وی ایکس اکستریم
مثقال-طلا با آگاه
x
فونیکس
تور روسیه
میلی.
فلای تو دی
۲۸ / مرداد / ۱۴۰۴ ۲۰:۰۴

«شعله» ۵۰ ساله شد/ اگر از این فیلم هندی خاطره دارید، بخوانید

«شعله» ۵۰ ساله شد/ اگر از این فیلم هندی خاطره دارید، بخوانید

فیلم کلاسیک «شعله» جایگاهی یگانه در سینمای هند و غرب دارد و و حتی هنوز هم وقتی به تماشایش می‌نشینید از دیدینش دست خالی برنمی‌گردید.

کد خبر: ۲۰۸۰۸۰۹
هلو

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از همشهری آنلاین، پروما خوسلا در ایندی وایر نوشت: اوایل دهۀ ۲۰۰۰ پدرم یک دی‌وی‌دی رسمی از «شعله» پیدا کرد (تأکید می‌کنم «رسمی»، چون هرکس یادش باشد خرید فیلم‌های هندی روی دی‌وی‌دی آن زمان معمولاً به‌معنای نسخه‌های قاچاق بود). او بلافاصله بسته را باز کرد تا همه آهنگ‌ها و صحنه‌های حذف‌شده را یک‌جا تماشا کند. بیش از همه لذت می‌برد که پایان اصلی را نشانم دهد، پایانی که بنا به دستور سانسورچیان بدنام هند تغییر داده شده بود. هرچند شاید بیشتر از آن، خوش داشت فیلم را مدام متوقف کند تا دست‌های تاکور را که از زیر لباسش پیدا بود نشانم دهد، آن‌هم وقتی که شخصیت قرار بود اصلاً دست نداشته باشد.

«شعله» در سال ۱۹۷۵ اکران شد و نقد‌های اولیه‌اش ترکیبی بود که تا مرز نابودی می‌رفت ـ یک منتقد نوشت که فیلم همه‌چیز دارد جز «هوش، هنر و هدف». فیلمنامه را زوج نویسنده افسانه‌ای سلیم خان و جاوید اختر نوشته بودند و از میان دو فیلم بزرگشان در همان سال، این «دیوار» بود، نه «شعله»، که تحسین منتقدان و جایگاه کلاسیک فوری را به دست آورد. اما بعد از چند روز روی پرده (با اینکه در ابتدا فروش بلیت به‌شکل نگران‌کننده‌ای سقوط کرده بود)، «شعله» مثل آتش پخش شد. دیالوگ‌ها ـ که حالا آن‌قدر رایج شده‌اند که بسیاری منبعشان را سریع به یاد نمی‌آورند ـ وارد زبان روزمره شدند، آهنگ‌های آر. دی. بورمن همه‌جا شنیده می‌شد و میراثی سینمایی برای همیشه ثبت شد.

بیشتر کسانی که والدین یا خواهر و برادرهایشان «شعله» را در سینما دیده‌اند، آن را مثل یک واقعۀ تاریخی توصیف کرده‌اند. پدرم و دوستانش برای دیدنش مدرسه را پیچاندند و ظرف چند دقیقه (اولین سکانس اکشن که گروهی راهزن به قطار حمله می‌کنند) فهمیدند با چیزی ویژه روبه‌رو هستند. حتی کسانی که در کودکی با فیلم آشنا نشدند احتمالاً ستاره‌هایش را می‌شناختند یا آهنگ‌هایش را شنیده بودند و اثرش را بر هر چیزی که بعد آمد حس کردند.

من حالا چند بار «شعله» را دیده‌ام و هر بار، فیلم را به شکلی غیرمنتظره نزدیک‌تر حس کرده‌ام. اولین بار تقریباً هیچ اثری نگذاشت. آن زمان تقریباً هیچ فیلم قدیمی (از هیچ کشوری) ندیده بودم و به ریتم، نگاه یا حتی سبک موسیقی‌اش عادت نداشتم؛ و گرچه اطلاع از خطوط اصلی داستان، امروز تأثیر فیلم را برایم کم نمی‌کند، گمان می‌کنم آن موقع کرده بود.

آخرین بار همین تابستان بود، با نزدیک شدن به پنجاهمین سالگرد فیلم؛ بنابراین «شعله» را تکه‌تکه دیدم و هم‌زمان دیالوگ اصلی، زیرنویس انگلیسی، و گاهی هر دو را اصلاح می‌کردم. این فرایندی عمیق، سخت و اغلب خسته‌کننده است که دوستش دارم، چون مرا بیش از هر زمان دیگری به فیلم نزدیک می‌کند.

آنچه دربارۀ «شعله» برجسته است، صرفه‌جویی شگفت‌انگیز در روایت بود؛ فیلمی سه‌ونیم ساعته که هر دقیقه‌اش ارزشمند است (به‌جز آهنگ «این دختر زیبا» که خیلی بد پیر شده و فوراً حذف شد). دوستی جای و ویرو هسته‌ای عاطفی عالی است که همه‌چیز را در مدار خود نگه می‌دارد. فیلم به‌شدت مردمحور است، اما برای همان دوره کمی امتیاز می‌گیرد؛ برای زرنگی و شجاعت بسنتی (هما مالینی) و امیدی که برای بیوۀ رادا (جایا باچان) ارائه می‌دهد. در پایان فیلم، من غرق اشک بودم، چیزی که هرگز پیش‌تر برایم رخ نداده بود.

خیلی‌ها تا حالا گفته‌اند که دیگر هرگز «شعله» دیگری نخواهد بود. این فیلم جایگاهی یگانه در سینمای هند و غرب دارد و به شما اطمینان می‌دهم که هیچ همتای هالیوودی ندارد. در ۵۰ سالی که از اولین نمایش آن گذشته، و حدود ۲۰ سالی که در زندگی من حضور داشته، همیشه چیزی تازه برای ارائه داشته و انبوهی طلا برای بازگشت و دوباره کشف کردن.

ارسال نظرات
کیان.
x