ترمیم کابینه، برد یا باخت روحانی؟
بالاخره اصرار منتقدان و انکار دولت برای تغییر در کابینه به یک نقطه ایجابی رسید و خبر آن در عصر روز سهشنبه کمتر از یک ساعت همه خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی را درنوردید.
مدتهاست هرازگاهی به بهانههای متعدد گزینه تغییر وزرا روی میز مخالفان و موافقان دولت قرار میگیرد تا به تعبیر آنها شاید سرعت دولت به حد مطلوب برسد. اوج همهمهها برای تغییر در هیاتوزیران پس از بهنتیجه رسیدن توافق هستهیی در تیرماه سال گذشته شکل گرفت و پس از آن در هر برهه زمانی که تغییر قابلتوجه در مختصات موجود رخ میداد بستری برای جایگزین کردن طیف وسیعی از مردان روحانی ایجاد میشد. درواقع برجام به نوعی نخستین فریم از جدی شدن پیشنهاد تغییر در آرایش کابینه بود و پس از آن هم در دو فریم دیگر این موضوع به صدر اخبار، گزارشها و تحلیلها رفت.
در همین راستا پس از موفقیت اعتدالیون در گرفتن تعداد قابلتوجهی از کرسیهای مجلس در انتخابات اسفند94 موج جدیدی از حدس و گمان در برکناری چندین وزیر به وجود آمد که فریم دوم از این فضای مستعد برای اصلاحات درونی دولت بود. آن زمان هم دوباره گفته شد با تغییرات در جو عمومی مجلس دولت قادر است با فراغ بال بیشتر نسبت به جابهجایی برخی وزرا که کارنامه قابل دفاعی از خود به جا نگذاشتهاند، اقدام کند. نکته مهمی که در این دوره زمانی مطرح بود به ترس جدی دولت از تحولات در مواجهه با مجلس نهم ارتباط داشت که رفت و برگشتهای بسیار در انتخاب وزرایی همچون علوم، ورزش و آموزش و پرورش نشان میداد که هرگونه حرکت اشتباه دولت باتوجه به موضع واضح پارلمان در دوره گذشته، میتواند به یک دردسر ادامهدار تبدیل شود.
اواسط بهار95 سومین بازه زمانی حساسی بود که با یادآوری سال آخر دوره اول و تشکیل کمپینهای متعدد علیه عملکرد دولت، این گمانهزنی به وجود آمد که دولت برای سال آخر باید به فکر یک چاره اساسی باشد و برجستهترین محور آن حول ایده تغییر در ارنج وزرا میچرخید. پس فریم سوم هم نشأت گرفته از یک تعبیر سیاسی بود و انگار همه باور داشتند که حسن روحانی در ابتدای کار با مصلحتاندیشی شاید تاحدی افراطی، تیم خود را چید و هر تلنگری باعث میشد تا بتوان دولت را به سوی تغییر سوق داد. در فریم اول که در خلال بحبوحه مذاکرات هستهیی نگاهها به سوی ترمیم کابینه جلب شد، پس از یک دوره کوتاه بازتاب رسانهیی، تلویحا به گوش همه رسید که دولت قصدی برای تغییر ندارد و بهتر است این فضا به بهرهبرداری سیاسی مخالفان دولت ختم نشود. برداشت اشتباهی که به اندازه کافی زمان برای ارزیابی عملکرد وزرای مستقر و البته پیادهسازی ایدههای افراد جایگزین وجود داشت اما طبق عادت معمول این دولت، بهدلیل ملاحظهکاریها و یادآوری تبعات سیاسی و اجتماعی در نطفه خفه شد.
کاری که احمدینژاد در آن تبحر جدی داشت و از کسی هم واهمهیی بروز نمیداد اما روحانی که گفته میشود از درون کابینه درخواستهای متعددی برای تغییر شنید با آن دست به عصا برخورد کرد و نهایتا نتیجهیی هم حاصل نشد. یک واقعیت آشکار و مبرهن است که دولت در شرایط سختی بر سر کار آمد که مهمترین مولفههای آن، گرفتاری در چاله سوءمدیریتهای 8ساله محمود احمدینژاد و اوج گرفتن تحریمهای بینالمللی با یک صفبندی آشکار در عرصه جهانی علیه ایران بود.
با این اوصاف به هیچوجه وضع موجود در آن هنگام، حتی مقدماتیترین ویژگیهای یک انتخاب معمول برای اداره وزارتخانهها را نداشت و مجلس گذشته نیز تا آنجا که توانست در رای اعتمادها سختگیری کرد و کنار هم قرار گرفتن این اتفاقات از همان ابتدا رییسجمهور معتدل را پای یک میدان پرچالش کشاند. بنابراین حسن روحانی مجبور بود به جای یک پارادایم شیفت در نحوه اداره کشور، تنها به حفظ بقا امیدوار باشد و چشم انتظار یک تغییر بنیادی بماند تا با فرصتسنجی قادر به اجرای ایدهآلهایش باشد. این تغییر بنیادین زمانی که توافق هستهیی به سرانجام رسید، متولد شد و زمان مطلوب برای ترمیم یک کابینه محافظهکار در دسترس رییسجمهور قرار گرفت. به هر صورت و به چندین و چند دلیل زمان طلایی ترمیم از دست رفت و بزرگان دولت یازدهم ترجیح دادند که دوره اول خود را با همین ترکیب اولیه به پایان برسانند.
در ادامه اما یعنی زمستان94 و بهار95، با اینکه فشارها برای ترمیم بیش از قبل شده بود اما دولت بهدرستی دریافت که در نظام بروکراتیک پیچیده ایران و انباشت مشکلات در همه بخشها دیگر نمیتوان ریسک کرد و حالا انتخابی جز ادامه راه وجود نداشت. با این اوصاف مجلس که در ابتدا علیه استیضاح و پرچمدار تعامل با دولت بود، در برخی عرصهها مانند آموزشوپرورش تاب نیاورد و بارها به مساله برکناری علیاصغر فانی ورودهای کوتاه کرد و نهایتا روز سهشنبه و تنها چند ساعت قبل از استعفای 2وزیر ورزش و فرهنگ، با 45 امضا و باوجود تلاش آقای وزیر برای مصالحه معمول و غیرمعمول با مخالفان، طرح استیضاح را اعلام وصول نمود.
این درحالی بود که از اوایل هفته جاری خبرهایی مبنی بر استعفا یا برکناری علی جنتی بهدلیل از دست دادن تاب مقاومتش در برابر منتقدان مخالف دولت دست به دست شد و نهایتا دولت را به این نتیجه رساند که اگر میخواهد مدیریت فضا را از دست ندهد، بهتر است خود وارد عمل شود و این جابهجاییها را مدیریت کند.
فضای روزهای سهشنبه و چهارشنبه و اشتیاق وافر برای کشاندن پای دیگر وزرا به موضوع ترمیم، کم و بیش نشان از آن دارد که هم مخالفان و هم موافقان با انتقادهای ناهمجنس اما همسو، کابینه را به بنبستی کشاندند که قبلا خود میتوانست آن را به راهی برای رستگاری تبدیل کند. در هر صورت دو وزیر تاکنون از کابینه جدا شدهاند و دیروز صندلیهای خالی هیات دولت تایید کرد این اتفاق نه در این جلسه بلکه در جلسه هیات دولت روز یکشنبه نهایی شده و پرونده آنها مختومه شده است.
از یک سو مخالفان علی جنتی در چند ماهه اخیر برعکس دو سال اول، موافقان دولت بودند و اعتقاد داشتند عملکرد وی بهدلیل مطالبات فرهنگی جامعه به پاشنهآشیل روحانی در انتخابات اردیبهشت96 تبدیل خواهد شد و نیاز است که سکان وزارت فرهنگ به شخص دیگری سپرده شود و ازسوی دیگر محمود گودرزی مرد همیشه ثابت لیست اخراجیهای دولت هم بدون حرف و حدیث خاصی عطای وزارت را به لقایش بخشید و شانس اول و آخرش برای تصدی چنین جایگاهی را بدون اتمام دوره سوزاند.
ضلع سوم این مثلث هم یعنی علیاصغر فانی با اینکه با درخواستهایی برای ترک صندلیاش قبل از استیضاح مواجه شده ظاهرا چنین قصدی نداشت و شواهد گویاست که خواسته یا مجلس او را عزل کند یا رییسجمهور شخصا پای حکم برکناریاش را امضا کند که همین اتفاق هم افتاد. در واقع عصر روز گذشته وی با انتشار نامهای سعی کرد یک سبقت خبری از روحانی بگیرد که بلافاصله با حکم برکناری شخص رییسجمهور مواجه شد. پس دولت یازدهم باید از همین حالا به فکر 3 وزیر جایگزین باشد و رییس دولت علاقهمند است تا این پیام را به ناظران، نخبگان و اذهان عمومی مخابره کند که برای 5 سال آینده برنامهریزی میکند و در عین حال به دیگر یارانش اطمینان میدهد که حداقل تا پایان دوره اول همراهش خواهند بود.
تنها گذر زمان ثابت خواهد کرد کاری که روحانی انجام داد یک شطرنج برای کنترل مخالفان و ارسال پیامهای متعدد بود یا یک قمار که همین مدت باقیمانده را هم از او خواهد گرفت. باید منتظر ماند و دید که آیا در این مدت کوتاه راهی پیدا خواهد شد که دولت به سلامت از آن عبور کند یا به دست خود در تلهیی فرسایشی افتاد که نه تنها در این 8ماه سودی عملیاتی عایدش نخواهد کرد، بلکه میتواند این فرصت اندک را نیز سرگرم به حاشیههای جدید انتخاب وزرا در مجلس نه چندان همراه کند.
*کارشناس اقتصادی