x
۲۸ / دی / ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
گفت‌وگو با کارشناسان درباره آسیب های دو قطبی شدن جامعه ایران

این شکاف خطرناک است

این شکاف خطرناک است

این روزها شبکه‌های اجتماعی به ابزاری برای نمایش ثروت تازه به دوران رسیده‌هایی تبدیل شده که بی هیچ هم و غمی، عکس‌های ضیافت‌های آنچنانی خود را برای چند لایک ناقابل در صفحات اجتماعی چون اینستاگرام به اشتراک می‌گذارند.

کد خبر: ۱۷۱۱۶۳
آرین موتور

 نمونه بارز این موضوع نیز همان صفحه مشهور “بچه پولدارهای تهران” در اینستاگرام است که دختران و پسران ثروتمند تهرانی و اخیرا شهرستانی، عکس‌های گوناگونی را به اشتراک گذاشته و به قشر ضعیف و کم‌درآمد جامعه نه تنها توجهی ندارند بلکه بر درد ناشی از شکاف طبقاتی هم می‌افزایند. اختلاف طبقاتی که در کشورهای جهان سوم، بیش از هرکجای دنیا دیده می‌شود از نظر جامعه شناسان و روانشناسان مخاطرات زیادی را برای جامعه به همراه دارد و به عنوان بیماری اجتماعی شناخته می‌شود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، عواقب این مشکل به اعتقاد کارشناسان در کوتاه مدت قابل درمان است اما درصورت بی‌توجهی متولیان و استمرار آن، به بیماری‌ای مهلک برای جامعه تبدیل می‌شود. طبق آمارهای رسمی در سال‌های اخیر خشونت و وقوع جرم در کشور افزایش یافته و میزان نزاع، خودکشی، سقط جنین، قتل و ... در کشور با رشد مضاعفی روبرو بوده است. بسیاری از کارشناسان میان این موارد و شرایط اقتصادی جامعه رابطه‌ای مستقیم قائل می‌شوند و دلیل این همه ناهنجاری را افزایش شکاف طبقاتی در جامعه می‌دانند. پروفسور حسین باهر ضمن تعریف شکاف طبقاتی، می‌گوید: اگر فاصله یک طبقه‌ اجتماعی با طبقه‌ای دیگر آن‌قدر زیاد شود که بین دو طبقه اجتماعی امکان پل زدن و عبور از طبقه پایین نباشد، به آن شکاف طبقاتی می‌گوییم که کشور ماهم اکنون به این بیماری مبتلا است. این جامعه شناس با اشاره به شکاف طبقاتی موجود در جامعه ایرانی می‌افزاید: نحوه توزیع امکانات و منابع مالی اکنون در کشور به نحوی انجام می‌شود که تنها 15 درصد جمعیت کشور می‌توانند از 85 درصد امکانات و منابع مالی بهره‌مند شوند؛درصورتی که 85 درصد جمعیت، فقط 15 درصد امکانات را در اختیار دارند و به تبع آن با مشکلات بی‌شماری دست و پنجه نرم می‌کنند. وی ضمن تایید این موضوع که توزیع امکانات و منابع مالی در کشور شکاف طبقاتی را ایجاد کرده است، ادامه می‌دهد: متاسفانه شکاف طبقاتی در کشور ما تنها به بخش اقتصادی و مالی کشور ختم نمی‌شود و مراتب بیشتری را در دل خود جای می‌دهد. به گونه‌ای که ما اکنون چهار نوع شکاف طبقاتی را در کشور داریم که شامل شکاف اقتصادی، شکاف فرهنگی، شکاف اجتماعی و شکاف معرفتی که در حوزه دینداری و بی‌دینی قرار می‎گیرد، می‌شود.

البته همانطور که می‌دانیم شکاف اقتصادی بیش از انواع دیگر در جامعه خودنمایی می‌کند و شاید مشکلاتی که به همراه دارد هم به مراتب ملموس تر باشد. باهر با اشاره به اینکه توزیع ثروت در ایران به صورت ناعادلانه انجام می‌شود، می‌گوید: متاسفانه ما اکنون در سطح جامعه باید شاهد این باشیم که برخی درآمدی نداشته باشند و با مشکلات شدید روبه‌رو باشند در حالی که برخی دیگر از حقوق های نجومی 50 تا 100 میلیون تومانی برخوردار شوند. البته در این بخش نه به مشروعیت این درآمدها کاری داریم نه به قانونی بودن‌شان ،که دریافت‌کنندگان ادعای دریافت حقوق‌های نجومی قانونی ر دارند وتنها مشکلاتی که در سطح جامعه ایجاد می‌کندرا مورد نظر قرار داده‌ایم. این آسیب شناس اجتماعی ضمن اشاره به مشکلاتی که شکاف طبقاتی برای جامعه در کوتاه مدت و بلند مدت ایجاد می‌کند، می‌افزاید: پیامدهای این معضل در کوتاه مدت، افسردگی، درمیان مدت، افزایش وقوع جرایم اجتماعی و در بلند مدت هم به فساد اقتصادی و اجتماعی ختم می‌شود. فحشا، قتل، غارت و سرقت های مسلحانه نمونه‌هایی از معضلات اجتماعی ناشی از اختلاف طبقاتی در بلند مدت هستند. متاسفانه جامعه ایرانی اکنون در مرحله دوم قرار دارد و به سمت مرحله سوم خیز برداشته است.

افزایش شکاف طبقاتی، جبران ناپذیر است

همانطور که گفته شد، شکاف طبقاتی در بازه‌های زمانی گوناگون مشکلات بی‌شماری را ایجاد می‌کند که به اعتقاد پروفسور باهر ادامه این معضل در کوتاه مدت به این امید که برطرف شود قابل تحمل است. مثل همین شعاری که دولت در ابتدای کارش داد، «تدبیر و امید»، یعنی دولتمردان با تدبیر کار می‌کنند و مردم امید داشته باشند. البته این شعار دولت مشکل‌گشا نبود و اکنون مسئولان به این موضوع بی توجه هستند که مشکلات ناشی از شکاف طبقاتی به سیلی تبدیل شده که در آینده نه چندان دور همه چیز را از بین می‌برد.

احمد حلت نیز با تایید این موضوع که شکاف طبقاتی برای جامعه ایرانی مشکلات زیادی را ایجاد کرده است،  می‌‎گوید: متاسفانه شکاف طبقاتی در جامعه ما به حدی رسیده که اکنون حتی افراد تحصیل کرده و دانشگاهی هم سهمی از منابع مالی کشور ندارند. در عوض کسانی که به کارهای سطح پایین اشتغال دارند و از هوش و خرد پایینی برخوردار هستند، سهم بزرگی از سفره جامعه و موفقیت‌های آن برداشت می‌کنند که هرساله این وضعیت تشدید می‌شود. این روانشناس تربیتی با اشاره به اینکه جامعه جوان به لحاظ روانی بسیار تحت تاثیر این اتفاق است، می‌افزاید: متاسفانه در بررسی‌هایی که انجام شده، جوانان ما اکنون پر از عقده و کینه شده‌اند. عواقب این مشکلات هم در بی‌میلی دانش‌آموزان به تحصیل خودنمایی می‌کند. به طوری که هرچه سطح تحصیلات بالاتر می رود، جوانان بیشتر این بی‌‎عدالتی را درک می‌کنند. وی ادامه می‌دهد: در گذشته ما شاهد این بودیم که جوانان پس از اخذ مدرک دیپلم می‌توانستند وارد بازار کار شوند.

اما متاسفانه این امکان از جوانان گرفته شده و حتی تحصیل در مقاطع عالی چون کارشناسی ارشد و دکتری هم نمی‌تواند چاره ساز باشد. در مقابل این جوانانی که با تلاش سعی در کسب مهارت و دانش دارند، افراد نو کیسه یا همان تازه به دوران رسیده‌هایی هستند که با نمایش ثروت خود در شبکه‌های اجتماعی، بر سیل معضلات اجتماعی می‌افزایند. البته تازه به دوران رسیده‌ها هم با نمایش ثروت بادآورده‌شان می‌خواهند ضعف‌های خودشان را سرکوب کنند که این موضوع تبعات سنگینی دارد و برای مابقی مردم حساسیت برانگیز است.

فخر فروشی مسئولان!

عضو هیات علمی دانشگاه توانبخشی دانشگاه تهران با اشاره به تبعات شوهای ثروتمندی که این‌روزها شدت گرفته است، می‌گوید: طبقه فقیر جامعه با دیدن این افراد دچار افسردگی می‌شوند. برای مثال نوجوان 18-19 ساله ای را تصور کنید که دوست همسنش سوار اتومبیلی است که یا از ثروت باد آورده است یا به هر حال نو کیسه است، چون اگر غنی بود آن را به نمایش نمی‌گذاشت. این نوجوان با تماشای این صحنه دچار عقده می شود و به سراغ راه‌های یک شبه ثروتمند شدن و یک شبه موفق شدن می‌رود. بنابراین خیلی زود به بیراهه می‌رود و گرفتار انواع بزهکاری‌ها می‌شود. عضویت افراد در شبکه های هرمی غیر قانونی، کلیه فروشی، کارهای غیر اخلاقی و در مراتب بدتر قتل به دلیل ناکامی، نمونه واضحی از این ماجراست.

وی با تاکید بر این موضوع که مسئولان باید در جهت اصلاح شرایط اقتصادی کشور قدم بردارند، می‌افزاید: افزایش شکاف طبقاتی علاوه بر اینکه بر مشکلات اجتماعی می‌افزاید و بار روانی شدیدی را ایجاد می‌کند، مدیریت کشور از سوی دولتمردان را زیر سوال می‌برد. درصورتی که متولیان، مسائل اقتصادی را حل نکنند در آینده نه چندان دور نباید منتظر اتفاق خوبی در سطح جامعه باشیم.با یک نگاه کلی به صفحات اینستاگرامی می‌توانیم به این حقیقت تلخ برسیم که اغلب پست‌های این شبکه اجتماعی دربرگیرنده نمایش‌های افراد ثروتمند کشور است.این موضوع که به گفته حلت باعث افزایش عقده‌ها می‌شود، در بلند مدت علاوه بر اینکه مخرب است، جبران پذیر هم نخواهد بود. پرفسور باهر نیز بر آن تاکید کرده است.

بنابراین احمد حلت ضمن تایید این موضوع که مسئولان باید در جهت کاهش فاصله طبقات جامعه برنامه‌ریزی کنند، می‌گوید: ساده‌زیستی، جدیت بر پرداخت مالیات و بهبود وضعیت اقتصادی کشور به عنوان سه اصل برای کاهش فاصله طبقاتی تلقی می‌شود که اکنون مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.وی ادامه می‌دهد: اکنون در جامعه ای زندگی می‌کنیم که ساده زیستی به فخرفروشی تبدیل شده و متاسفانه این امر بین مسئولان دولتی بیش از هرکجا دیده می‌شود. تمام آحاد جامعه باید ساده‌زیستی مقام معظم رهبری را الگوی خود قرار دهند تا این معضل مرتفع شود. تجملاتی که در خانه مسئولان دولتی دیده می‌شود باید با ساده زیستی عوض شود. آمار دقیقی در خصوص درصدهای طبقاتی در جامعه ندارم اما با یک نگاه کلی می‌توان به این نتیجه رسید که بیش از 70 درصد جامعه زیر بار فشار هستند و تنها پنج درصد در جامعه در آن قله موفقیت مالی ظاهری قرار دارند و اغلب جمعیت کشور را افراد فقیر تشکیل می‌دهند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x