تقاضای شعارهای پوپولیستی کنترل شود
رقابت بر سر دادن وعدههای عجیب بین برخی از کاندیداهای ریاستجمهوری بالا گرفته است. البته این نخستینباری نیست که وعدههای عجیب و غریب در آشفتهبازار انتخابات شنیده میشود.
پیش از این هم نامزدهای انتخاباتی بدون توجه به ظرفیتهای اقتصادی کشور و واقعیتهای علمی وعدههایی دادهاند که در عمل امکان تحقق آنها نبوده یا بسیار پرهزینه و گرانقیمت تمام شدهاند؛ از واریز یکمیلیون تومان به حساب هر نوزاد و دادن یک ویلا به هر ایرانی که در دورههای قبلی انتخابات مطرح شد، تا ایجاد ششمیلیون شغل و 5/2برابر کردن درآمد کشور در عرض چهارسال که در این دوره عنوان شده است؛ وعدههایی که بهگفته اقتصاددانان به این دلیل حیرتانگیز به نظر میرسند که با هیچمنطق اقتصادی منطبق نیستند و بر اساس واقعیتهای جامعه و علم اقتصاد مطرح نشدهاند و تنها از عوامفریبی و پوپولیسم سود میبرند؛ وعدههایی که تنها شبیه آرزوها هستند و هیچروشی منطقی برای اجرا شدن و به هدف رسیدن آنها از سوی کاندیداها مطرح نمیشود، چرا که اصولا روشی برای دستیابی به این وعدهها وجود ندارد. پوپولیسم مقابل عقلانیت و خردگرایی است و پوپولیستها به رفتار عوام آگاه هستند و روانشناسی مردم را خوب میدانند و بر این واقعیت تلخ واقفند که برخی بهراحتی مصلحت و خیر بلندمدتشان را فدای دستاوردهای کوتاهمدت میکنند. ظاهر پوپولیسم مردمگرایی است، اما باطن و خروجی آن به زیان مردم است. پوپولیسم و پوپولیستها دشمن توسعه هستند و بالطبع دولتهای توسعهگرا نسبتی با پوپولیسم ندارند. دولتهای توسعهگرا بر خیر عمومی و منفعت، مصلحت و ثبات بلندمدت رفاه عمومی تاکید دارند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، مجیدرضا حریری، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، ضمن بررسی شعارهای اقتصادی نامزدهای ریاستجمهوری میگوید: «باید برای مردم تبیین کرد که رسیدن به جامعه مطلوب با شعارهای پوپولیستی و پرداخت پول بابت آنها امکانپذیر نیست، بلکه با کار سخت و پرداخت مالیات محقق میشود.»
نظر شما درباره شعارهای پوپولیستی و وعدههای عجیب برخی کاندیداها چیست؟ چرا با وجود محقق نشدن آشکار چنین وعدههایی، همچنان این وعدهها از طرف برخی کاندیداها ارائه میشوند؟
موضوع شعارهای عوامفریبانه اقتصادی بحثی است که در آن باید بیشتر از کسانی که شعارها را عرضه میکنند، از مشتریان و متقاضیان آن ایراد گرفت. چرا چنین شعارهایی در مملکت ما خریدار دارد؟ اگر ما یکبار بهصورت ریشهای بر این موضوع متمرکز شویم و ببینیم چه اتفاقی افتاده است که چنین بازار تقاضایی برای این نوع وعدههای عوامفریبانه وجود دارد، بهتر از برخورد صرف با این شعارهاست. باید دید چه مشکلاتی در وضعیت اقتصادی کشور پیش آمده که در مقاطع مختلف نامزدهای مختلف برای مناصب مختلف، از ریاستجمهوری گرفته تا نماینده مجلس و شورای شهر، شعارهایی میدهند که مبتنی بر توزیع پول یا توزیع حوالههای نقدی و غیرنقدی بین مردم است. ریشه این تقاضا را باید خشک کرد. مردم ما نشستهاند و منتظرند تا کسی چیزی به آنها بدهد. این بازار عرضه و تقاضا را باید بیشتر از سمت تقاضای مردم کنترل کرد.
آیا شفافیت و ارائه آمارهای واقعی به مردم میتواند از عوامفریبی و به اشتباه افکندن مردم جلوگیری کند؟
اگر کسی برای مردم توضیح دهد که رسیدن به یک کشور قدرتمند اقتصادی نیازمند کار و تلاش عمومی است، شاید رأی نیاورد. اگر کاندیدایی بگوید دارندگان ثروت باید بیشتر مالیات بدهند، یا طرز کار کردن ملت ما مناسب ملتی نیست که میخواهد روی پای خود بایستد و شعارش اقتصاد بدون نفت است، ممکن است رأی نیاورد. شفافیت، یعنی کاندیدا بگوید این طرز درس خواندن، این طرز کار کردن، کاسبی کردن اصناف، و کار برخی رسانهها درست نیست، اما چنین کاندیدایی ممکن است رأی نیاورد. تقاضا برای شعارهای عوامفریبانه وجود دارد؛ پس این شعارها عرضه میشوند. چرایی این امر مربوط به امروز و دیروز نیست. علت اصلی این است که هرقدر مردم در فشار اقتصادی بیشتری قرار میگیرند، منطق اقتصادی آنها نادرستتر میشود و فقط میخواهند حرفهای خوشایند را جای حرفهای منطقی و واقعی بشنوند و جای درمان واقعی برای رسیدن به رفاه، به دنبال مسائل غیرواقعی و جادویی مثل یارانه و سبد کالا و غیرهاند. برنامههایی مثل یارانه نقدی موجب چنین مطالبهگری اشتباهی بوده است. یک نفر اقدام به پرداخت یارانه کردهاست. عقلا میدانستند که این یارانه باعث نقدینگی و تورم و کاهش ارزش یارانه میشود، اما حالا در مناظرات برخی میگویند ارزش 45هزار تومان یارانه به 15هزار تومان رسیده است. باید در جواب گفت اگر شما هم 250هزار تومان بدهید، بعد از چهار سال ارزش آن به 25هزار تومان میرسد. تمام کسانی که الفبای اقتصاد را میدانند، بهراحتی این موضوع را درک میکنند. اما گفتن حقایق به مردم شاید باعث رأی ندادن مردم شود.
راهحل از بین بردن تاثیر شعارهای پوپولیستی و جلوگیری از عوامفریبی چیست؟
اینکه تقاضای شعارهای پوپولیستی در جامعه وجود دارد، باید بیشتر بررسی شود، چون تا زمانی که تقاضا برای این شعارها وجود دارد، عرضهکنندگان آن میتوانند هر کدام با یک ادبیات این شعارها را به مردم ارائه دهند. وظیفه قشر فرهیخته جامعه اعم از روزنامهنگارها و اقتصاددانها این است که به مردم توضیح دهند رسیدن به مدینه فاضله جز با کار و سختی امکانپذیر نیست و اینکه ما جایی بنشینیم و یک نفر پولی به ما بدهد، نمیتواند روش مطلوب زندگی کردن باشد. این مساله باید برای مردم توضیح داده شود. حتما ایجاد اشتغال لازم است، اما نه با پول دادن مستقیم به مردم، بلکه با مناسب کردن فضای کسبوکار باید این کار تحقق یابد. باید به مردم توضیح داده شود که ما برای ایجاد شغل و رشد هشتدرصدی نیاز به سرمایه داریم. باید توضیح داده شود که سرمایهها و پساندازهای داخلی ما چقدر است و حداکثر چقدر میتواند باعث رشد و اشتغال شود، همه این موارد عدد و رقم و فرمولهای مشخص اقتصادی دارد. بررسیها نشان میدهد چیزی معادل آنچه در کشور سرمایه و پسانداز داریم باید سرمایه خارجی وارد کنیم که یا باید در قالب سرمایههای ایرانیهای خارج از کشور باشد، یا فضا برای سرمایهگذاری خارجی آماده شود.