چرا ۱۳ میلیون جوان از سن ازدواج گذشتهاند؟
کمتر از 15 درصد جامعه زندگی مرفه و بدون دغدغه مادی دارند درحالی که اکثریت نه توان خرید دارند و نه از امکانات رفاهی لازم برخوردارند.
دنیای کنونی برای همهچیز حتی تشکیل یک خانواده که جزو ضروریات زندگی بشر است، شروطی گذاشته که مهمترین آن شرط مالی و در نظر گرفتن هزینههای میلیونی است. دیگر همه میدانند از مراسم خواستگاری گرفته تا مراسم عروسی، تشکیل خانواده و به دنیا آوردن یک فرزند و بزرگ کردن آن، همه و همه نیاز به هزینه مشخصی دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. همین هزینهها و مبالغ زیاد اکثر اوقات بهعنوان بهانهای زیاد سد راه ازدواج جوانان شده است؛ جوانانی که به گفته مدیرکل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت سن 13 میلیون نفر از آنها از سن مناسب ازدواج عبور کرده و تجرد آنها به عنوان یکی از مشکلات اجتماعی سرفصل صحبتهای کارشناسان و مسئولان است.
حتی به فرض اینکه بتوان از پل ازدواج عبور کرد سایر ملزومات زندگی با حجمی از هزینهها سر برمیآورد. برای مثال به دنیا آوردن یک بچه نیاز به هزینههایی چون هزینه ویزیت ماهیانه پزشک، هزینه داروها و تغذیه مادر، هزینه چند میلیونی سزارین، لوازم و پوشاک بچه و... دارد و هر زوجی با احتساب این هزینهها آینده زناشویی خود را ترسیم میکند.
هزینه بالای شروع یک زندگی مشترک
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از کسب و کار ، هزینه مراسم عروسی که از 20 میلیون شروع میشود و تا بیش از100 میلیون ادامه پیدا میکند، خرید یک جهیزیه نیز از سقف حداقل 12 میلیون شروع شده و گاهی هم سر از 100 میلیون تومان درمیآورد، خرید سرویس طلا و حلقه نامزدی که جای خود دارد و به عنوان نخستین خوان برای طی کردن هفت خوان ازدواج به شمار میرود که بسته به توانایی مالی افراد یک مبلغ متغیر است. گاهی 10 میلیون، 20 میلیون و گاهی هم هزینههای میلیاردی دارد. بنابراین ازدواج از بله برون گرفته تا گرفتن تالار عروسی، هزینه آرایش عروس و داماد، لباس عروسی، هزینه ماه عسل، جهیزیه و... راهی پر خرج و هزینهبر است. گرچه بسیاری از این هزینهها حاصل طرز فکر دنیای کنونی، سطح توقعات و انتظارات مردم است نه چیزی به اسم نیاز واقعی اما به هر حال نسل حاضر شرط ورود به یک زندگی مشترک را داشتن حداقل امکانات رفاهی زندگی کنونی میداند که مبلغ آن در عادیترین حالت از وضعیت زندگی و هزینه خانوارهای شهر تهران به عنوان پرهزینهترین شهر کشور حداقل به سالی 20 تا22 میلیون تومان میرسد. بر این اساس هر خانواده تهرانی باید برای گذران زندگی خود حداقل درآمدی حدود 2 میلیون در ماه داشته باشد و با احتساب آن زندگی مشترک را شروع کند.
وام ازدواج جوابگو نیست
ناگفته نماند هزینه تشکیل یک خانواده از شهری به شهر دیگر، استان به استان، روستا به روستا و... متفاوت است. معیار و نگرش زوجین نیز میزان این هزینهها را تغییر میدهد اما بر اساس آنچه از وضعیت مخارج عروسی میان زوجین در شهر تهران مشاهده میشود تنها برای گرفتن یک جشن عروسی ساده و تشکیل یک خانواده به حداقل 30 میلیون تومان نیاز است. این درحالیست که وام در نظر گرفته شده برای ازدواج یک سوم مبلغ گفته شده و حتی کمتر از آن است. برای مثال وام ازدواج در گذشته برای زوجین نفری 3 میلیون بود که اکنون با تصویب مجلس به 10 میلیون افزایش یافته است.
حتی اگر مواردی مانند شرایط سخت گرفتن این وام که در آن زن و شوهر هرکدام باید یک ضامن معرفی کنند و ضامنها نباید کارمند آموزش و پرورش، بازنشسته یا خبرنگار باشند را نادیده بگیریم، تاخیر بانکها در پرداخت این وامها، کسر وام به بهانه دریافت کارمزد و سایر موارد عوامل مهمی در بیاثر کردن وام ازدواج بر زندگی جوانان امروز است. ازاینرو جوان امروزی سه راه بیشتر ندارد اول اینکه با احتساب همه این هزینهها شغلی را انتخاب کند که درآمد آن پاسخگوی این نیازها باشد، دوم اینکه با پذیرش واقعیتهای موجود زندگی خود به تنهایی و تجرد ادامه دهد و سوم اینکه به دنبال شخصی باشد که به کمترین امکانات موجود برای زندگی با وی رضایت دهد. در هر حال با توجه به توضیحات گفته شده مساله هزینهها همواره به عنوان یکی از مهمترین موانع ازدواج مورد بررسی جامعه شناسان قرار گرفته است.
برخی از آنها با تاکید بر فرهنگسازی، تغییر الگوی زندگی مردم و عادت دادن آنها به ساده زیستی و تغییر شیوههای زندگی را چاره این موضوع میدانند و برخی نیز با نگرشهای اقتصادی به مساله ازدواج راهحل را در تغییر قوانین و وضعیت اقتصادی کشور دانسته و برخی نیز راهی میانه این دو را انتخاب کردهاند.دکتر بیژن عبدی، کارشناس اقتصادی در این رابطه به «کسبوکار» میگوید: الگوی مصرفی مردم تغییر کرده است و نوع نگاه مردم به زندگی مانند گذشته نیست.
جامعه جهانی با کمک اینترنت و ارتباطات به سمت یکپارچه شدن پیش میرود و بیتوجه به تفاوت کشورها از منظر اقتصادی و مادی یک الگوی مشخص از زندگی و یک نوع امکانات را برای آنها تبلیغ میکند. در این شرایط کشوری که نتوانسته است همگام با کشورهای پیشرفته این نوع امکانات را تهیه کند، دچار بحرانهایی میشود که مهمترین آن به تاخیر افتادن سن ازدواج و افزایش آسیبهای اجتماعی است. در این شرایط دولت و دولتمردان باید تلاش کنند شرایط اقتصادی را برای پاسخگویی به خواسته مردم تغییر دهند و مطابق شرایط اقتصادی کشورهای توسعه یافته قوانین را تغییر داده و رفاه مردم را بالا ببرند یا اینکه نوع نگرش و فرهنگ مردم را تغییر دهند.
تنها 15 درصد مردم زندگی بیدغدغه دارند
وی با اشاره به اینکه راه دوم هم سختتر و هم دست نیافتنیتر است به برابری اقتصادی و ضرورت از میان رفتن شکاف اقتصادی در کشور تاکید کرده و میگوید: کمتر از 15 درصد جامعه زندگی مرفه و بدون دغدغه مادی دارند درحالی که اکثریت نه توان خرید دارند و نه از امکانات رفاهی لازم برخوردارند.