صندوقهای بازنشستگی در «بازنشستگی»
بیشتر بحرانهایی که در صندوقهای بازنشستگی ایجاد میشود اغلب در سال پایانی دولتهایی که باید خود را برای انتخابات آماده کنند رخ میدهد. میتوان گفت سال آخر شب عاشورای صندوق بازنشستگی است. دولت برای انتخابات آماده میشود و بازنشستهها هم جزو بخشهایی هستند که صدایشان شنیده میشود و میتوان با دادن امتیازاتی آرا را جابهجا کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، صندوقهای بازنشستگی به عنوان نهادهای مالی مستقل که متعهد میشوند افراد را در سنین بازنشستگی و کهنسالی در مقابل ریسک بیمه کنند، شناخته میشوند. این نهادها با توجه به منابع مالی قدرتمندی که دارند گهگاه اقدام به سرمایهگذاری هم میکنند. اما اگر این سرمایهگذاریها بازدهی لازم را نداشته باشد، بحرانی فراگیر این بخش را در بر میگیرد. این بحران حتی میتواند اقتصاد کلان کشور را نیز با مشکلات گوناگون مواجه کند، مشابه آن چیزی که در یونان از سال ٢٠٠٩ آغاز شد و کماکان ادامه دارد. این مشکلات در ایران نیز وجود دارد و از سال ١٣٨٨ با سیاستهای تکلیفی دولت به این بخش و همچنین تحمیل نیروی کار و بازنشستگیهای زودهنگام، ناگهان تعهدات این صندوقها رو به افزایش گذاشت.
احمد میدری، معاون وزیر کار و صابر شیبانی، استاد دانشگاه شهید بهشتی در نشست تخصصی تحت عنوان صندوقهای بازنشستگی، تنگناها و راهکارها به بررسی زوایای مختلف بحران صندوقها پرداختند.
یک طرح چیزی را عوض نمیکند
احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت کار گفت: «بیشتر بحرانهایی که در صندوقهای بازنشستگی ایجاد میشود اغلب در سال پایانی دولتهایی که باید خود را برای انتخابات آماده کنند، رخ میدهد. میتوان گفت سال آخر شب عاشورای صندوق بازنشستگی است. دولت برای انتخابات آماده میشود و بازنشستهها هم جزو بخشهایی هستند که صدایشان شنیده میشود و میتوان با دادن امتیازاتی آرا را جابهجا کرد. البته این امر منحصر به ایران نیست و ادبیات زیادی وجود دارد در رابطه با رفتارهای بودجهای و مالی که بیش از سهدهه است اقتصاددانان به آن پرداختند و نشان دادند در سالهای پایانی دولتها چه رفتاری از آنها سر میزند.»
او با ابراز نگرانی از فعالیتهایی که دولتها در سال آخر تصدیگریشان برای جمعآوری رای انجام میدهند گفت: «دولت در سال منتهی به انتخابات رفتار مردمپسند میکند که میتواند مشکلات بخشهایی مانند صندوقهای بازنشستگی را بیشتر کند. البته به عنوان اخلاق حرفهای ما حتما در جلسات درونی دولت علیه چنین تصمیماتی موضعگیری میکنیم اما به هر روی با توجه به اهمیتی که انتخابات در ایران دارد و دولتها هم قصد دارند دو دورهای شوند، احتمال بروز چنین رفتارهایی بیش از هر زمان دیگری است.»
او ادامه داد: «وظیفه ما در دولت اشاره به این نکات است و تاکید بر اینکه اقتصاد را نباید اینگونه اداره کرد. به هر روی باید مشکلات صندوقها را برطرف کرد و باید از این روش برای ایجاد نشدن مشکلات بیشتر استفاده کرد. همانطور که گفتم سال پایانی دولتها سال مشکلسازی است چرا که اهمیت رای آوردن برای دور دوم برای اعضای قوه مجریه حایز اهمیت است. اگر یادتان باشد سال ١٣٨٧ سال تغییرات اساسی بود و بسیاری از اشتباهات در آن سال رخ داد. به همین دلیل یک در خواست دارم و آن هم جزم کردن عزم برای جلوگیری از تشدید مشکل صندوقها.» معاون وزیر کار پس از اظهارنظرهایی که شرکتکنندگان در جلسه، پس از صحبتهای او ابراز کردند، گفت: «برخی دوستانی که اظهارنظر کردند، با اشاره به پیشنهاد وزارت کار مبنی بر ایجاد یک سازمان تنظیمگر که به دولت و مجلس ارایه شده، نسبت به آینده ابراز خوشبینیهای بسیار زیادی کردند. البته من و وزارت کار با این سازمان مخالفتی نداریم و به همین خاطر این طرح را تهیه کردیم ولی اگر فکر کنیم با اجرای این طرح یک اتفاق بزرگ رخ میدهد، باید با عرض معذرت بگویم سادهاندیشی است؛ چون با تشکیل یک سازمان فرا قوهای مشکلات بخشها حل نمیشود.»
میدری افزود: «عجم اوغلو مثال خندهداری میزند؛ در زامبیا میگویند باید بانک مرکزی مستقل باشد و بعد در آنجا تلاشهایی صورت گرفت که سرانجام نتیجه داد و نهاد سیاستگذاری پولی مستقل شد. اما پس از به وجود آمدن آن رییسجمهور زنگ زد و پول خواست ولی رییس کل بانک مرکزی مخالفت کرد و بر استقلال خود انگشت گذاشت. رییسجمهوری آن کشور کاری کرد که رییس کل بانک مرکزی متوجه شود بدون وی استقلال معنایی ندارد. سازمانها بر بستر سیاسی- اجتماعی موجود شکل میگیرند و کارکرد آنها براساس همین بستر مشخص میشود. منتها ما فکر میکنیم یک نهادی درست میکنیم و بعد آن قدرت میگیرد و مشکلات حل میشود. مثلا برای اینکه آسیبهای اجتماعی حل شود عدهای باور دارند که باید زیرنظر مقام معظم رهبری نهادی وجود داشته باشد تا کسی نتواند برای آن مسالهسازی کند؛ ولی در عمل این هم ممکن نیست. ببینید ما نهادهای بینالنسلی مانند شورای نگهبان داریم که باید منافع چند نسل را تامین کند، اگر این نهادها و سازمانها نمیتوانند چنین کنند، آن نهادی هم که شما فکر میکنید به انحای گوناگون نخواهد توانست و از وظایف خود منحرف میشود.»
نماینده پیشین مجلس با اشاره به تشکیل صندوق توسعه ملی عنوان کرد: « بیش از یک دهه پیش، صندوق توسعه ملی را تشکیل دادیم و قصد داشتیم فرانسلی شود تا پول نفت ذخیره شود و نسل آینده هم امکاناتی برای رشد و توسعه داشته باشد، آیا امروز درآمدهای نفتی کشور در این صندوق ذخیره میشود؟ دلیل این مساله به عوامل مختلفی مرتبط است اما این بستگی به رفتاری دارد که مردم در جامعه دارند و قدرتی که اقشار و طبقات مختلف از آن برخوردارند. همین چند روز پیش متخصصان علوم آزمایشگاهی در مقابل وزارت بهداشت جمع شدند و سه خواسته داشتند که یکی این بود که جزو مشاغل سخت و زیانآور شوند چون با مواد زیانبخش سر و کار دارند. در برابر این گروه کسی نمیایستد چون هرچند از نظر تعداد بزرگ نیستند اما متشکل هستند. این کار در یونان توسط آرایشگرها پیش رفت و اکنون آرایشگری جزو مشاغل سخت و زیانآور به حساب میآید. در ایران هم تمام مشاغل متشکل جزو مشاغل سخت شدند مانند پرستاران و روزنامهنگاران. درنتیجه نهادی که تشکیل شود زیر فشار کم میآورد مگر آنکه متشکل باشد و با بدنه مشخص خود رابطه مستقیم داشته باشد.» معاون رفاه اجتماعی وزارت کار گفت: «در حال حاضر در ایران هفت میلیون انسان وجود دارند که حتی بازنشسته هم نیستند. اگر آنها هم متشکل شدند و توانستند حق خود را از دولت بگیرند و اگر گروههای دانشگاهی متشکل شدند و توانستند منافع خود را افزایش دهند میتوان امیدوار به تغییر بود. به هر حال از بستر جامعه نهادها شکل میگیرند و بر قدرت اثر میگذارند. مگر در ایران کم سازمان داریم؟ قوه قضاییه مستقل از قوه مجریه است اما کارکردهای دیگری هم دارد. سازمان امور اداری و استخدامی داریم که هر کس بخواهد عضو هیاتمدیره صندوقها شود باید از سوی این سازمان تایید شود و به هر حال مرجعی مستقل از صندوقها است اما آیا به اهداف خود رسیدیم؟ اگر آنها وظایف خود را به هر دلیلی انجام ندهند آن نهاد استخدامی هم دیگر کار خود را نمیکند. نهاد یعنی عادت رفتاری و هر چند سازمان تنظیم مقررات خوب است و ما هم به عنوان تنظیمکنندگان مخالف آن نیستیم ولی امید چندانی هم نداریم که ناگهان با ایجاد این سازمان همهچیز درست شود. باید توجه پژوهشگرها به ساختار واقعی قدرت باشد، ظرف نهادی جامعه همین است و اگر تغییری در جامعه شکل بگیرد من فکر میکنم کارهای زیادی میتوان کرد.»
او خاطرنشان کرد: «دولت سالها در ایران گفت بانک مرکزی نباید منابع خود را به عنوان قرض به قوه مجریه بدهد، اما چه شد؟ دولت به جای بانک مرکزی از بانکها قرض گرفت و تمام نظام بانکی را ورشکست کرد و درنهایت قدرت وامدهی را از بین برد. اینکه چطور میتوان دولت را مهار کرد مساله پیچیدهای است و نیازمند تعامل بین سیاست و اقتصاد است و باید روی این پیشنهاد تمرکز کرد.»
در جستوجوی گفتمان موثر برای عبور از بحران نظام بازنشستگی کشور
در بخش دیگر پنلهای تخصصی این نشست، صابر شیبانی، مدرس دانشگاه شهید بهشتی و یکی از کارشناسان حوزه صندوقهای بازنشستگی سخنرانی کرد. او در بخش ابتدایی صحبتهایش با انتقاد از برخورد مسوولان در این نشست گفت: «بحث دستیابی به یک گفتمان میان ذی نفعان بازنشستگی برای شناخت مساله، ایجاد بستر مناسب و دستیابی به سطح بالاتری از منافع بلندمدت میان ذی نفعان بحثی حیاتی است. توجه کنید، صحبتهایی که تاکنون در همایش بوده، از مدیران و مسوولان این حوزه مباحثی مطرح شد و برای من این اطمینان حاصل شد که هنوز اصل موضوع و کارکرد این صندوقها حتی برای بالاترین سطوح تصمیمگیری مشخص نیست. من مثل یک مسوول و یک مدیر و یک فرد سیاسی نمیخواهم صحبت کنم. بزرگترین مشکلاتی که داشتیم از همین جا آغاز شده که به دلایل سیاسی واقعیت را کتمان کردیم و خواستیم همهچیز را بهتر از آنچه هست، نشان دهیم، بحرانها را کوچکتر جلوه دهیم و درنهایت بزرگترین آسیبها را از همین تعارفات و کتمان مشکلات و مسائل خوردیم و الان هم من احساس کردم این اتفاق در این جا هم تکرار شد.»شیانی ادامه داد: «در همه دنیا دستاندرکاران و مدیران از صاحبنظران میخواهند مسائل را تبیین کنند چون برای تصمیمگیری به دانش نیاز دارند و به مباحث کارشناسان گوش میدهند. در اینجا مدیران هم منتقدند و هم راهکار ارایه میدهند و پس از آنکه حرفهای خود را زدند، نشست را ترک میکنند و به کارشناسان میگویند شما تشریف داشته باشید و هر چقدر میخواهید با هم بحث کنید! صاحبنظران هم پس از شنیدن سخنان مسوولان تازه شروع به صحبت میکنند اما دیگر مقام تصمیمگیری نیست و تمام بحثها میان کارشناسان باقی میماند.»
کارشناس حوزه صندوقهای بازنشستگی با اشاره به بحرانی بودن وضعیت این صندوقها گفت: «در حالی که مشکلات این صندوقها غیر قابل کتمان است، از مسوولان شنیدیم که استراتژی مشخصی برای امروز دارند ولی هیچ گونه بحثی پیرامون مساله شاغلان مطرح نیست. متاسفانه مسوولانه تصمیمات را گرفتند و من ماندم اگر چنین پس ترتیب دادن این مباحث برای چیست؟ به نظر میآید همهچیز معکوس شده، اکنون باید مسوولان مینشستند و ما میگفتیم پس از پانزده سال تحقیقی علمی که مورد تایید سازمان جهانی کار و دیگر نهادهای بینالمللی است، چه میشود کرد؟ به هر حال از این بحث بگذریم.» او با اشاره به بحث صندوقهای بازنشستگی و بحران فراگیر آن افزود: «ما نباید دچار پراکندهگوییهای مسوولان شویم و بهتر است با نظم فکری پیش برویم. برای اینکه بتوانید گفتمان موثری ایجاد کنید ابتدا باید موضوع را بشناسید یعنی فلسفه و ماهیت و کارکردها را شناخت. سپس باید دانست چرا صندوقها به این وضع دچار شدند که همه کارشناسان آن را به عنوان بحران مالی در صندوقهای بازنشستگی میشناسند؟ المانهای که در ساختار ما تعریف شده با تجربهای که در دنیا موجود است، چه تفاوتهایی دارد و آیا قانونی که در ایران وجود دارد، ظرفیتهای لازم برای ایجاد یک صندوق را میدهد و پس از طرح کل موضوع باید این بحث مطرح شود که چه ذینفعانی در این سیستم هستند و تحت تاثیر تصمیمات قرار میگیرند و علایق و انگیزهها و منافع هر بخش را بشناسیم. پس از آن ببینیم محور این گفتمانها چیست و آیا میتوان گفتمان برتری ایجاد کرد که فرصتی برای اصلاحات ایجاد کند؟»
شیبانی با اشاره به اینکه تمام تعاریف ارایه شده از صندوقهای بازنشستگی، این صندوقها نهادهای مالی مستقل هستند، اذعان کرد: «مهمترین هدف آنها باید تامین امنیت درآمد برای بیمهشدگان باشد، آنهم در زمانی که با ریسکهایی مانند سالخوردگی، ازکار افتادگی و فوت مواجه میشوند و منابع آنها از همان کسوراتی میآید که بیمهشدگان برای صندوق پرداخت میکنند. ما نظامهای مختلفی برای تامین درآمد بازنشستگی داریم اما اینجا تنها بحث صندوقها مطرح است. حالا باید دید چرا صندوقها خود را بازنشسته کردند؟ چه اتفاقی افتاده که این وضع به وجود آمده و بحث اصلی دیگر هم این است که وقتی چند نهاد به شکل گروهی کارکرد خود را از دست میدهند به این معنا است که این نهادها ناکارآمد هستند؟ امروز چون همه صندوقها با مشکل مواجه شدند برخی به ماهیت آنها با تردید برخورد میکنند که آیا صندوق میتواند این همه تعهد را بپردازد؟ چرایی این امر به آنجا باز میگردد که اطلاعات غلط به مردم داده میشود مثلا از آنجایی که در فضایی تبلیغاتزده زندگی میکنیم، همین امروز صبح برخی طوری وانمود میکردند که گویی بحران نداریم و این توقعاتی را بر اساس توهمات میسازد. جامعه ما میگوید سازمان تامین اجتماعی جزو ثروتمندترین نهادهای کشور است و مگر میشود به مشکل برخورد؟ یعنی مردم میگویند ثروت کشور اندازهای است که در مقابل تعهدات چیزی نیست. من هم مخالف نیستم و میگویم دولت باید به عنوان وظایف نهادی در توزیع درآمد و در سیاستهای کاهش فقر و سیاستهای حمایتی دیگر دخالت کند اما آنقدر شعار دادیم که مردم میبینند اینها که دم از عدالت و برابری میزنند چرا وضع ما بدتر میشود و این اعتماد را سلب کند. مهمترین عاملی که یک سیاستمدار را نسبت به آینده خودش تضمین میکند، اعتماد مردم است.» او افزود: «مردم سوال میکنند چطور این همه مشکل به وجود آمد؟ یکشبه اتفاق افتاد و اگر نه چرا پیشتر اطلاعرسانی نکردند؟ ما از سال ٨٢ همین فریادها را میزدیم ولی گوش شنوایی نبود. متاسفانه از آغاز ماهیت صندوقها درست درک نشده، اینها نهادهای مالی تخصصی هستند که با یک ساز و کار منظم و پیچیده وظیفه تامین درآمدهای بازنشستگی را بر عهده دارند. برای انجام این کار یا باید مزایا را از قبل اعلام کنند و سپس دنبال این باشند که منابع خود را متناسب با این مسائل تنظیم کنند یا اینکه بگویند یک درآمدی از پیش داریم برمبنای این و آن فعالیتی که انجام میدهیم مدعی شوند درنهایت به یک مبلغی میرسیم و آن مبنای مزایای بازنشستگی قرار بگیرد که متناسب با نرخ امید به زندگی توزیع میشود. این ترکیبات مالی باید در قانون شفاف باشد و سیاستگذار بداند به کدامیک عمل کند. قانون ایران چیزی من درآوردی میان این دو است، مزایا را از قبل تعریف کردند و فیکس شده و از آن طرف متغیرهای بخش درآمدی هم مشخص شده و حال دنبال این است که در آن توازن ایجاد شود. این تحت هیچ شرایطی شدنی نیست و منطقی که در ابتدای تصویب قانون بود هیچوقت ما را به یک صندوق واقعی نمیرساند و عامل اصلی همان نهادی است که صندوق بر مبنای آن شکل میگیرد. بنابراین احساس میکنم یک مشکلی هم ما در شناخت عوامل بحران داریم و بحث علل ساختاری و نهادی در ایجاد بحرانها است.»
این کارشناس اقتصادی گفت: «یک مشکلی اصلی که در صندوقها به وجود آمده و خودم از زبان مدیران حتی در دوران پیش از بحران شنیدم، میگفتند مگر ممکن است یک سیستمی که از ١٦ نفر حق بیمه میگیرد و به یک نفر میدهد دچار بحران شود؟ این توهم و سرخوشی ناشی از آن انباشت ثروتها اجازه نمیداد که گوشی بشنود تا ما بگوییم شما در مقابل یک ریال که میگیرید برای خود تعهد میسازید آن هم در سیستمی که دقیق و تنظیم شده است، نگران نبودند. چند سال پیش، سمیناری در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد و من هم در این جلسه ارایهای در مورد کاربرد تحقیق در عملیات در تامین اجتماعی داشتم. بعد از من سخنرانی آمد و گفت ایشان که آنقدر نگرانی دارند اشتباه میکنند و مادامیکه دولت هست مشکلی نخواهد بود.»
مدرس دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به چهار دسته ذی نفعی که در صندوقهای بازنشستگی وجود دارد، ادامه داد: « برای اصلاح باید تفاهمی در منافع بین چهار گروه ایجاد شود. ذی نفع اصلی بیمهشدگان، اعم از فعال و غیر فعال هستند. ذی نفع دوم نهاد یا همان صندوق بازنشستگی است و باید پایدار باشد تا بتواند وظیفه اصلی خود را انجام دهد. ذینفع سوم کارفرمایان هستند که در بحث مدیریت منابع انسانی کار میکنند و قطعا روابط نزدیکی با حوزه بازنشستگی دارند و این دو، یکدیگر را کامل میکنند و بنابراین تصمیمات آنها در اینجا تاثیر میگذارد. ذینفع دیگر دولت است و نه این دولتی که چهار سال میآید و میرود و همهچیز را نردبان خود میکند. دولت همان نهاد تنظیمگری است که وظیفه بلندمدت نظارت، پاداش و کنترل را دارد و همهچیز در چارچوب حکمروایی مطلوب زیرنظرش است. این چهار گروه ذی نفع دچار یک معضل مشترک هستند و آن هم وابستگی به مسیر است. برای تغییر باید این بخشها دخالت کنند؛ اما چنین نیست و الان بیمهشدگان سازمانها نگرانند. سپس صندوقها هم نگرانیهای خود را دارند چون تشکیل شدند و براساس قانون گفتند برو حق بیمه بگیر کم آوردی من میدهم و همین اجازه افزایش ظرفیت مدیریتی را ندارد و اینها نمیتوانند روی پای خود بایستند و باید زیرنظر یک سیستم جدید بروند. دولت هم هر چند موفقیتهایی داشت و برجام را با موفقیت پشت سر گذاشت، تورم را کنترل کرد و در حوزههای مختلف جلوی رشد بیکاری را گرفت و تقریبا عملکردش از بخشهای مختلف نسبت به دولتهای قبلی بهتر بود؛ ولی نمیخواهد به حل مسائلی که تبعات اجتماعی شدیدی دارد، بپردازد. حوزه بازنشستگی با ٦٠ میلیون جمعیت کشور که درگیر آن است واهمه دولت را برای هر اصلاحی برانگیخته است. از سوی دیگر قوه مجریه هنوز موضوع را نمیشناسد و فرصت را هم نمیدهد که نظرات کارشناسان و صاحبنظران این حوزه جمعبندی شود. خود آقای ربیعی، وزیر محترم را میگویم؛ یک بار شده کارشناسان را جمع کند و طرح مساله کند تا در هیات دولت موضع خوب بگیرد؟»
تنگناها
شیبانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «برخلاف صحبتهای وزیر، این سیستم نمیتواند بدون اینکه اصلاحات پارامتریک در همین نسل و برای همین شاغلان را تجربه کند از بحران بگذرد. باید روراست بود. صندوقها بار زیادی دارند و کجای دنیا میگویند سن بازنشستگی را با بالا رفتن سن امید به زندگی کاهش دهید؟ امروز کسی در سیستم وجود دارد که پارسال استخدام شده و در این تریبون میگویم شما در ٣٠سال آینده تحت تاثیر تکانههای پارامتریک نخواهید بود. شما شاخصهای اقتصادی را دربیاورید ببینید میتواند تا ٣٠ سال بعد چیزی تغییر نکند؟ من میگویم این امکانپذیر نیست و کاری به ملاحظات سیاسی نداریم.»
او افزود: « برای همه این مشکلات راهحلهایی وجود دارد و میتوان با توجه به وضع موجود گفتمان برتر لازم را تعیین کرد و برای اجرای آن گام برداشت. گفتمان برتر آن چیزی است که باید از وضع موجود عبور کرد و به آن برسیم، گفتمان برتر با تبلیغات گفته نمیشود بلکه به پشتوانه یک تحلیل واقعی از صندوقها میتوان بهترین سناریو را انتخاب کرد که بیشترین حد مطلوبیت را برای بیشترین ذی نفعان ایجاد کند و قابلیت اجرایی داشته باشد. این باید مشخص شود و سپس مشخص میشود هر کدام از ذینفعان چه گامهایی باید بردارند و آن گاه تحلیل انجام دهیم و تک به تک اصلاحات سیستمی و پارامتریک را برای بیمه شده باز کرده و توضیح دهیم. همین کار برای دولت، صندوقها و کارفرماها باید انجام شود تا همه اقناع شوند که منافع کوتاهمدت را اگر مورد بحث قرار ندهند، منافع بلندمدت پایدار خواهند داشت و همه به منافع بهتری در قیاس با وضع موجود برسند.»
مدرس دانشگاه شهید بهشتی در آخر خاطرنشان کرد: « با توجه به بحثهای امروز نظام تصمیمگیری موجود نمیتواند اصلاحات را مدیریت کند و حتی اگر کسی بهترین اصلاحات را بیاورد با این نظام تصمیمگیری متوقف میشود و نتایج آن در عمل خود را نشان نمیدهند. باید ساز و کاری برای تشکیل نهاد رگلاتوری انجام شود. ملاحظاتی که صبح مسوولان داشتند و مباحثی مانند ایجاد اشتغال و دریافت حق بیمه از این طریق هم قابل اتکا نیست و بیشتر مایه تاسف است. دوستان و مسوولان باید به حرفها و انتقادات گوش کنند تا یاد بگیرند چگونه تصمیم بگیرند، ولی به جای آن راهکار میدهند. متاسفانه درمملکت ما همهچیز برعکس شده و نظام تصمیمگیری ما توان اجرا ندارد و همهچیز هم به سبب عدم توجه کافی پیچیده شده است. هر کدام از این حلقههای پیچیده را بردارید، سیستم عقیم میشود. باید بخواهیم اینها در یک چارچوب تصمیمگیری درستی که اجازه رشد و خلق فرصتها را میدهد ایجاد کنیم.»