چگونه اقتصاد پس از جنگ سربرآورد؟
جنگ تحمیلی تازه به پایان رسیده بود که نظام، وعده سازندگی به مردم داد. برای دوران صلح، قرارِ سازندگی گذاشته شد و دوره ای جدید از انقلاب اسلامی شکل گرفت. فرمانده جنگ، لباس رزم از تن به در کرد و ردای سازندگی پوشید. گویی تمام ماموریت های دشوار دوران جنگ و صلح به نام یک نفر سند خورده بود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی یک دهه پس از شکل گیری انقلاب اسلامی که سیاست و امنیت در کشور روزهای دشوار خود را سپری کرده بود، به میدان اقتصاد قدم گذاشت. ریاست دولت را در دوره ای از حیات جمهوری اسلامی بر عهده گرفت که سخت ترین دوره اقتصاد در دوران صلح به حساب می آید. منابع حاصل از فروش نفت در نازل ترین وضعیت خود قرار داشت و زیرساخت های اقتصاد از بازسازی در دوران جنگ بازمانده بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، بازگشت کشور به شرایط عادی نیازمند احیای اقتصاد بود. روایت وزرای اقتصادی کابینه هاشمی از روزهای دشوار اداره کشور پس از جنگ حکایت دارد. حکایت آن روزها، حکایت خزانه خالی بود و ضرورت توسعه. اولین برنامه توسعه جمهوری اسلامی ایران در سال 1368 که سال نخست ریاست هاشمی بر قوه مجریه بود به اجرا گذاشته شد.
دوران سازندگی شاید تنها زمانی از حیات اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی باشد که سیاست به خدمت اقتصاد درآمد چراکه مردی مامور بازسازی اقتصاد شده بود که به دانایی و تیزهوشی در سیاست شهرت داشت. فرمانده روزهای جنگ، سردار دوران صلح شد تا در دهه دوم انقلاب لقب «سردار سازندگی» را به دوش بکشد. شاید به همین دلیل بود که رهبر معظم انقلاب در پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تصریح کردند: «هیچ کس برای شخص من آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد شد.»
دفاع از طرح تعدیل
آیت الله هاشمی رفسنجانی البته در گفت وگویی با روزنامه کیهان با دفاع از سیاست های اقتصادی دولت هایش گفته است: «سیاست های دولت چند پیکان مشخص داشت: یکی اینکه نرخ ارز که 7 تومان رسمی و دولتی و 170 تومان در بازار آزادشده بود، درست نبود و آثار منفی و خسارات و ضررهایش را خیلی می دیدیم و باید آن را به هم نزدیک می کردیم. یکی سیاست توزیع کوپنی را که همه چیز کوپنی باشد و دولت مسئول سوزن، ملحفه، قاشق و چنگال باشد و وارد کند و با قیمت دولتی به مردم بدهد، کم کنیم.
یکی اینکه دولتی کردن همه چیز و بستن دست بخش خصوصی تعدیل شود. برنامه، انجام تدریجی بود و این نبود که یک دفعه اجرا شود. پیکان دیگری هم داشت که اینها پیکان های اصلی سیاست تعدیل بود. آن موقع هم با رهبری این مسائل را بحث کردیم و ایشان هم با عمده اینها موافق بودند. البته قبل از من، رهبری این عقاید را در زمان دولت آقای موسوی داشتند. یعنی افکار ایشان هم تأثیر گذاشت و سیاست کلی بود.
امروز این سیاست ها را همه می گویند و قبول دارند. بحث خصوصی سازی هنوز آن گونه که می بایست باشد، انجام نشده است. دونرخی بودن ارز، کمی در حال حل شدن است و هنوز هم مشکلاتی داریم. یارانه ها در سیاست یارانه ای جهت دارتر شد و هنوز هم حل نشده و در سوخت و مسائل دیگر مشکل داریم. فکر می کردیم باید بالاخره این یارانه ظالمانه که از ثروت مردم به قشر مصرف کننده بالا داده می شد، تعدیل شود. فکر می کنم این سیاست ها جواب داد.
علاوه برجذب میلیارد ها دلار سرمایه های ایرانیان، توانستیم 30 یا 35 میلیارد دلار از خارج بیاوریم و مشکلات زیربنایی، آب، برق، راه، بندرها، مخابرات، کارخانه های اساسی، صنایع فولاد، پتروشیمی و گاز را راه اندازی کنیم. چند وقت قبل که برای جلسه خبرگان مهمان آقای خاتمی بودیم، ایشان در سخنرانی خودشان گفتند که اگر سازندگی های دوران آقای هاشمی نبود، ما الان بحران واقعی داشتیم.درست هم هست.
مثلاً در برق وقتی که کنار رفتم، 20درصد ذخیره داشتیم که دیگر قطع برق معنا نداشت. یعنی در سایه آن سیاست توانستیم تأمین کنیم و بدهی را به موقع بپردازیم. یک بار به خاطر شوک نفتی تأخیر افتاد و دوباره آن را جبران کردیم. تمدید کردیم و بعداً انجام شد. من در آن سیاست ها اشکالی نمی بینم. اگر شما اشکال مشخصی می بینید، مطرح کنید.»
کابینه هاشمی
آیت الله هاشمی برای تحقق برنامه های اقتصادی تیمی یکدست را انتخاب کرد که در آن افرادی همچون محسن نوربخش، محمدحسین عادلی، بیژن نامدار زنگنه و محمدرضا نعمت زاده حضور داشتند و مدیریت سازمان برنامه نیز با روغنی زنجانی بود.
در این دوران کارشناسان اقتصادی همچون محمد طبیبیان نیز در سازمان برنامه حضور داشتند. دولت در این سال ها، گشایش در امور اقتصادی با ابزار آزادسازی های اقتصادی را سرلوحه خود قرار داد و اصلی ترین سیاست های اقتصادی دولت های آیت الله هاشمی رفسنجانی در این سال ها روی محورهایی مانند تک نرخی کردن ارز، کاهش کسری بودجه، اصلاح نظام مالیاتی، حذف یارانه ها از اقتصاد ایران و خصوصی سازی استوار بود.
روایت هاشمی از اقتصاد در دوران سازندگی
آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت وگویی با روزنامه کیهان شرایط اقتصادی دولت سازندگی را این گونه بیان کرده است: «وقتی دولت من شروع به کار کرد -که به دوره سازندگی معروف شد- وضع و شرایط کشور بد بود.
از لحاظ اقتصادی بیش از 50درصد کسری بودجه داشتیم که آن را هم بانک مرکزی به دولت می داد.منبعی برای تأمین آن نداشتیم.هزینه هایی هم داشتیم که نمی توانستیم صرفه جویی کنیم. عمده هزینه ها، جاری و روزانه بود. وضع ارزی کشور بسیار بد بود. 6یا 7میلیارد دلار درآمد و 12میلیارد دلار بدهی ارزی داشتیم که نوعاً جنس های مصرفی را خریده بودیم و اکثراً نقد یا نسیه یک ساله بود. از لحاظ روحی هم به خاطر جنگ و شرایطی که پیش آمده بود، خیلی ها نوعی سرخوردگی داشتند. امام هم- که محور بسیار نیرومندی بودند- از بین ما رفته بودند.
در داخل کشور بسیاری از نیازها به خارج وابسته بود. همان پول کم را برای مصارف داخلی خرج می کردیم. انبارها خالی و کارخانه ها فرسوده بود که کار و تولید نمی کردند. قطعات و مواد نداشتند. معلوم بود که این وضع قابل دوام نیست و نمی توانیم با آن سیاست، کشور را بگردانیم.
شاید عمده دلیلی که من آمدم به خاطر این بود که امام، رهبری و مجلس از افکار من آگاهی داشتند و فکر می کردند شاید این افکار نجات بخش باشد. دل من هم خیلی برای انقلاب می سوخت. با برنامه هم آمدم. تا آن موقع برنامه مصوب نداشتیم و قبل از آمدن، برنامه مصوب درست کردیم.
آن برنامه در مجلس تصویب شد و اکثریت مجلس هم با جناح رادیکال بود. همین ها در کمیسیون برنامه، سخنگو بودند و در مجلس دفاع می کردند. هنوز من در مجلس بودم که این برنامه تصویب شد. با برنامه جامع سازندگی که ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را دربر می گرفت، وارد عمل شدیم. نیروهای مناسبی را که اهل کار می دانستم، انتخاب کردم که شعاری عمل نکنند و واقعاً کار کنند.
خط و جناح را در دولت دخالت ندادم و درنتیجه دولت معتدلی تشکیل شد؛ درواقع نه چپ و نه راست و به تعبیری هم چپ و هم راست بود. یعنی معتدل بودند. کسانی که بودند، با ما تعهد کاری داشتند و فکرشان هم برای خودشان و ما محترم بود.
همه چیز را مهیا کردیم که تحولی ایجاد شود. وضع روابط خارجی ما هم خوب نبود. معلوم بود منابع داخلی کافی نیست و باید از خارج تزریق کنیم.بیکاری فوق العاده ای داشتیم. ظاهرش 15.5درصد بود، اما نیروهای از جنگ برگشته اضافه می شدند. آنهایی هم که پشت جبهه برای جنگ کار می کردند، شغل جدید می خواستند. کسانی هم که ظاهراً کار می کردند، واقعاً بازدهی خوبی نداشتند. چند ساعت در کارخانه بودند، ولی کار فعالی نداشتند.
در چهار استان کشور عملاً به خاطر جنگ، کاری صورت نمی گرفت و میلیون ها آواره جنگی داشتیم. با توجه به همه اینها، همان مجلس رادیکال در برنامه تصویب کرد که باید در پنج سال 135میلیارد دلار هزینه کنیم تا وضع عادی شود. معلوم بود که بیش از 60میلیارد دلار نداریم.
بازسازی هم برای ما مهم بود که می بایست چهار استان مخروبه را از نو بسازیم. این موارد غیر از زیربناها بود که می بایست در شهرها و روستاها ترمیم می شد. طبق آن برنامه بقیه ارز را می بایست از خارج می گرفتیم و در عمل، شرایطی را فراهم کردیم که آن مقداری را که نیاز داشتیم، گرفتیم. عملاً در برنامه اول 96 میلیارد دلار خرج کردیم. حدود سی وچند میلیارد را به صورت فاینانس از خارج گرفتیم.به نظرم کار مهمی شد. هم بازسازی کردیم، هم زیربناها ساخته شد، هم تورم کنترل شد و هم نرخ بیکاری به سرعت پایین آمد.
سیاست های اعتدالی را که اسمش را «تعدیل» گذاشتیم، اتخاذ کردیم که ریشه خیلی از مشکلات در سیاست های قبلی بود. اوضاع کشور به وضع عادی برگشت. البته در آن شرایط می دانستم بعضی از نیروهای تند چپ و راست مخالفت می کنند و بعضاً درگیر بودند. ولی کار خودمان را طبق برنامه و قانون که مورد تصویب بود، انجام می دادیم.»
طرح تعدیل اقتصادی
آزادسازی اقتصاد و خصوصی سازی از برنامه های اصلی دولت هاشمی رفسنجانی بود، به طوری که فعالان اقتصادی بخش خصوصی او را به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان خود می شناسند. اقتصاد کوپنی در سال های جنگ رواج پیدا کرده بود و سوبسید ها بر اقتصاد حکمرانی می کرد.
سیاست تعدیل اقتصادی با هدف برچیده شدن یارانه ها از اقتصاد ایران در دولت هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشته شد که شکست خورد و به یکی از نقاط ضعف آن دوران بدل شد. حرکت یکباره در مسیر آزادسازی اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفت و به عنوان دلایل شکست طرح سوبسیدزدایی از اقتصاد مطرح شد.
اجرای طرح تعدیل بلافاصله بر افزایش نرخ تورم دامن زد تا رکورد تاریخی این شاخص در سال 1374 به ثبت برسد.نرخ تورم 49.5 درصدی در آن سال هنوز در اقتصاد ایران تکرار نشده است.