داعشدرحمله تروریستی به تهران به اهداف خود دست نیافت
داعش در طول ماههای گذشته بخش بزرگی از قدرت و مناطق تحت نفوذ خود را از دست داده است. اقتدار آنان در موصل و رقه در واپسین روزهای خود قرار دارد.
در همین ارتباط نیروهای عراق و سوریه کنترل خود را بر بخشی از مرزهای بینالمللی هر دو کشور اعاده کردهاند و گزارشهایی مبنی بر کشته شدن نفر شماره یک داعش نیز منتشر شده است. اکنون و پس از گذشت چهار سال از ظهور داعش، کمکم نشانههای پایان این پدیده خشونتآمیز در منطقه خاورمیانه بهچشم میآید. اما بهرغم تضعیف این گروه و از هم پاشیدن بخش بزرگی از قدرت و نفوذ داعش، حملات تروریستی آنان هر روز ابعاد جدید و خطرناکتری به خود میگیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، در روز 17 خرداد 1396، این گروه، دو حمله تروریستی را در شهر تهران سازماندهی کرد. آنان برای اولینبار توانستند تهران را هدف حملات تروریستی خود قرار دهند. داعش با حمله به تهران در تلاش برای دستیابی به چه اهدافی بود؟ آیا داعش رو به زوال به تهدید بزرگتری تبدیل خواهد شد؟ نقش ایران در مبارزه با داعش و آینده کشورهای متحد ایران در این میان چگونه خواهد بود؟ آیا داعش استراتژی خود را از جنگ میدانی به حملات تروریستی تغییر داده است؟ برای بررسی این پرسشها و چند موضوع دیگر، مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و آیندهپژوه، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
به نظر شما داعش با حمله تروریستی به تهران درصدد دستیابی به چه هدف یا اهدافی بود؟
داعش به عنوان یک گروه تروریستی و پیچیده، همواره از منطق فشار و خشونت برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده است، آنان نشان دادهاند در بهکارگیری منطق توحش و ماشین خشونت گوی سبقت را از سایر گروههای تروریستی ربودهاند. بهطور کلی گروههای تروریستی در پی دستیابی به اهداف خاص و تعریفشده از طریق بهکارگیری خشونت عریان هستند. این امر در حملات تروریستی تهران نیز خود را بهخوبی نشان داد. داعش با این حملات، از یک طرف در پی ایجاد ارعاب و بههمریزی تعادل و توازن اجتماعی جامعه ایران بود. جامعه ما در طول سالهای گذشته همچون جزیره ثبات در منطقه پرتلاطم خاورمیانه بوده است. ایجاد خلل در امنیت ایران و فراهم کردن فضای ارعاب و ترس از همدیگر در این جامعه برای داعش بسیار حائز اهمیت است. از طرف دیگر، داعش با این اقدام درصدد بود ضعفهای درونی ساختارهای موجود کشور بهویژه ساختارهای امنیتی را نیز نمایان سازد. داعش همچنین میخواست کنشگران موجود در ساختار قدرت ایران را به یک وضعیت نامتعادل در تصمیمسازی و تصمیمگیری هدایت کند. گرچه بهطور کلی باید حملات تروریستی تهران را از این منظر مورد بررسی و تحلیل قرار داد، اما آنچه واضح و روشن است اینکه داعش نتوانست به اهداف مورد نظر خود در حمله تروریستی به تهران دست یابد و جامعه ایران توانست در برابر این ارعاب بهخوبی از خود مقاومت نشان دهد و اتحادی مثالزدنی در میان اقشار مختلف مردم را نیز به نمایش بگذارد، همچنین تصمیمسازان و تصمیمگیران ساختار جمهوری اسلامی ایران نیز در نهایت قدرت و تعادل رفتاری، تبعات حمله داعش را خنثی ساختند.
داعش در طول چند هفته گذشته حملات تروریستی متعددی را در نقاط مختلف جهان انجام داده است، آیا میتوان گفت با نمایان شدن شکست داعش در عراق و سوریه، استراتژی این گروه از جنگ میدانی به عملیاتهای تروریستی در پایتختهای مهم جهان تغییر یافته است؟
آنچه داعش اکنون در حال انجام آن است در بزنگاههای دیگر نیز تجربه شده است. داعش هرگاه در مناطق تحت کنترل خود با فشار روبهرو میشود، برای گریز از وضعیت شکست و فرافکنی شکست خود، در نزد نیروهای پراکنده خویش، بر آن میشود نوعی از جنگ روانی پیچیده را با انجام عملیاتهای تروریستی ایجاد کند و با انجام اینگونه حملات، فشارهای روانی ناشی از شکستهای خود را پوشش یا کاهش دهد و به این ترتیب نیروهای تحت نفوذ خود را از منظر روانی، شارژ روحی خواهد کرد. این الگوی رفتاری داعش است. باید تلاش کنیم این الگوی رفتاری را بهخوبی بشناسیم. در طول سه سال گذشته داعش از این الگو به صورت مرتب استفاده کرده است. یعنی میتوان گفت رابطه مستقیمی در میان افزایش فشارها بر داعش در سوریه و عراق با حملات تروریستی این گروه در سایر نقاط جهان وجود دارد. چند روز پیش در چارچوب این روش و الگو، ایران مورد حمله تروریستی داعش قرار گرفت. بهطور کلی به تغییر استراتژی داعش و روی آوردن این گروه به عملیاتهای صرفا تروریستی در شهرهای مهم جهان باور ندارم. داعش اکنون در شرایط بسیار سختی قرار دارد. نیروهای این گروه در تمامی جبههها شکست خوردهاند. آنان روحیه خود را از دست دادهاند و به همین دلیل داعش برای برونرفت از این وضعیت به عملیاتهای تروریستی نیاز دارد.
بر اساس این الگو و با توجه به شکستهای پی در پی داعش، میتوان پیشبینی کرد حملات تروریستی این گروه در آینده تشدید خواهد شد؟
داعش از این به بعد میزان حملات تروریستی خود را افزایش خواهد داد. داعش اکنون هم تلاش میکند در مناطق مورد نظر خود ازجمله روسیه، ایران، برخی کشورهای عربی و کشورهای اروپایی و جنوب شرقی آسیا، عملیات تروریستی انجام دهد. با تشدید فشارها بر داعش و از میان رفتن همبستگی جغرافیایی و رفتاری میتوان بهراحتی پیشبینی کرد عملیاتهای تروریستی داعش ابعاد جدید و خطرناکتری به خود خواهند گرفت. اما نکته مهم این است که نیروهای امنیتی کلیه کشورها با درک وضعیت جدید، باید میزان هوشیاری و ضریب کنترل امنیتی را برای مقابله با حملات تروریستی دوچندان کنند. نیروهای امنیتی باید تمام تلاش خود را برای پوشش دادن مطلوب حفرههای امنیتی متمرکز کنند. داعش از این حفرهای امنیتی استفاده خواهد کرد. اکنون این امر روشن است که داعش در هفتهها و ماههای آینده در عراق و سوریه نابود میشود، پس کارت عملیاتهای تروریستی به کارت مهمی برای داعش تبدیل خواهد شد.
از زمان ظهور داعش تاکنون مبارزه با این گروه بیشتر به مقابله نظامی محدود بوده است، آیا اکنون نباید در کنار گزینه نظامی، مبارزه فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک نیز در دستور کار قرار گیرد؟
این یک امر بدیهی است که از بین بردن تفکر تروریستی و استفاده از ترور به عنوان یک ابزار، نیازمند ایجاد یک جریان و ادبیات اصیل در حوزه سیاست آن هم در چارچوب شریعت اسلامی در کشورهای اسلامی است. در طول چند سال گذشته، مقابله فکری و ایدئولوژیکی با داعش مورد غفلت واقع شده است. باید نهادهای داخلی کشورهای اسلامی و نهادهای منطقهای و بینالمللی، مقابله فکری را نیز در اولویتهای مقابله با تروریسم قرار دهند. در طول چند دهه گذشته، خاورمیانه کانون ترویج تروریسم بوده است. اکنون جا دارد این سوال مهم مطرح شود که باید از چه ابزارهای فکری، ذهنی و ایدئولوژیکی برای محدودسازی دامنه ترور استفاده کرد تا بتوان سیکل تولید و ترویج تروریسم در این منطقه را خشک کرد؟ مقابله با تروریسم و نفی رادیکالیسم باید در ساختار و بنیادهای ذهنی افراد و جوامع خاورمیانه نهادینه شود. نهادهای آموزشی و تربیتی کشورهای مختلف اسلامی ازجمله ایران، باید در این زمینه بسیار فعال شوند. بنابرین نه تنها از نظر ذهنی، فکری، آموزشی و تربیتی، بلکه از لحاظ جامعهپذیری و سیاسی نیز مسائل مرتبط با ترور باید مورد توجه کشورها و جوامع مسلمان قرار گیرد. ما نیازمند یک برنامه جامعه در سیستم آموزشی، نهادهای دینی و مذهبی و ساختار سیاسی کشورهای اسلامی برای ترویج مقابله با رادیکالیسم هستیم. در غیر این صورت ما با سیکل بیپایان ترور در منطقه روبهرو میشویم، آنچنانکه بعد از القاعده، داعش متولد شد. بعد از داعش نیز بدون شک این سیکل ادامه خواهد داشت و به تنهایی مبارزه نظامی با تروریسم نخواهد توانست ریشه افراطیگرایی و رادیکالیسم را در منطقه خارومیانه و جهان اسلام خشک کند.
نقش ایران را در مقابله با داعش چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران در این مقوله با روش خود وارد نبرد با داعش شده است و همواره تلاش کرده در چارچوب باورهای دینی برخاسته از نظام جمهوری اسلامی ایران و در حوزه مصالح دینی تعریفشده در این ادبیات با داعش مقابله کند. بنابرین برخورد با داعش توسط ایران از منطق انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ناشی میشود و این منطق در حد توان خود به دنیا ثابت کرده که در برابر داعش مقاومتهای معنیدار و تحرکات بسیار متنفذی را به انجام رسانده و بهواسطه همین موفقیت هم بوده است که اکنون تهران مورد هدف حملات تروریستی قرار میگیرد. ایران از همان ابتدای ظهور داعش، خطرناک بودن آن و مقابله سریع با این گروه را گوشزد کرد. این نیز خود نشاندهنده رویکرد استراتژیک و چشمانداز روشن مقابله با تروریسم در ساختار سیاسی کشور است. اکنون بعد از چند سال از ظهور داعش کشورهای منطقه و جهان سیاستهای اولیه ایران در رابطه با اقدام سریع با این پدیده خطرناک را مورد تایید قرار میدهند.
پس از گذشت سه سال، در هفته گذشته، نیروهای عراق و سوریه با شکست داعش به مرزهای بینالمللی میان دو کشور رسیدند. آیا این مساله تنها تحولی ژئوپلیتیک در سطح منطقه محسوب میشود یا تبعات مهمی نیز در مقابله با داعش در پی خواهد داشت؟
در ابتدا این امر یک تحول بسیار مهم ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. در چند سال گذشته تلاشهای بسیاری صورت پذیرفت تا عراق و سوریه نتوانند دوباره در مرزهای بینالمللی خود مستقر شوند. اکنون که این دو کشور در شرف نابودی داعش و تسلط بر مرزهای خود هستند، بازگشت نیروهای عراق و سوریه به مرزهای بینالمللی را نیز میتوان به نوعی تثبیت وضعیت ژئوپلیتیکی سابق در منطقه تلقی کرد. از طرف دیگر، این مساله یک تحول در مبارزه با تروریسم نیز قلمداد میشود. داعش از همان ابتدا از ضعف حکومتهای مرکزی هر دو کشور برای تحرکات در دو سوی مرز استفاده کرد. سپس هر دو سوی مرز را کنترل کرد. این مساله میدان بازی بزرگ و بدون نظارتی را برای داعش فراهم کرد. آنان به آسانی میتوانستند در دو سوی مرز تحرک داشته باشند، نیروهای خود را به عراق یا سوریه منتقل کنند و از دو سوی مرز برای ارسال تجهیزات و مهمات استفاده کنند. از این به بعد دیگر داعش نخواهد توانست به آسانی در دو سوی مرز عراق و سوریه به تحرکات تروریستی خود ادامه دهد. اکنون بهتدریج ظواهر شیفت شدن داعش به مناطق و کشورهای دیگر هویدا میشود. براین باور هستم که جغرافیای آینده داعش و مرکز تروریسم از آسیای غربی به سمت آسیای جنوب شرقی تغییر خواهد یافت. دیگر عراق و سوریه مکان مناسبی برای داعش نیستند.
برای تثبیت ثبات و امنیت کامل در عراق و سوریه در دوران پساداعش، سیاست خارجی ایران باید چه دستور کارهایی را درپیش بگیرد؟
در سطح کلان ایران بهطور کلی باید همگرایی منطقهای و صلح بینالمللی را در دستور کار خود قرار دهد. رویکرد ما باید به سمت حلوفصل منازعات موجود در میان امت اسلامی و ایجاد یک وحدت عملیاتی در میان همسایگان باشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که پذیرفتهشده از سوی ملت ایران است بر مصالح دینی و منافع ملی تاکید دارد. منافع ملی ارجاع به روابط حسنه با همسایگان در منطقه دارد و مصالح اسلامی خواستار گسترش صلح در عرصه بینالمللی و ایجاد یک ثبات سیاسی برای پیشرفت و ترقی تمامی آحاد مردم در گستره جهانی است. بنابراین ایران باید مواضع اصولی خود را حفظ و براساس پارادایم ناشی از این مواضع اصولی به دنبال همگرایی منطقهای و صلح بینالمللی باشد. سیاست خارجی باید از هرگونه رودرویی و تنش دوری کند، اما در سطح خرد ما باید با همکاری با حکومتهای مرکزی هر دو کشور و باتوجه به واقعیتها و مفروضات موجود در آنان برای تثبیت امنیت در عراق و سوریه تلاش کنیم.
اکنون مهمترین شهر تحت کنترل داعش یعنی موصل در آستانه سقوط است و کنترل بر رقه پایتخت داعش نیز در روزهای پایانی قرار دارد. با توجه به نمایان شدن ظواهر پایان داعش، آینده این گروه تروریستی را چگونه پیشبینی میکنید؟
داعش و هر گروه تروریستی دیگری همچون ویروس هستند. آنان از بین نمیروند، بلکه در یک محیط نامساعد در یک وضعیت آنارشی و بههمریخته رشد کرده و به حیات خود ادامه میدهند. وقتی این محیط به سمت و سوی بهبود اوضاع و تثبیت شرایط سوق یابد آنان دیگر نمیتوانند در آن محیط به حیات خود ادامه دهند. بهناچار به محیط دیگری نقل مکان خواهند کرد. اکنون دیگر محیط عراق و سوریه برای بقای داعش مناسب نیست. به نظر میرسد داعش محیطهای مناسب دیگری را برای رشد و گسترش انتخاب کرده است. محیطهایی همچون لیبی و افغانستان و همچنین جنوب شرق آسیا و حتی روسیه. داعش در آینده نزدیک در این جوامع خود را در قالب فعلی یا در قالبهای دیگر نشان خواهد داد.