مو لای درز پایاننامههای من نمیرود!
۱۵سپتامبر ۲۰۱۶ (۲۵ شهریورماه ۹۵) میتواند برای جامعه علمی ایران روز مهم و دردآوری باشد، به شرط آنکه هنوز رگهای حیاتی دانشگاه در ایران قطع نشده باشد.
مجله معتبر «ساینس» این بار پیشقدم شد و درباره فروش مقالهها و پایاننامههای علمی در ایران گزارش نوشت. پیش از این رسانههای داخل کشور نوشته بودند و دلسوزانی زنهار داده بودند که ممکن است تشت رسوایی مدارک سریدوزیشده از بام دانشگاه بیفتد اما گویی این هشدارها چارهساز نبودند. دمل چرکین علمفروشی در خیابان مقابل دانشگاه تهران بهعنوان نماد آکادمی در ایران، هر بار با مسکن و انشاءالله و ماشاالله گفتنی تسکین داده میشد تا اینکه این بار یک مجله بینالمللی عریانتر از همیشه مریض احوالی دانشگاه در ایران را به رخ جامعه دانشگاهی ایران کشید. بنابر این گزارش، در سال ۲۰۱۴، یک عضو فرهنگستان علوم ایران برآورد کرده بود که هر ساله حدود ٥هزار پایاننامه که برابر با ۱۰درصد پایاننامه کارشناسیارشد و دکترای ارایهشده در کشور است، از بازار خریداری میشوند. بازار پررونقی که به کاهش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان هم کمک کرده است. یکیشان مهندس کامپیوتر است اما برای دانشجویان اقتصاد مقاله مینویسد. دیگری دانشآموخته فلسفه است و برای دانشجویان حقوق پروژه دانشگاهی تهیه میکند و آن یکی جامعهشناسی و حقوق خوانده و شبانهروز در پی کسب لقمه نانی است که چرخ زندگیاش را بچرخاند. سراغ همین آخری رفتم و با او به گفتوگو نشستم.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند ، راضیکردن یک پایاننامهنویس برای گفتوگوی رسانهای کار دشواری است. چهبسا از دیدگاه برخی منتقدان، پایاننامهنویسها هم در ردیف متهمان وضع کنونی قرار میگیرند و نه معلول آن. شاید به همین دلیل بود که هفت پایاننامهنویس در لحظه شنیدن پیشنهاد گفتوگو، با صلابتی مثالزدنی «نه» گفتند. نفر هشتم پذیرفت اما بعدا گوشی تلفنش را خاموش کرد. و اما نفر نهم نهتنها پذیرفت که بعد از ۲۰دقیقه گفتوگوی تلفنی، پذیرای گفتوگوی حضوری شد. مریم متولد ۱۳۶۱ است. او در دو رشته حقوق و علوم اجتماعی مدرک کارشناسی گرفته و بعد از آن در مقطع ارشد، مطالعات زنان خوانده است. مریم حالا دانشجوی دکتری جامعهشناسی است. او در این گفتوگو توضیح میدهد که چرا پایاننامهنویسی را بهعنوان یک شغل برگزیده است.
چه شد که یک دانشجوی دکتری جامعهشناسی رفت سراغ پایاننامه نوشتن برای دانشجویان دیگر؟
هروقت از معتادها میپرسند که چی شد معتاد شدید خیلیهاشون میگن اولش تفننی مصرف میکردم. من هم اولش تفننی شروع کردم. (میخندد) اون موقع هنوز دانشجوی ارشد بود. برای یکی از همکلاسیهام پایاننامه خیلی خوبی آماده کردم که نمره بالایی هم گرفت. بعدا همون دوستم یکی دو تا از دوستانشرو معرفی کرد برای اونها هم نوشتم و کمکم عادت کردم. راستشرو بخواید پولش هم خوب بود. مزه پایاننامهنویسی رفت زیر دندونم.
برای نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشد چقدر دستمزد میگیرید؟
همون عرف بازار رو میگیرم. از یکمیلیون و ۵۰۰هزار تومن تا ٢میلیون و ۳۰۰هزار تومن. قیمت به یهسری آیتمها بستگی داره. اینکه سفارشدهنده قصد استخراج مقاله از این پایاننامهرو هم داشته باشه یا نه و کیفیت و زحمت کار. البته اینرو هم بگم که اوایل خیلی با خودم درگیر بودم و فکر میکردم که این پول حلال نیست. از طرفی هم شغل نداشتم و واقعا به درآمد نیاز داشتم. بعد از نوشتن سومین پایاننامه بود که از دفتر یک مرجع تقلید درباره این پول استفتا کردم که پاسخ دادند استفاده از این پول جایز نیست. ولی میدونید وقتی نیاز دارید میتونید راه توجیه رو هم پیدا کنید. منم خودمرو توجیه کردم.
الان درباره این روش پول درآوردن چه نظری دارید؟
الان نگاهم فرق کرده. این روش شاید از نظر عرفی درست نباشه ولی به نظر من، از روش خیلی از آدمهای دیگه بهتره و این پول هم حلالتره. من وجداندرد ندارم. الان توی جامعه اتفاقهایی میفته که من خیالم راحت است.
چه اتفاقاتی؟
حتما نمیخواید خودتون رو از فساد بیاطلاع نشون بدید؟ این همه دزدی و کلاهبرداری نشوندهنده نگرش آدمها به زندگیهاست. در این شرایط فقط امثال من باید به فکر اخلاق باشیم؟ تازه مگه من کلاهبرداری میکنم؟ همه پایاننامهها رو با نهایت دقت مینویسم. کلی مطالعه میکنم. میرم کتابخونه فیش تحقیق تهیه میکنم. همینطوری الکی نمینویسم. چارچوب نظری پایاننامههایی که مینویسم همه درست و دقیق هستند. موی لای درزشون نمیره و معمولا هم تأیید میشن. خب یه پایاننامه هم باید همین چیزارو داشته باشه. حالا این پول میشه حروم؟ مسلما نه. تازه اگر این کار رو نکنم چطوری از پس پرداخت اقساط وام و هزینههای زندگی بربیام؟ نمیخوام نق بزنم و بگم ندارم. ولی خب واقعا ندارم! من و شوهرم از صبح تا شب میدویم تا قسطهای بانکمون عقب نیفته.
یعنی اگر نیاز مالی نبود نمیرفتی سراغ پایاننامه نویسی؟
نمیدونم. شاید هم میرفتم. اگر بگم این کار رو نمیکردم شاید دروغ گفته باشم. باید در موقعیت قرار بگیری. ولی من این کار رو نوعی کار علمی میدونم. به کسانی که همینطوری الکی کار میکنند کار ندارم ولی من واقعا برای کارم وقت میذارم.
نوشتن هر پایاننامه بهطور متوسط چقدر طول میکشه؟
با کیفیتی که من مینویسم حدود دو ماه زمان میبره. بعضیوقتها هم اگر مشتریها از یه دانشگاه نباشند خیلی از اطلاعاترو برای دو تا پایاننامه استفاده میکنم ولی حواسم هست که عنوان پایاننامهها تکراری نباشه.
بیشتر دانشجویان چه رشتههایی و چه دانشگاههایی مشتری شما هستند؟
بیشتر برای دانشجویان علوم اجتماعی و حقوق مینویسم. یکی دو بار برای دانشجویان علوم تربیتی و فلسفه هم نوشتم. از همه دانشگاهها هستند ولی خب دانشجویان دانشگاه آزاد بیشتر مراجعه میکنند، بعدش هم پیام نور و بعضی دانشگاههای دولتی.
هیچوقت با دانشجوهایی که برای سفارش با شما تماس میگیرند، صحبت کردی که چرا خودشون نمینویسند؟
بله. بیشتر مشتریهای من کارمند دولت یا شرکتهای خصوصی هستن. میخوان یه مدرکی بگیرن. برای حقوق و مزایاشون هم خوبه. البته دو سه سالی هست که دانشجوهای بیکار هم دیگه حال پایاننامه نوشتن ندارن. بعضیهاشون هم حال نوشتنرو دارند ولی بلد نیستند. راهنماییشون میکنم که خودشون بنویسند و مثلا همون پول تهیه طرح تحقیق و چارچوب نظریرو ازشون میگیرم.
حدودا تا حالا چند تا پایاننامه نوشتید؟
من از سال ۸۷ توی این کارم. فکر کنم حدود صد تا پایاننامه و ۱۰ تا هم مقاله. حالا این کار دردسرش هم زیاده بعدش هم رقیب هم پیدا کردیم.
چه دردسری؟ کیا باهاتون رقابت میکنند؟
یکی از دردسرها اینه که دانشجوها بعضیموقعها بخشی از پولرو به بهانههای مختلف نمیدن و چون از طرف یه آشنا معرفی شدن دیگه دست من کوتاهه. از اون طرف بعضی استادها هم هستند که متاسفانه رقیب ما شدن. نه اینکه برای دانشجوها پایاننامه بنویسند نه. روششون اینطوریه که دانشجوهایی که اهل نوشتن پایاننامه نیستند رو شناسایی ‑و بهشون توصیه میکنند که اگر وقت ندارند پایاننامهرو بدهند به فرد موردنظر اونها بنویسه. آدمهای خودشونرو معرفی میکنن.
یعنی رابطه مالی بین استادها و همکارهای شما وجود داره؟
در یک مورد که از نزدیک در جریان بودم، بله رابطه مالی وجود داشت. ولی درباره بقیه استادهایی که این کار رو میکنند نمیتونم قضاوت کنم.
این صحبت براساس تفسیرت از رفتار استادها بوده یا واقعا دلیل قانعکنندهای داری؟
حداقل درباره سه تا پایاننامه از طرف دو تا استاد راهنما این اتفاق افتاد که من کلی زحمت کشیدم و طرح را هم اول کار تصویب کردند اما بعدا به دانشجوها ایراد میگرفتند. یکبار درباره چارچوب نظری، یکبار درباره پیشینه تحقیق و خلاصه آخر کار بیتعارف به دانشجو گفته بودند که برو به فلانی بده برایت پایاننامه بنویسه. حتی یک مورد داشتیم که خود دانشجو داشت پایاننامهاش رو مینوشت اما استاد گفته بود تو نمیتونی و بعد یه نفر رو معرفی کرده و گفته بود که بگو برات مینویسه. این حرفهای من به حساب توهین به استادها گذاشته نشه. من خودم توی چهار تا دانشگاه خوب درس خوندم و فقط یکی از استادهام رفتارهای غیرحرفهای داشت. متاسفانه اینقدر تعداد دانشگاهها و دانشجوهای ارشد زیاده شده که بعضی از استادها هم وارد این قضیه شدن.
البته زیاد شدن تعداد دانشگاهها و دانشجوها به کار شما هم رونق داده دیگه؟
(لبخند تلخی میزند) بله، رونق داده ولی من دیگه خسته شدم. شاید چند ماه دیگه که قسط بانکمون تموم میشه این کاررو بذارم کنار.