اشتغال را زیاد کنیم یا خام فروشی را؟!
چند روزی است که مبحث تعداد اشتغال افراد بواسطه مصرف محصولات پلیمری مورد بحث های داغ انتخاباتی ریاست جمهوری شده است و آن اینست که پس از تولید مواد بالادستی پتروشیمی حدود 55 تن در سال و سپس از طریق مصرف آنها جهت تولید محصولات پایین دست آن توانایی ایجاد 600 هزار شغل را بصورت مستقیم و غیر مستقیم خواهیم داشت !
در این باره بسیاری از دست اندر کاران پتروشیمی اذعان دارند که حتی با درنظر گرفتن توانایی تبدیل این مواد جهت مصارفی چون تولید کالاهایی مانند انواع لوازم الکترونیکی ، مانیتور ، پوشاک ، نساجی ، اسباب بازی ، محصولات پلاستیکی روزمره ، قطعات خودرو و هزاران کالای دیگر ، این میزان از مصرف مواد خام هم اکنون بسیار کمتر از نیاز تولید آنها در داخل کشور میباشند ، و به میزان قابل توجهی از باقیمانده محصولات DownStream پتروشیمی حتماً نیاز به صادرات خواهند داشت . چرا که هم اکنون نه بستر مصرف کامل آنها در داخل موجود است و نه تکنولوژی دستیابی به بسیاری از آنها در داخل وجود دارد و از طرفی تولید کنونی محصولات بالادست که از آن به بعنوان " خام فروشی " یاد میشود بسیار بسیار بیشتر از نیاز داخلی آنها جهت مصارف آتی آنهاست.
نتیجه مورد نظر این است که اگر حتی ما به مرحله ای هم برسیم که بجای خام فروشی ، اکثر آن را تبدیل به محصول نهایی کنیم، چگونه و با چه قیمتی آنرا صادر خواهیم کرد؟
سوال این است که آیا در حال حاضر سنگ آهن و گندله و شمش تبدیل به انواع آهن ساختمانی و فولاد نمی شوند ؟ پس چرا به گفته رییس اتحادیه آهن و فولاد اکثر کارخانجات آنها با نرخی کمتر از ٥٠٪ ظرفیت کار میکنند؟ یعنی فقط باید نگاهشان به رونق مسکن در داخل باشد؟ پس اگر میزان عرضه این محصول به حدی زیاد باشد که بازار داخل نتواند تقاضای کافی برای آن ایجاد کند، راهکار فروش بین المللی برای آن چه می شود ؟ آیا تکنولوژی ما در حدی است که بتوان گفت قیمت تمام شده این کالاها پایین است؟ کیفیتشان مناسب نیست که به حد کافی صادر نمیشوند ؟ آیا تنوع محصولی آنها از نظر مقاومت و سایز برای انواع صنایع خارجی مناسب نیست؟
شاید بتوان مشکل را در این جمله پیدا نمود : ما نقد را رها کرده ایم و به دنبال نسیه هستیم.
در شرایطی که صنعت داخل کشور از نظر تولید و فروش در حال بحران و مشکل می باشد متاسفانه تلاش مناسبی جهت دستیابی به بازارهای بین المللی و پتانسیل های بیرون از کشور صورت نمیگیرد ، و تاسف دیگر اینکه نگاه و انتظارمان فقط به پتروشیمی است که در آن تبحر پیدا کرده ایم اما با رشد آن و صادرات مطلوب محصولات بالادستی ، این موضوع را با عنوان اشتباه " خام فروشی " همراه میکنیم و در عین حال مجوز گسترش واحدهای کنونی را هم به سرمایه گذاران نمی دهیم تا به ناچار این سرمایه گذاران بدنبال محصولات پایین دست آن که بسیار سخت و نیاز به هزینه گزافی داشته که نیاز به فاینانس خارجی میباشد بروند.
اما باید توجه داشت این محصولات مانند گندم نیستند که کشاورز آن را بکارد و دولت بصورت تضمینی آنرا خریداری نماید. اگر بدنبال این هستیم که اشتغال به دست سرمایه گذار خصوصی توسعه یابد، باید همه زوایای موضوعات و سیاستگزاری های صنعتی را نیز همراه با آن دیده شده و تحلیل گردد. آیا برای برزیل که بزرگترین تولید کننده قهوه دنیاست و حجم بالایی از این محصول را در جهت مصارف غیر مستقیم خوراکی آن صادر می کند نیز اصطلاح " خام فروشی " استفاده میکنند ؟!
البته که اگر کشوری به میزانی از توانایی تولید برای End product دست یابد و از مزیّت رقابتی در بین کشورهای مختلف برخوردار باشد بهترین پتانسیل را برای خود اختیار نموده است. مانند کشور چین که توانست حتی با کیفیت نامطلوب بسیاری از محصولاتش به این امر دست یابد. اما با توجه به این که در ایران بالاتر از ٩٠٪ زعفران دنیا را تأمین می کنیم توانسته ایم بازار بین الملل آنرا بدست آوریم ؟!
تمامی این صحبتها بیان شد تا بتوان گفت هم اکنون مشکل ما در پتروشیمی تولید محصولات پایین دست آن نیست.
ان شاء الله روزی علاوه بر بدست آوردن شرایط مطلوب تولید تمام محصولات ممکن پتروشیمی ، بازار بین الملل آن را نیز در دست بگیریم . آن موقع است که معنای " اشتغال مؤثر " با گوشت و پوست مردم حس خواهد شد. بنابراین آمارهای اشتغال که در جلسات وزرات نفت و یا مناظرات انتخاباتی میان صحیح بودن آمار 200 هزار نفره و یا بیشتر از آن بحث میشود نیاز به تحقق مواردیست که در بالا بیان شد . در شرایط کنونی آمار صحیح بدست آمده از 15 پتروشیمی کشور نشان از اشتغال 500 نفر نیروی کار مستقیم به واسطه تولید 1 میلیون تن محصولات پلیمری میباشد .
*مدیر سرمایه گذاری و توسعه کسب و کار شرکت سرمایه گذاری بانک کارآفرین