وجود ظرفیتهای بالای طبیعی، سهم ناچیزی در سفرهای بهاری دارند.
کارشناسان مرکز پژوهشها هشدار میدهند که تمرکز بیشازحد سفرها بر چند مقصد خاص، نهتنها به ازدحام و فرسایش منابع طبیعی این مناطق میانجامد، بلکه مانع توسعه متوازن گردشگری در کشور میشود.
اقامتگاههای غیررسمی و اقتصاد پنهان گردشگری
غلبه اقامت در خانه بستگان، علاوه بر نشان دادن پیوندهای خانوادگی در فرهنگ ایرانی، حاکی از غیبت ساختار منسجم اقامتگاههای عمومی مقرونبهصرفه است. بخش مهمی از گردش مالی سفر، بهجای ورود به شبکه رسمی گردشگری (هتلها و بومگردیها)، در قالب روابط شخصی و اقتصادی غیررسمی جریان دارد. این الگو ضمن کاهش اثر اقتصادی گردشگری در مقاصد، برنامهریزی توسعه خدمات و زیرساخت را برای دولت دشوار میسازد.
بهویژه در دوران پس از کرونا که فشار تورم بر هزینه اقامت افزوده شده، خانوارهای طبقه متوسط و پایین ترجیح میدهند در ویلاها و خانههای اجارهای یا اقامتگاه بستگان بمانند. این تغییر، ساختار رسمی گردشگری کشور را با چالشی جدی مواجه کرده است.
از رونق تا رکود؛ چرخه چهاردهساله گردشگری
مرور آمارهای فصلی مرکز آمار نشان میدهد که بهار ۱۳۹۷ نقطه اوج سفرهای داخلی بوده است. پس از آن، مجموعهای از عوامل اقتصادی، بلایای طبیعی (سیلاب ۱۳۹۸) و همهگیری کرونا باعث سقوط ناگهانی سفرها شد. در سال ۱۴۰۳، با وجود بازگشت نسبی، هنوز ۱۴.۴ درصد از سطح اوج سفرها احیا نشده است.
به بیان دیگر، گردشگری داخلی ایران در مرحله بازسازی پس از بحران قرار دارد، اما هنوز به سطح پایداری و رشد پیوسته دست نیافته است. افزایش وابستگی به خودرو شخصی، کاهش نقش حملونقل عمومی و تمرکز مکانی سفرها، نشانههایی از رکود ساختاری در نظام گردشگری داخلی به شمار میرود.
گردشگری بهاری؛ آینهای از فرهنگ سفر ایرانی
بهار، بهویژه ایام نوروز، همواره پررونقترین فصل گردشگری داخلی بوده است. این فصل بیش از هر چیز بازتابدهنده پیوند میان فرهنگ دیدوبازدید، تعطیلات خانوادگی و هویت ایرانی است. تمرکز ۹۷ درصدی سفرها بر اهداف غیرشغلی مانند تفریح، زیارت و دیدار اقوام، مؤید جایگاه فرهنگی سفر در جامعه ایران است.
درعینحال، تغییر الگوی نسلی در حال شکلگیری است. نسل جوانتر، گرایش بیشتری به تجربهمحوری، طبیعتگردی و رویدادهای فرهنگی دارد و کمتر به سفرهای صرفاً زیارتی یا خانوادگی اکتفا میکند. افزایش بازدید از شهرهایی، چون زنجان، کرمانشاه و فارس در این چارچوب قابل تفسیر است.
تحلیل سیاستی و پیامدهای اقتصادی گردشگری داخلی ایران
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در پایان با زبانی هشداردهنده تأکید میکند که ساختار گردشگری داخلی ایران، به دلیل تمرکز جغرافیایی، ضعف زیرساختهای حملونقل و ناتوانی در ارائه اقامتگاههای مقرونبهصرفه، نیازمند بازطراحی فوری است. از نگاه این مرکز، اگر روند کنونی ادامه یابد، خطر خروج تدریجی سفر از سبد مصرفی خانوار ایرانی کاملاً واقعی است.
تورم بالا، هزینههای سنگین جابهجایی و اقامت، و ضعف سیاستهای حمایتی، باعث شدهاند که سفر برای طبقات متوسط و پایین جامعه به کالایی لوکس تبدیل شود. از همین رو، نخستین محور سیاستی گزارش، افزایش دسترسپذیری سفر برای همه طبقات درآمدی است؛ هدفی که بدون توسعه شبکه حملونقل عمومی و اقامتگاههای متنوع و مقرونبهصرفه ممکن نخواهد بود.
توسعه زیرساختهای حملونقل عمومی؛ گلوگاه اصلی گردشگری
در میان همه پیشنهادهای این گزارش، «توسعه و تقویت زیرساختهای حملونقل عمومی» در صدر قرار دارد. طبق آمار رسمی، سهم حملونقل جادهای در سفرهای داخلی از ۹.۲ درصد در سال ۱۳۹۳ به ۳.۹۹ درصد در ۱۴۰۳ کاهش یافته است، در حالی که استفاده از خودروهای شخصی به بیش از ۷۰ درصد رسیده است.
مرکز پژوهشها این روند را نتیجه مستقیم کاهش ظرفیت ناوگان جادهای و ریلی و «مقرونبهصرفه نبودن سفرهای عمومی» میداند. بر همین اساس، پیشنهاد میکند که دولت در قالب برنامه هفتم توسعه، سرمایهگذاری هدفمند برای احیای ناوگان ریلی و جادهای را در دستور کار قرار دهد.
این مرکز تأکید میکند که «توسعه خطوط ریلی بیناستانی و افزایش واگنهای مسافری» نهتنها به کاهش ترافیک و آلودگی منجر میشود، بلکه به توزیع عادلانهتر سفر و درآمد گردشگری نیز کمک میکند. همچنین، در بخش حملونقل جادهای، پیشنهاد میشود یارانه هدفمند سوخت و تسهیلات نوسازی ناوگان اتوبوسرانی برای افزایش رقابتپذیری این بخش در برابر خودروهای شخصی اجرا شود.
اقامتگاههای عمومی برای همه طبقات درآمدی
دومین محور کلیدی سیاستی، توجه به اقامتگاههای عمومی و نیاز اقامتی طبقات مختلف جامعه است. یافتههای آماری نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳، ۶۹ درصد اقامتها در خانه بستگان و آشنایان انجام شده، در حالی که سهم اقامتگاههای رسمی به کمتر از ۴ درصد رسیده است.
مرکز پژوهشها هشدار میدهد که تداوم این وضعیت، بخش اقامتی گردشگری را به حاشیه خواهد برد. برای جبران این شکاف، پیشنهاد میشود طرح ملی ساماندهی اقامتگاههای عمومی اجرا شود؛ طرحی که طیف گستردهای از اقامتگاهها از هتلها تا بومگردیها، خانههای سنتی و میهمانسراهای خانوادگی را دربرگیرد.
هدف از این سیاست، ایجاد شبکهای چندسطحی از اقامتگاهها متناسب با توان اقتصادی خانوارها است تا طبقات کمدرآمد نیز امکان سفر و اقامت در محیطهای امن و استاندارد را داشته باشند. علاوه بر آن، ساماندهی اقامتگاههای اجارهای که اکنون بخش بزرگی از بازار غیررسمی را تشکیل میدهند، میتواند به افزایش درآمدهای مالیاتی و شفافیت اقتصادی این حوزه منجر شود.
کاهش هزینههای سفر خانوارها؛ سیاست عدالت در گردشگری
مرکز پژوهشهای مجلس در بخش سوم سیاستهای خود، بر لزوم کاهش هزینه سفر برای خانوارهای کمدرآمد تأکید دارد. در این راستا، پیشنهاد میکند که دولت با طراحی بستههای تشویقی و یارانهای سفر، بهویژه در ایام غیرپیک، امکان گردشگری برای اقشار ضعیفتر را فراهم کند.
از جمله ایدههای مطرحشده، اجرای طرحهایی مشابه «وام سفر خانوادگی»، «کارت اعتباری گردشگری» و «تخفیفهای فصلی اقامت» است که پیشتر در برخی کشورها با موفقیت اجرا شدهاند. این مرکز هشدار میدهد که اگر سفر از سبد مصرفی طبقه متوسط حذف شود، نهتنها آثار فرهنگی آن مخدوش میشود بلکه گردش مالی بخش خدمات و اقامت نیز به شدت کاهش مییابد.
تقویت تبلیغات و بازاریابی گردشگری داخلی
چهارمین محور سیاستی این گزارش، به نقش تبلیغات و معرفی جاذبهها اختصاص دارد. پژوهش نشان میدهد که تمرکز شدید سفرها بر چند استان خاص، علاوه بر ضعف زیرساختی، ریشه در فقدان بازاریابی مؤثر برای مقاصد کمتر شناختهشده دارد.
در این زمینه، مرکز پژوهشها بر اجرای بند ب ماده ۷۶ قانون برنامه هفتم توسعه تأکید میکند؛ بندی که دستگاههای اجرایی را موظف میکند یک درصد از هزینههای خود را به امور فرهنگی اختصاص دهند. بر اساس این حکم، بخشی از این منابع میتواند صرف تولید محتوا، تبلیغات و کمپینهای ملی گردشگری داخلی شود.
همچنین، سند راهبردی توسعه گردشگری کشور (مصوب ۱۴۰۲) صدا و سیما را مکلف کرده تا در راستای اطلاعرسانی عمومی، برنامههای منظم تبلیغاتی درباره مقاصد داخلی تولید کند. مرکز پژوهشها یادآور میشود که اجرای این احکام میتواند به «کاهش تمرکز سفرها بر استانهای شمالی و مرکزی» و رونق گردشگری در مناطق کمتر شناختهشده کمک کند.
ایجاد پایگاه داده جامع گردشگری؛ پیششرط سیاستگذاری دقیق
یکی از پیشنهادهای اساسی گزارش، ایجاد پایگاه داده یکپارچه گردشگری داخلی است. در حال حاضر، دادههای گردشگری ایران بهصورت پراکنده در چند نهاد از جمله مرکز آمار، وزارت میراث فرهنگی و شهرداریها جمعآوری میشود و هیچ سامانهای برای تجمیع، تحلیل و بهروزرسانی این اطلاعات وجود ندارد.
مرکز پژوهشها بر ضرورت راهاندازی نظام حسابهای اقماری گردشگری تأکید دارد؛ نظامی که در بسیاری از کشورها شاخصهای دقیق تقاضا، هزینهکرد، اشتغال و سهم گردشگری در تولید ناخالص داخلی را مشخص میکند. این حسابها میتوانند به دولت کمک کنند تا بر مبنای دادههای واقعی، سیاستهای خود را تنظیم و اثر آنها را ارزیابی کند.
به گفته این گزارش، بدون چنین پایگاه دادهای، تصمیمگیری در حوزه گردشگری عمدتاً «غیرمبتنی بر شواهد» باقی میماند و امکان ارزیابی اثربخشی برنامهها فراهم نخواهد شد.
نقش رویدادها در تنوعبخشی به مقاصد گردشگری
یکی دیگر از محورهای مهم سیاستی گزارش، تقویت گردشگری رویدادمحور است. دادههای آماری نشان میدهد که رشد قابلتوجه سفر به استان زنجان در سال ۱۴۰۳ تا حد زیادی مرهون برگزاری جشنوارهها و آیینهای مذهبی بزرگ بوده است. از این رو، مرکز پژوهشها پیشنهاد میکند که رویدادهای فرهنگی و ورزشی بهعنوان ابزار سیاستگذاری برای جذب گردشگران داخلی مورد توجه قرار گیرد.
در بسیاری از کشورها، جشنوارههای محلی، نمایشگاههای صنایع دستی، یا مسابقات ورزشی، نقش مهمی در توزیع زمانی و مکانی سفر دارند. اما در ایران، در اسناد بالادستی گردشگری، به رویدادها توجه کافی نشده است. مرکز پژوهشها توصیه میکند که وزارت میراث فرهنگی و سازمان صدا و سیما، با همکاری شهرداریها، تقویم ملی رویدادهای گردشگری را طراحی و اطلاعرسانی کنند تا سفرها از تمرکز نوروزی خارج و به فصول دیگر نیز گسترش یابد.
تقویت دو محور نوظهور گردشگری سلامت و فرهنگی تاریخی
در کنار پیشنهادهای ساختاری، مرکز پژوهشها بر حمایت هدفمند از دو حوزه گردشگری سلامت و فرهنگی تاریخی تأکید ویژه دارد. دادههای این مطالعه نشان میدهد که سهم سفرهای درمانی از ۸.۹ درصد در ۱۳۹۸ به ۱۱.۱ درصد در ۱۴۰۳ افزایش یافته است. همچنین حضور پررنگ استانهایی مانند فارس، کرمانشاه و آذربایجان شرقی در میان ده مقصد برتر، نشانگر رشد تقاضا برای تجربههای فرهنگی و تاریخی است.
به باور کارشناسان این مرکز، سرمایهگذاری در معرفی جاذبههای فرهنگی، توسعه زیرساختهای درمانی گردشگریمحور و آموزش نیروهای متخصص در این دو حوزه، میتواند سهم گردشگری داخلی از اقتصاد ملی را بهطور چشمگیری افزایش دهد.