پازوکی : تفکر «یارانه حق ماست» از بین برود
افکار عمومی فراموش نکردند آن زمان که سخن از واریز یارانه، آنهم از محل درآمد نفتی به حساب مردم به میان آمد، دولت مهرورز احمدینژاد خطاب به ملت ایران بخصوص طبقه فرودست جامعه مدام میگفت: «این حق شماست، ما نفت را به سفرههای شما میآوردیم و شما مردم باید بدانید که پول نفتتان چه میشود؟»
آری این حق ماست! غافل از آنکه مردم ایران نمیدانستند قرار است چه رنجها و آسیبهایی ناشی از واریز یارانهها متحمل شوند و قرار است چه بلای ویرانگری بر سر اقتصاد ایران نائل شود. بههمین دلیل از همان ابتدای آغاز کار دولت یازدهم، روحانی و مدیران اقتصادی وی بارها بر این امر تاکیدکردند که یارانه آسیب بسیار سنگینی به پیکر اقتصاد ایران واردکرده و باید قطعشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، ازآنجا که قطع یکباره یارانه شرایط بسیار دشواری پیش روی اقشار آسیبپذیر جامعه قرار میدهد، به همین دلیل دولت و مجلس طی مصوبهای روز گذشته به این نتیجه رسیدند که باید یارانه افراد پردرآمد قطع شود و به مددجویان تحت کمیته امداد و بهزیستی تعلق بگیرد. در این راستا با مهدیپازوکی اقتصاددان و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداخته ایم که در ادامه میخوانید.
روز گذشته طی مصوبهای در مجلس تصویب شد یارانه افراد پردرآمد حذف شده و این مبلغ طی ماههای آینده به مددجویان تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی اختصاص یابد. این مصوبه چقدر میتواند برای دهک پایین جامعه و اقشار آسیبپذیر مفید باشد؟
یکی از سیاستهایی که از دولت قبل به اقتصاد ایران به ارث رسیده، مصوبه هدفمندی یارانههاست؛ البته با این تفاوت که نهتنها یارانهها هدفمند نشد، بلکه درحقیقت این منبع مهم بخشی از درآمد نفتی کشور است که میان مردم تقسیم میشود. درحقیقت پول یارانهها که مبلغی حدود ۴۲ هزار و پانصد میلیارد تومان در سال و ۳ هزار و ۴۵۰ میلیارد تومان در ماه میشود، همان در آمد نفتی ایران است که بهصورت نقدی میان مردم تقسیم میشود. به همین دلیل به عنوان یک اقتصاددان بهشدت طرفدار حذف یارانهها هستم و بر این اعتقادم که یارانه نقدی باید به سه دهک پایین کشور تعلق بگیرد که این سه دهک شامل خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی است. از سویی دولت باید فراخوان دهد در صورتی که هر فردی در جامعه خواستار اخذ یارانه است، باید در کمیته امداد ثبت نام کند و همه اقوام و خویشاوندان او نیز بدانند که این فرد تحت پوشش کمیته امداد است تا از منابع کشور سوءاستفاده نشود. قبل از تصویب حذف یارانه افراد پردرآمد وضعیت به گونهای بود که یک فرد پزشک که ماهانه ۷۰ میلیون درآمد دارد، یارانه میگرفت! این نشان میدهد که یارانهها نتوانست کمک چندانی به دهک پایین جامعه کند. از سویی پولی که باید در صنعت برق و گاز صرف سرمایهگذاریهای زیر بنایی شود، به صورت یارانه میان مردم تقسیم میشود، درحالی که در هیچ کجای جهان پرداخت یارانه به صورت نقدی رایج نیست.
با این تفاسیر، چرا دولت در قطعیارانههاتعلل میورزد؟
حذف یارانهها قطعا باید در دستور کار دولت قرار بگیرد، اما زمان قطع کلی آن، اکنون نیست، زیرا اگر به یکباره دولت تصمیم به قطع یارانهها بگیرد، این اقدام منجر به قدرت رسیدن پوپولیستها خواهد شد. از آنجا که ما انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ را در پیش داریم، به هیچ روی اکنون صلاح نیست که یارانهها به یکباره قطع شود. از سویی بخش بسیاری از طبقات پایین جامعه هنوز برای این اقدام آماده نیستند، چرا که ابزارهای تبلیغاتی مهم در کشور مانند رسانهها، تریبونهای نمازجمعه و صداوسیما بیشتر در دست مخالفان دولت است. برخلاف سند چشمانداز که قرار بود بر اساس آن ایران در سال ۱۴۰۴ رتبه نخست را در منطقه آسیای جنوب غربی کسب کند، نه تنها مسیر کشورمان در جهت کسب این رتبه نخست پیش نرفت، بلکه از دوره احمدینژاد روزبهروز فاصله ایران با کشورهای منطقه از جمله آذربایجان، ترکیه، امارات، عربستان سعودی و کویت بیشتر هم شده است. در حقیقت پرداخت یارانه ضربه بسیار محکمی به اهداف چشمانداز کشور وارد کرد، در حالیکه در اواخر دولت اصلاحات وضع شاخصهای کلان اقتصادی ایران بسیار بهتر از پایان دولت احمدینژاد بود. بنابراین این نگرانی وجود دارد که با قطع یکباره یارانهها پوپولیستها یک بار دیگر به قدرت برسند. به همین دلیل پس از انتخابات سال ۹۶ بهترین فرصت برای حذف کلی یارانههاست. البته حذف کلی به این مفهوم نیست که حتی اقشار آسیبپذیر را در نظر نگرفت، بلکه باید دولت همچنان به وسیله یارانهها از سه دهک پایین مانند بهزیستی و کمیته امداد حمایت کند. اما اگر از ابتدای سال ۹۶ این اتفاق بیفتد، به طور قطع تبعات بسیار منفیای برای اقتصاد در پیخواهد داشت.
دولت برای اینکه مشکلات ناشی از حذف یارانهها را جبران کند، باید چه کار کند؟
دولت ایران برای اینکه از بروز مشکلات ناشی از حذف یارانه جلوگیری کند، باید دو مساله را در دستور کار خود قرار دهد. نخست طراحی یک نظام مالیاتی کارآمد است. به عبارتی دولت باید در این طرح از همه کسانی که صاحب درآمدهای کلان هستند، مانند تاجر، پزشک ، معمار و ... مالیات بگیرد. دیگر آنکه مدیران ارشد دولتی باید یک سیستم تامین اجتماعی بسیار کارآمد طراحی کنند تا از طریق آن به طبقات فرودست و آسیبپذیر جامعه کمک کنند. این تجربه موفق در جهان اثبات شده است و به طور قطع در ایران هم میتواند موثر واقع شود. به همین دلیل لازم است که ایران از تجربه مفید غرب، بهخصوص کشورهای اسکاندیناوی، در طراحی سیستم مالیاتی و سیستم تامین اجتماعی بهره ببرد. برخیها معتقدند که نفت به اقتصاد ایران ضربه وارد کرده است، در حالی که باید به این دسته از افراد گفت بیبرنامگی و عدم مدیریت صحیح و علمی وسیستم تصمیمسازی غیرعلمی در کشور، اقتصاد ایران را به یک اقتصاد ناکارآمد و غیرپویا تبدیل کرده است. بنابراین اقتصاد ایران هیچ راه نجاتی ندارد مگر اینکه مدیران ذیربط در کشور بر اساس منافع ملی رفتار کنند. اکنون مدیران دولتی میتوانند از طریق تکنولوژی اطلاعات جلو هدررفت منابع مهم کشور را که به صورت یارانه به جامعه عرصه میشود، بگیرند.
دولت روحانی چگونه میتواند مردم را در برابر اقدام مهم «قطع واریز یارانه» آماده سازد؟
اکنون در حدود ۷۶ میلیون نفر از میان جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، یارانه دریافت میکنند. در حقیقت تنها کمتر از چهار میلیون نفر یارانه نمیگیرند. بنابراین باید تفکر«اخذ یارانه حق ماست» در میان مردم از بین برود و مردم به این نتیجه برسند که این منابع باید صرف هزینههای زیر ساختی و عمرانی کشور شود. مردم باید بدانند که شعارهای دهانپرکن پوپولیستی تنها آینده کشور و سرنوشت فرزندان آنها را به قهقرا میبرد. مردم ما باید آگاهانه به این مساله توجه کنند که پوپولیسم کشورمان را ربع قرن به عقب برده است؛ بنابراین امروز دیگر جای آن نیست که برای ادامه پرداخت یارانه و یا قطع آن با یکدیگر چانه بزنند.