
خونسرد باش، زنده بمان/ روانشناسی کنترل استرس در زمان جنگ

در میانهی انفجارها و صدای آژیرها، آنچه سرنوشت یک فرد یا حتی یک ملت را رقم میزند، تنها قدرت نظامی نیست، بلکه توان حفظ خونسردی نیز میباشد. در روزهای جنگ، استرس نهتنها تهدیدی برای سلامت روان است، بلکه میتواند جان انسانها را به خطر بیندازد.
به گزارش اقتصادآنلاین، وقتی جنگ آغاز میشود، اولین قربانی همیشه امنیت روانی است. ترس، ناامنی، بیخوابی، و فقدان کنترل بر شرایط، انسان را به لبهی تحمل روانی میرساند. در چنین شرایطی، حفظ خونسردی فقط یک فضیلت اخلاقی نیست، بلکه به یک مهارت حیاتی برای بقا تبدیل میشود. روانشناسان نظامی معتقدند که بین اضطراب کنترلنشده و تصمیمگیریهای خطرناک رابطهای مستقیم وجود دارد. فرماندهی که در زمان حمله دچار حملهی عصبی شود، میتواند جان دهها سرباز را به خطر بیندازد، همانطور که مادری که در زمان بمباران آرامش خود را از دست میدهد، نمیتواند از فرزندانش محافظت کند.
در بحرانهایی مثل جنگ ایران و عراق یا حمله روسیه به اوکراین، شواهد مستندی وجود دارد که کسانی که توانستهاند آرامش نسبی خود را حفظ کنند، شانس بقا و بازسازی روانی بیشتری داشتهاند. مسئله فقط نجات فیزیکی نیست؛ خونسردی، مثل یک سپر ذهنی، از فروپاشی روانی جلوگیری میکند.
بدن در وضعیت هشدار: فیزیولوژی استرس در میدان جنگ
وقتی انسان با خطر مواجه میشود، سیستم عصبی سمپاتیک فعال میشود، ضربان قلب افزایش مییابد، تنفس سریعتر میشود و بدن برای “جنگ یا گریز” آماده میشود. این واکنش فیزیولوژیک در کوتاهمدت مفید است، اما در شرایط جنگی که خطر دائمی است، بدن و ذهن را بهتدریج فرسوده میکند.
در جنگهای مدرن، بهویژه در محیطهای شهری، این وضعیت میتواند برای هفتهها یا ماهها ادامه داشته باشد. یکی از خطرات جدی، “خستگی جنگی” یا combat fatigue است که در سربازان و حتی غیرنظامیان مشاهده میشود. این حالت نوعی فرسودگی کامل ذهنی و جسمی است که ناشی از استرس مزمن است و میتواند باعث بیحسی عاطفی، سردرگمی، یا حتی خودکشی شود. مهارتهای مقابلهای مانند مدیتیشن، تنفس کنترلشده، تمرکز حواس، و تکنیکهای شناختی، برای جلوگیری از این وضعیت مرگبار اهمیت حیاتی دارند.
خونسردی آموختنیست، آموزش و تمرین در شرایط پیش از جنگ
یکی از مؤلفههای کلیدی در توانایی حفظ آرامش، آموزش از پیش است. کشورهایی مانند اسرائیل، سوئیس، و حتی فنلاند، سالهاست برنامههایی را در سطح ملی پیاده کردهاند که هدف آن آمادهسازی شهروندان برای موقعیتهای جنگی و اضطراری است. در این برنامهها، افراد نهتنها نحوه پناهگیری و امدادرسانی را یاد میگیرند، بلکه تکنیکهای روانشناختی برای مقابله با ترس و استرس نیز آموزش داده میشود.
در ایران نیز، پس از تجربه جنگ هشتساله و بحرانهای طبیعی، برخی نیروهای دفاع شهری اقدام به برگزاری کارگاههایی برای آموزش کنترل استرس در بحران کردهاند، اما این آموزشها هنوز به سطح عمومی جامعه نرسیده است. درحالیکه روانشناسی بحران باید بخشی جداییناپذیر از آموزش عمومی باشد، آموزش مدارس و رسانههای جمعی در این زمینه هنوز عقبماندهاند.
مردم در خط مقدم، نقش جمعگرایی در مدیریت استرس عمومی
در شرایط جنگی، مردم نهفقط هدف حمله، بلکه بازیگران اصلی در حفظ انسجام اجتماعی هستند. مطالعهای که در پی بمباران لندن در جنگ جهانی دوم انجام شد، نشان داد که انسجام اجتماعی و کمک متقابل بین شهروندان، از عوامل اصلی در حفظ سلامت روان عمومی بوده است. مردم با اشتراک منابع، حمایت از یکدیگر و ایجاد فضای گفتوگو و همدلی، توانستند از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کنند.
در دوران حملات موشکی به غزه یا خارکیف، نمونههای قابلتوجهی از همبستگی مردم دیده شده است؛ از تهیه غذا برای سالمندان تا ایجاد گروههای پشتیبانی روانی در پلتفرمهای آنلاین. این نوع رفتارهای جمعگرا، به افراد احساس کنترل و معنا میدهد؛ عاملی که مانع افسردگی، اضطراب فراگیر و رفتارهای خودتخریبی میشود.
از سرباز تا کودک، مواجهه با استرس در گروههای مختلف
واکنش به استرس در زمان جنگ، بسته به سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی و پیشزمینه روانی افراد متفاوت است. کودکان ممکن است واکنشهایی مانند شبادراری، سکوت غیرمعمول، یا چسبندگی شدید به والدین از خود نشان دهند. سالمندان اغلب دچار بازگشت به خاطرات تلخ گذشته میشوند، و سربازان ممکن است با علائم اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD مواجه شوند.
در این میان، نقش مداخلههای فوری روانشناختی پررنگ میشود. مداخلاتی مانند «رواندرمانی بحران» یا استفاده از تکنیکهای EMDR (تکنیک حساسسازی با حرکات چشم) برای جلوگیری از تثبیت آسیب روانی مؤثر واقع شدهاند. متأسفانه در بسیاری از مناطق جنگزده، زیرساخت لازم برای چنین مداخلاتی وجود ندارد. در حال حاضر نیز بسیاری از پلتفرمهای سلامت دیجیتال خدمات روانشناختی خود را به صورت رایگان عرضه میکنند.
فناوری در خدمت آرامش، نقش ابزارهای دیجیتال در مدیریت استرس جنگی
در دهه گذشته، فناوریهای نوین نقش مؤثری در مدیریت اضطراب جنگی ایفا کردهاند. اپلیکیشنهایی مانند Calm، Headspace یا PTSD Coach در کشورهای درگیر جنگ به ابزارهای روزمره مردم تبدیل شدهاند. حتی سازمانهایی مانند صلیب سرخ و یونیسف، نسخههای محلی این اپها را با زبانهای مختلف برای کمک به پناهجویان و غیرنظامیان توسعه دادهاند.
در کنار آن، شبکههای اجتماعی (با وجود تمام مخاطرات خود) بستر مناسبی برای تخلیه هیجانی و تبادل تجربه شدهاند. وقتی یک شهروند اوکراینی در توییتر از ترس شبانهاش مینویسد و هزاران پاسخ همدلی دریافت میکند، این خودش نوعی درمان جمعی است. البته، فضاهای مجازی باید از اطلاعات غلط، تصاویر خشن، یا شایعات بیپایه نیز پاکسازی شوند، چرا که این موارد خود میتوانند اضطراب را تشدید کنند.
از خاکستر ترس، گل توانایی میروید، روایتهایی از خونسردی در میدان نبرد
در میان تمامی تحلیلهای علمی، روایتهای شخصی از حفظ آرامش در دل مرگ، بیش از هر چیز دیگر در حافظه جمعی میماند. یک پرستار اوکراینی که زیر بمباران به نوزاد تازهمتولدشده نفس مصنوعی میدهد. یک راننده آمبولانس ایرانی که در زمان جنگ خرمشهر، با ذکر «یاعلی» تا خط مقدم پیش میرفت. این روایتها نشان میدهد که خونسردی، فقط محصول آموزش نیست؛ بخشی از آن، ریشه در فرهنگ، ایمان، و حتی تجربه تاریخی ملتها دارد.
در زمان جنگ، دشمن فقط بیرون از مرزها نیست. دشمنی نیرومند درون ذهن انسان رشد میکند، اضطراب، ترس، فلج روانی. اما همانطور که ارتشها برای نبرد آماده میشوند، ذهنها نیز باید برای بقا تمرین ببینند. آموزش، همبستگی اجتماعی، ابزارهای روانشناختی و حتی فناوریهای جدید، همگی میتوانند در خط مقدم مبارزه با استرس قرار گیرند.
حفظ خونسردی، بهویژه در زمانهایی که همهچیز در حال فروپاشی است، هنر دشواریست؛ اما شاید مهمترین مهارتی است که میتواند جان، امید و آینده را نجات دهد. همانطور که از میدان جنگ، فقط گلوله و آوار باقی نمیماند، آرامش در دل طوفان، میتواند میراثی از انسانیت به جا بگذارد.