آمریکا و اتحادیه اروپا، روی خط تقابل
دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد و بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران این کشور معتقدند که دولت او نمیتواند سیاستهای اعلام شده خود را عملی کند.
این در حالی است که ترامپ با شعارهای ملی مانند ایجاد اشتغال، توجه به کسب و کار داخلی، جلوگیری از واردات بی رویه و تغییر رویه در بحث انرژی توانست نظر مردم را نسبت به سیاستهای خود جلب کند و به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم ، به عقیده برخی، رای به ترامپ نوعی اعتراض مردم آمریکا به سیاستهای فعلی آمریکا بود و میخواستند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولانشان برسانند، اما اینکه بعد از ترامپ تا چه حد سیاستهای اقتصادی وی قابلیت اجرا دارد و این که اقتصاد جهان به سمت و سویی حرکت خواهد کرد موضوع گفتوگو با دکتر آلبرت بغزیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران است. وی معتقد است مهمترین تحولات در بخش انرژی جهان خواهد بود و قیمت نفت نیز دستخوش تحولاتی خواهد شد. مشروح این گفتوگو را بخوانید:
به نظر شما بعد از ترامپ اقتصاد جهان به چه سمتی میرود؟
ابتدا اجازه بدهید به موضوعی اشاره کنم. به دلیل اینکه ترامپ سابقه سیاسی ندارد نمیتوان خیلی در مورد سیاستهای وی اظهارنظر کرد و آنچه میتوانیم بگوییم کلیات براساس سابقه اقتصادی آمریکا است. شعارهای انتخاباتی ترامپ در دوران انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که وی در بحث انرژی قصد تحولات زیادی دارد. ترامپ قصد دارد خودکفایی انرژی را در کشورش حاکم کند و الزام این کار بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای جهانی است. بهنوعی برای رسیدن به هدف خود این سیگنال را به بازار میدهند که نفت در بازار جهانی افزایش داشته باشد. وقتی قیمت نفت روند صعودی به خود بگیرد ظرفیتسازیها بهتر خواهد شد و کشورهای صادرکننده نفت از این تصمیم آمریکا برای به صرفه کردن بازار انرژی خود منتفع خواهند شد. البته هدف ترامپ این نیست که کشورهای دیگر نفع ببرند اما به دلیل بازار جهانی این اتفاق را شاهد خواهیم بود. از سوی دیگر عمده واردات نفت آمریکا از ونزوئلا تامین میشد و با بالا رفتن قیمت نفت دیگر میتوانند نفت را در کشور خودشان استخراج و مصرف کنند. در همین حال کشورهای دیگر نیز وجود دارند که نیاز به نفت خواهند داشت و بازار گستردهتر میشود. بالا رفتن قیمت نفت سرمایهگذاری را افزایش و هزینههایی مانند استخراج را کاهش میدهد. به دنبال این ماجرا پالایشگاهها با ظرفیت بیشتری کار خود را دنبال میکنند و رونق را شاهد خواهیم بود. در اقتصاد بعد از ترامپ شاهد کاهش قیمت طلا در بازارهای جهانی و افزایش قیمت دلار در کشورهای دیگر خواهیم بود.
تا چه اندازه شعارهای انتخاباتی ترامپ جنبه عملیاتی دارد. آیا اقتصاد این کشور تغییر محسوسی میکند؟
در بخش انرژی باید بگویم که آمریکا حتما روی انرژی جایگزین فعالیت خواهد داشت و نفت شیل را احیا میکند. با افزیش قیمت نفت هزینه تولید نفت شیل نیز بهصرفهتر خواهد شد. اجرای سیاستهای ترامپ نیاز به زمان دارد. این گونه نیست که در ماه اول ورود به کاخ سفید شاهد تحولات گسترده در ابعاد مختلف این کشور باشیم، اما اینکه اعلام کرده کارگران غیرآمریکایی را از کشور تا زمان اشتغال کامل جوانان و افراد نیازمند شغل اخراج خواهد کرد عملی میکند. در این میان حتما دستمزدها افزایش خواهد یافت و بخشی از مشکل اشتغال این کشور حل خواهد شد. در این میان با کاهش میزان بیکاری احتمال دارد افزایش بهرهوری در این کشور اتفاق بیفتد، اما اینکه تغییر خاصی در روند پیشرفتهای اقتصادی در فرآیند خروج کارگران غیرآمریکایی و ورود افراد نیازمند کار آمریکایی رخ دهد یا خیر باید گفت که بعید به نظر میرسد اتفاق خاصی را شاهد باشیم. تقاضای کل همچنان در این کشور باقی خواهد ماند و اقتصاد این کشور تحول خاصی نخواهد داشت.
با ورود نفت شیل به بازار جهانی، قیمت نفت کاهش نمییابد؟
خیر. نفت شیل زمانی اقتصادی میشود که قیمت نفت بالا باشد. مسلما سیاست گذاران طرحهای خود را به نوعی پیاده خواهند کرد که قیمت نفت روند کاهشی را تجربه نکند. البته برای اظهارنظر دقیق باید یک یا دو سال زمان سپری شود تا همه ابعاد اقتصادی این کشور در این حوزه نمایان شود.
رابطه آمریکا با اروپا چگونه خواهد بود؟
قطعا رابطه آمریکا با اروپا شکرآب خواهد شد. اکنون تمایل آمریکا برای روابط روسیه خواهد بود و اصلا کشورهای اروپایی را برای تقویت روابط انتخاب نکرده است. از سوی دیگر باید گفت که ترامپ یک فرد اقتصادی است و همه چیز را با پول میسنجد. سیاستهای کلی وی مانند روسای جمهور قبل خواهد بود، اما جایی که برایش پول نداشته باشد پیشبینی میشود که ورود نکند. بهعنوان مثال بخشی از درآمدهای کشور آمریکا صرف تامین نیروهای نظامی میشود که به نظر میرسد به این موضوعات خاتمه داده و نیروهای نظامی آمریکا را از کشورهای دیگر خارج کند. همین موضوع دلیلی است تا امنیت نسبی در منطقه حاکم شود.
یکی از شعارهای ترامپ حذف روابط با کشورهایی مانند چین و یا اعمال مالیات برای شرکتهایی مانند بامو بود. آیا این اقدامات از سوی وی عملی خواهد شد؟
قطعا این اقدامات را عملی خواهد کرد. رئیسجمهورهای پیشین آمریکا باج زیادی به کشورهایی مانند آلمان و چین میدادند. این باج به این دلیل داده میشد که آنها از نظر اقتصادی تقویت شوند و خودش بتواند در جهان آقایی کند، اما ترامپ به چنین سیاستی اعتقاد ندارد و قصد دارد ابتدا مشکلات کشور خود را حل کند و بعد در بخشهای دیگر وارد شود. نمونه نزدیک این ماجرا مذاکرات ایران با شش کشور دنیا بود. آمریکا به واسطه اینکه به این کشورها باج میداد تا بازارهای جهان را تصاحب کنند در زمینه سیاسی علاقه داشت حرف اول و آخر را بزند و این نه مورد تایید برخی مقامات آمریکایی بود و نه کشورهای دیگر. کشورهای اروپایی از این ماجرا اصلا راضی نبودند و با وجود مخالفتهای این کشور اقدام به پافشاری برای به نتیجه رسیدن برجام کردند. با وجود ترامپ اقتدار بین آمریکا و اروپا از بین خواهد رفت و دیگر صدای واحدی از غرب شنیده نخواهد شد.
این اتفاقات چه تاثیری در اقتصاد ایران خواهد داشت؟
در بحث نفت میتواند کمک بزرگ برای ایران باشد. ایران به عنوان یک کشور صادرکننده نفت در جهان شناخته شده است و افزایش قیمت طلای سیاه هم درآمد کشور را افزایش میدهد و هم میتواند بخشی از مشکلات سرمایهگذاری را رفع کند. از سوی دیگر تحریمهای ظالمانه علیه ایران یکطرفه خواهد شد و به دلیل زاویه پیدا کردن آمریکا با کشورهای اروپایی دیگر این کشورها تمایل به گوش دادن حرف آمریکا ندارند و این کشور در اعمال محدودیتها برای کشورهای دیگر تنها میماند. از اینرو ایران بیش از گذشته به یک کشور امن برای سرمایهگذاری تبدیل میشود و با استفاده درست از منابع میتوان به رشد اقتصادی پایدار دست یافت.
ایران از این فرصت چه بهرهای باید ببرد؟
اولین اقدامی که باید انجام داد این است که پای سرمایهگذاران اروپایی را به ایران باز کنیم. اروپاییها رابطه خوبی با سیاستهای ترامپ نخواهند داشت و قطعا ایران باید از این فرصت نهایت استفاده را داشته باشد. آمریکا برای ایران همیشه یک دشمن بوده و است و باید با نزدیک شدن به کشورهای اروپایی مانع پیادهسازی محدودیتهای آمریکا علیه ایران شویم. با این کار اروپاییها همراه آمریکا نخواهند بود.
یکی از محدودیتهای رفع نشده بعد از برجام وجود محدودیتهای بانکی است و برخی بانکهای اروپایی به دلیل همکاری با ایران در دوران تحریم ملزم به پرداخت جریمههای سنگین شدند. برخی از شرکتهای خارجی نیز به دلیل تحریمهای بانکی وارد ایران نمیشوند. آیا این امکان وجود دارد که کشورهای اروپایی همراه آمریکا نشوند و ایران را به این کشور ترجیح دهند؟
به نظر من روابط بهتر خواهد شد و جرات بانکها بیشتر میشود. اکنون بانکهای اروپایی میتوانند و تمایل دارند که با ایران رابطه داشته باشند، اما موضوعی که مانع میشود اظهار نظرهای مخالفان دولت است و شرکتها و بنگاههای مالی و اقتصادی خارجی نیز منتظر ریاست جمهوری دور دوازدهم ایران هستند تا با شرایط بهتری تصمیم بگیرند. تا زمان انتخاب نشدن رئیسجمهور دولت دوازدهم ایران همه مذاکرات به توافقنامه و تفاهمنامه ختم میشود، اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران حتما همه اینها به قرارداد نهایی ختم خواهد شد. به نوعی میتوان گفت که اروپاییها در یک زمان هم درخصوص آمریکا تصمیمگیری میکنند و هم روابط خود را با ایران تعیین تکلیف خواهند کرد.