x
۱۹ / تير / ۱۳۹۶ ۰۶:۲۹
میان‌آبادی نسبت به سیاست‌گذاری‌های نادرست آبی هشدار داد

آب در دام توهم توسعه

آب در دام توهم توسعه

شرایط به‌گونه‌ای پیش می‌رود که موضوع به مسئله امنیتی برای ایران تبدیل شده است؛ همایش‌ها برگزار، کمیته‌ها تشکیل و نامه‌ها نوشته می‌شوند، پس از آنکه کمیسیون امنیت‌ ملی مجلس، موضوع آب را مسئله‌ای امنیتی تلقی کرد و کمیته آب تشکیل داد، در تازه‌ترین رخداد «بنیاد آب ایرانیان» هم نامه‌ای درباره «وضع فوق‌العاده آب در کشور» به رئیس‌جمهوری نوشته است.

کد خبر: ۲۰۴۸۳۵
آرین موتور

 به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، درهمین‌باره با حجت میان‌آبادی، مدرس دانشگاه‌های تربیت‌مدرس تهران و فردوسی مشهد، گفت‌وگو شده  است. او دکترای مدیریت منابع آب دارد و پژوهشگر دیپلماسی آب است. میان‌آبادی معتقد است: «کم‌آبی به معنای کم‌آبی بحران نیست. می‌خواهم بگویم که «ترم» یا عبارتی با عنوان «بحران کم‌آبی» درست نیست؛ اما آنچه که کم‌آبی را تبدیل به بحران می‌کند، «سوءمدیریت» و «حکمرانی بد» است. برای نمونه استان‌های مرکزی ایران، استان‌های کم‌آبی هستند، اما می‌توانیم بگوییم که این مناطق، ٣٠٠ سال است که بحران آب دارند؟ خیر؛ نمی‌توانیم چنین ادعایی کنیم؛ هرگز هم به این شکل نبوده است؛ چراکه آنها خودشان را با این مسئله سازگار کرده بودند».

 در ماه‌های گذشته اظهارنظرها ،همایش‌ها و... درباره بحران آب شدت گرفته است؛ از دیپلماسی آب سخن گفته می‌شود؛ کمیسیون امنیت ملی مجلس، کمیته آب تشکیل می‌دهد و به‌تازگی هم بنیاد آب ایرانیان به رئیس‌جمهوری نامه نوشته است. به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد که موضوع آب، امنیتی می‌شود؟ چه اتفاقی رخ می‌دهد که کمیسیون امنیت ملی روی این موضوع دست می‌گذارد؟ از اینها گذشته، می‌دانیم که بحران تأمین آب یعنی مسئولان کشور نتوانند آب مورد نیاز مردم را از سه منبع آن یعنی نزولات جوی، آب‌های سطحی و آب‌های زیرزمینی تأمین کنند. به گمان شما کدام یک از این موارد در ایران جدی‌تر است؟

هیچ‌کدام. چون هر سه این موارد فقط بر رویکرد مدیریت عرضه یا به‌اصطلاح همان مدیریت سازه‌ای استوار است. مشکل ما، بحران تأمین آب نیست بلکه مشکلات ریشه‌ای‌تر و جدی‌تری داریم که مشکل تأمین آب معلول آنهاست.

به گمان شما مهم‌ترین مسئله در این حوزه چیست و چه شده که به مسئله‌ای امنیتی تبدیل شده است؟

اصولا امنیت آبی و امنیت غذایی دو رکن مهم امنیت ملی هر کشور هستند. پس موضوع آب، نه‌فقط در سال‌های گذشته که سالیان سال و حتی قرن‌هاست که جنبه امنیتی داشته است؛ اما اینکه ما به‌تازگی یاد این موضوع افتاده‌ایم به دلیل نبود نگاه کلان و راهبردی به مشکلات آبی است. در بسیاری از کشورهای به‌اصطلاح توسعه‌یافته دنیا سال‌هاست که مراکز متعدد آب، اقلیم و امنیت ملی دایر شده است که مسائل و جنبه‌های امنیتی آب و اقلیم را امنیت ملی آن کشورها تلقی کرده و کشورهایی را که در آن نفوذ دارند بررسی و تحلیل می‌کنند. در  ایران ما مدت‌هاست که از مرحله بحران و از مرحله تنش در مسائل آبی گذشته‌ایم و اکنون برخی از ابعاد مشکلات آبی با برداشت مسئولان، در حال پیداکردن جنبه‌های امنیتی است. بنابراین درحال‌حاضر برخی نهادها و سازمان‌ها تصمیم می‌گیرند کمیته‌هایی تخصصی درباره موضوع امنیت آبی تشکیل دهند. این موضوع از یک‌سو می‌تواند مثبت باشد اما از سوی دیگر می‌تواند جنبه منفی نیز داشته باشد. اینکه مسئولان و کارشناسان به موضوع آب، فقط به دیده امنیتی نگاه کنند، برای آب خطرناک است؛ چرا که باعث می‌شود نگاه جامعی که برای مدیریت آب لازم است، حذف شود و به همه مسائل فقط با نگاه امنیتی نگریسته شود.

 اما اینکه اعتقاد داشته باشیم، آب یک منبع استراتژیک برای تأمین امنیت ملی و یکی از ابعاد مهم امنیتی و امنیت ملی ایران است و طرح‌های کلان آبی دارای ابعاد امنیتی و سیاسی هستند، قطعا یک نگاه مثبت است که می‌تواند بخشی از ابعاد مغفول‌مانده بسیاری از طرح‌ها و پروژه‌های آبی را که درحال‌حاضر در کشور در حال مطالعه، طراحی یا اجراست مشخص و پررنگ کند. این نگاهی است که باید سال‌ها پیش اتفاق می‌افتاد. برای مثال این روزها مکرر از سوی مسئولان دولتی بیان می‌شود که خشک‌شدن دریاچه ارومیه می‌تواند ابعاد و تبعات جدی ملی و امنیتی برای کشور داشته باشد درحالی‌که آن زمان که به اسم توسعه ارومیه، سدها و طرح‌های مختلف توسعه آب اجرا شد و همچنین کشاورزی در منطقه اتفاق می‌افتاد، هیچ‌یک از مسئولان به ابعاد مغفول مانده این طرح‌ها در آینده نه‌چندان دور توجه نمی‌کرد و آنها را جدی نمی‌گرفت. یعنی کسی از مسئولان حتی تصور نمی‌کرد برخی طرح‌های کلان آبی مثل افراط در سدسازی یا حفر چاه‌های غیرمجاز بتواند چنین مشکلاتی را برای کشور ایجاد کند که ابعاد و تبعات ملی و امنیتی داشته باشد و این همان نگاهی است که متأسفانه همچنان بسیاری از مسئولان از آن غافل هستند. بنابراین بین ابعاد امنیتی آب و امنیتی‌کردن آب باید تفاوتی جدی قائل شد.

نکته دیگری که می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد این است که تشکیل کمیته‌های مختلف تا چه حد می‌تواند اثرگذار باشد؟ بررسی این نکته که کمیته‌هایی که تاکنون تشکیل شده تا چه اندازه پیش‌برنده و مؤثر بوده است؟ در این میان باید دید خروجی تشکیل این کمیته‌ها چیست.

 خب با این اوصاف به گمان شما مهم‌ترین نکته‌ای که «آب» را به یک موضوع جدی تبدیل می‌کند چیست؟ چون به هر روی گذشته از اینکه کشور با موضوع کم‌آبی مواجه است، سیستم تصفیه [H١] آب کشور هم بسیار ضعیف است و این فقط یک مثال از مصائب پرشمار آبی کشور است.

در بحث ابعداد بحران، اینکه تعریف ما از بحران چیست یک بحث است و اینکه کم‌آبی بحران است یا خیر، بحث دیگری است. مهم‌ترین نکته‌ای که به گمان من باید در نظر گرفته شود این است که کم‌آبی به خودی خود هیچ‌گاه به معنای بحران نیست. نه فقط به معنای بحران نیست بلکه می‌تواند باعث ایجاد تنش و درگیری هم نشود. مکرر در نقاط مختلف دنیا ثابت شده کم‌آبی حتی یک فرصت بوده است؛ تا جایی که حتی به مشارکت و همکاری هم تبدیل شده است.

 یعنی شما معتقدید کم‌آبی بحران نیست؟

دقت کنید که کم‌آبی به معنای کم‌آبی بحران نیست. می‌خواهم بگویم که «ترم» یا عبارتی با عنوان «بحران کم‌آبی» درست نیست؛ اما آنچه کم‌آبی را تبدیل به بحران می‌کند، «سوءمدیریت» و «حکمرانی بد» است. برای نمونه استان‌های مرکزی ایران، استان‌های کم‌آبی هستند اما می‌توانیم بگوییم که این مناطق، ٣٠٠ سال است که بحران آب دارند؟ خیر؛ نمی‌توانیم چنین ادعایی کنیم؛ هرگز هم به این شکل نبوده است؛ چراکه آنها خودشان را با این مسئله سازگار کرده بودند.

 پس مشکل کجاست؟

همان‌طور که اشاره کردم، سیاست‌گذاری اشتباه اخیر در این مناطق، باعث شده که تقاضای کاذب آب افزایش پیدا کند؛ افزایش تقاضای آب با توجه به کمبود منابع آبی می‌تواند باعث ایجاد تنش، بحران یا چالشی جدی شود؛ یعنی سیاست‌گذارانی آمده‌اند که، سازگاری چندصدساله یا حتی چند‌هزارساله یک منطقه را برهم می‌زنند و از بین می‌برند؛ تقاضای کاذب ایجاد می‌کنند و بعد این تقاضاهای کاذب باعث ایجاد بحران می‌شوند. مصداق آشکار این سخن من، احداث صنایع به‌شدت آب‌بر در مناطق بسیار کم‌آب است. برای نمونه چرا باید در استان سمنان که استان بسیار خشک و کم‌آبی است، صنایع بسیار آب‌بری را تأسیس کنیم که بعد به کمبود آب بربخورند و بعد هم برای توجیه این کمبود آب و اینکه به تنش نرسیم، آب دریای خزر را شیرین کنیم و با هزینه بسیار زیاد به این استان انتقال دهیم؟ چرا باید کارخانه‌ای به‌عنوان «فولاد کویر» در منطقه فلات مرکزی ایران تأسیس شود؟ یا نمونه دیگرش کارخانه‌های فولاد دیگری که در مناطق خشک و کم‌آب ایران تأسیس شده‌اند. دشت خراسان، بحرانی‌ترین دشت کشور از منظر کسری آب زیرزمینی است. این دشت بیش از یک‌میلیارد و ٢٠٠‌میلیون مترمکعب کسری آب دارد. یکی از شهرهای بحرانی این دشت هم نیشابور است. چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است؟ در همین شهر، میزان نشست‌های زمین به دلیل برداشت بی‌رویه آب زیرزمینی به‌شدت بالاست؛ اما درست در همین شهر و در همین دشت کارخانه فولاد تأسیس شده است. بسیار خب؛ آن زمان متوجه این مسئله نبوده‌ایم؛ اما اینکه چرا امسال باز هم سه کارخانه فولاد دیگر تأسیس و راه‌اندازی شده‌اند، پرسشی جدی است.

 پس به گمان شما این سوءمدیریت‌ها مهم‌ترین مشکل در مسئله آب کشور است. در مراحل بعدی کدام عوامل را مهم‌تر می‌دانید؟

بله؛ سیاست‌گذاری‌های غلط، سوءمدیریت‌ها و حکمرانی بد است که کم‌آبی را به بحران تبدیل می‌کند. کشورهای متعددی در جهان هستند که کم‌آب‌اند، اما دچار بحران نشده و نیستند؛ بدون اینکه حتی جنبه امنیتی هم پیدا کرده باشند. این‌چنین است که مهم‌ترین چالشی که با آن مواجهیم و از آن غافلیم همین «حکمرانی بد» و «سیاست‌گذاری‌های غلط» است.

 خب؛ این توصیف شرایط و دلیل ایجاد بحران؛ به گمان شما حالا باید برای رفع آن‌چه کرد؟ در ماه‌های گذشته، همایش‌های بسیاری برگزار شده، مقاله‌های بسیار نوشته شده و این موضوع به بحث روز دولت و مجلس تبدیل شده است. حالا باید چه کرد؟

مهم‌ترین نکته امروز «خواستن تغییر نگرش در سیاست‌گذاری دولت‌ها» است. درواقع باید هرچه‌سریع‌تر رویکرد دولت به سیاست‌گذاری‌های کلان کشور تغییر کند؛ یعنی باید از مبانی توسعه غلط دست بکشیم. اکنون مسئولان در ایران در بسیاری از موارد دچار «توهم توسعه‌»اند. یکی از معضل‌های مهم کشور در بخش‌های مختلف، «توهم توسعه» است؛ یعنی ما باید یک‌بار دیگر توسعه را تعریف کنیم، به ‌بخش‌های ریزتر تبدیلش کنیم و سپس در آن بازنگری جدی انجام دهیم. برای نمونه در استان سمنان که استان خشکی است، آیا توسعه باید بر مبنای صنایع آب‌بر باشد؟ یا توسعه استان به‌شدت پرتنشی مانند سیستان‌وبلوچستان باید براساس توسعه کشاورزی باشد؟ یا باید حمل‌ونقل و ترانزیت مبنای توسعه اینها باشد؟ چرا باید برای استان خشک، کم‌آب و مشکل‌دار سیستان‌وبلوچستان که برای تأمین آبش به خارج از کشور وابسته است، طرح‌های توسعه کشاورزی با هزینه‌های دو‌هزار‌میلیاردتومانی و بیشتر طراحی شود؟ آیا آن اقلیم خشک و کم‌آب مناسب کشاورزی است؟ اینها در حالی است که آن استان می‌تواند با پتانسیل بزرگی که دارد، محور توسعه حمل‌ونقل و ترانزیت باشد. بااین‌حال برخی مسئولان در زمان انتخابات‌ها وارد بحث توسعه استان‌ها می‌شوند و بحث کشاورزی را به این شکل مطرح می‌کنند و متأسفانه به آن هم افتخار می‌کنند. به گمان من باید نگاه مسئولان و سیاست‌گذاران کشور نسبت به توسعه اصلاح شود و این هم صرف تشکیل کمیته امنیتی آب در مجلس و... حل نخواهد شد. واقعیت این است که این کمیته‌ها باید پیش از بحران تشکیل می‌شدند؛ نه‌اینکه امروز به این فکرها بیفتند، اما حالا که به فکر افتاده‌اند باید به این موضوع بپردازند که «چرا» ایران به اینجا رسیده است. چه سیاست‌گذاری‌های اشتباهی ما را به این نقطه رساند و حالا چه اقدام‌هایی باید انجام شود که اجازه ندهند این سیاست‌گذاری‌های فعلی در کشور اجرا و پیاده شوند؛ چراکه با سیاست‌های فعلی‌ای که در بحث آب و مدیریت منابع روبه‌رو هستیم، من با قاطعیت به شما می‌گویم که با ادامه روند کنونی مدیریت و سیاست‌گذاری غلط آب در کشور متأسفانه چالش‌ها، تنش‌ها و ابعاد امنیتی آب در کشور در آینده‌ای نه‌چندان‌دور شدیدتر خواهد شد. بنابراین این کمیته‌ها باید با نگاه‌های جدی‌تری به ابعاد مختلف سیاست‌گذاری‌های غلط توسعه به‌خصوص در طرح‌ها و برنامه‌ریزی‌های کلان آب وارد شوند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x